eitaa logo
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
5.9هزار دنبال‌کننده
23.3هزار عکس
21.8هزار ویدیو
224 فایل
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن پرستو شدن 📞ارتباط با خادم کانال 👇👇 @diyareasheghi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💌 ✨ امام صادق (ع):✨ ✍🏻 ڪسى ڪه خُدا خير خواه او باشد ، محبّتــ حسين و شوق زيارتش را در دل او مے اندازد... 📗بحار الأنوار، ج 98،ص76 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
به جانم سوگند که تو آن حقیقت پنهانی ،که دور از ما نیستی! بلکه در میان مایی و نگهبان عالمی! و ناظر و حافظ شیعیان هستی...... ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
#خطبه ۲۱۰ در باب حديثهاي مجعول اقسام احاديث رواج يافته احاديثي كه در دسترس مردم قرار دارد، هم حق است هم باطل، هم راست هم دروغ، هم ناسخ هم منسوخ، هم عام هم خاص، هم محكم هم متشابه، هم احاديثي كه به درستي ضبط گرديد و هم احاديثي كه با ظن و گمان روايت شد. در روزگار پيامبر (ص) آنقدر دروغ به آن حضرت نسبت داده شد كه ايستاد و خطابه ايراد كرد و فرمود: (هر كس از روي عمد به من دروغ نسبت دهد جايگاه او پر از آتش است.) اقسام راويان حديث افرادي كه حديث نقل مي كنند چهار دسته اند، كه پنجمي ندارد. اول- منافقان نفوذي نخست منافقي كه تظاهر به ايمان مي كند، و نقاب اسلام بر چهره دارد، نه از گناه مي ترسد و نه از آن دوري مي جويد و از روي عمد دروغ به پيامبر (ص) نسبت مي دهد. اگر مردم مي دانستند كه او منافق دروغگو است، از او نمي پذيرفتند و گفتار دروغين او را تصديق نمي كردند، اما با ناآگاهي مي گويند و از اصحاب پيامبر است، رسول خدا را ديده و از او حديث شنيده، و از او گرفته است، پس حديث دروغين او را قبول مي كنند، در صورتيكه خدا تو را از منافقين آنگونه كه لازم بود آگاهاند، و وصف آنان را براي تو بيان داشت، آنان پس از پيامبر (ص) باقي ماندند و به پيشوايان گمراهي و دعوت كنندگان به آتش با دروغ و تهمت نزديك شده پس به آنان ولايت و حكومت بخشيدند، و بر گردن مردم سوار گرديدند، و به وسيله آنان به دنيا رسيدند، همانا مردم هم با سلاطين و دنيا هستند، مگر آن كس كه خدا او را حفظ كند، اين يكي از آن چهار گروه. دوم- اشتباه كار دوم كسي كه از پيامبر (ص) چيزي را به اشتباه شنيده، و سخن آنحضرت را درست حفظ نكرده است، و با توهم چيزي را گرفته، اما از روي عمد دروغ نمي گويد، آنچه در اختيار دارد روايت كرده و به آن عمل مي كند و مي گويد، من از پيامبر (ص) آن را شنيده ام، اگر مسلمانان بدانند كه او اشتباه كرده، و غير واقعي پنداشته، از او نمي پذيرفتند، خودش هم اگر آگاهي مي يافت كه اشتباه كرده، آن را رها مي كرد. سوم- ناآگاهاني كه حديث شناس نيستند. و سومي شخصي كه شنيده پيامبر (ص) به چيزي امر فرمود، سپس از آن نهي كرد و او نمي داند، يا شنيد كه چيزي را نهي كرد، سپس به آن امر فرمود و او آگاهي ندارد، پس نسخ شده را حفظ كرد ولي ناسخ را نمي داند، اگر بداند كه حديث او منسوخ است تركش مي كند، و اگر مسلمانان نيز مي دانستند روايت او نسخ شده آن را ترك مي كردند. چهارم- حافظان راست گفتار دسته چهارم، آنكه نه به خدا دروغ مي بندد و نه به پيامبرش دروغ نسبت مي دهد، دروغ را از ترس خدا، و حرمت نگهداشتن از رسول خدا (ص) دشمن دارد، در آن چه از پيامبر (ص) شنيده اشتباه نكرده، بلكه آن را با تمام جوانبش حفظ كرده است. و آن چنانكه شنيده بدون كم و كاست نقل مي كند، پس او ناسخ را حفظ و به آن عمل كرد، و منسوخ را حفظ و از آن دوري جست، خاص و عام، محكم و متشابه، را شناخته، هر كدام را در جاي خويش قرار داده است. اقسام اصحاب رسول خدا (ص) گاهي سخني از رسول خدا (ص) داراي دو معنا بود، سخني عام، و سخني خاص، كسي آن را مي شنيد كه مقصود خدا و پيامبرش را از كلام نمي فهميد، پس به معناي دلخواه خود تفسير مي كرد، و بدون آنكه معناي واقعي آن را بداند، كه براي چه هدفي صادر شد، و چرا چنين گفته شد، حفظ و نقل مي كرد. همه ياران پيامبر (ص) چنان نبودند كه از او چيزي بپرسند و معناي واقعي آن را درخواست كنند تا آنجا كه عده اي دوست داشتند، عربي بياباني يا سوال كننده اي از آن حضرت چيزي بپرسد و آنها پاسخ آن را بشنوند، اما من هر چه از خاطرم مي گذشت مي پرسيدم، و حفظ مي كردم، پس اين است علل اختلاف رواياتي كه در ميان مردم وجود دارد، و علل اختلاف روايات در نقل حديث. 🌐 @Iran_Iran
بخشی از وصیتنامه شهید مدافع حرم 🌷🌷 بدانید که این حرف (رزمندگان برای پول رفتند) توطئه دشمنان است. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
✍🏼 دست نوشته شهید " "راه جهاد را با درک و ایمان انتخاب کردم و سنگر مدرسه را به خاطر اهمیت جنگ رها کردم. شهید عاشقی است که به عالم معنا پرواز می‌کند و به درگاه حق می‌رود و خود را شاهدی جاودانه می‌کند" "ای امت حزب الله، دل را به عشق الهی و معرفت و کمال پر کنید. افرادی مقید به احکام اسلامی‌ باشید و در عمل به احکام الهی پیش‌قدم‌تر از دیگران باشید" 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
🏷 امام زمان در قلب‌های شماست مواظب باشید ، بیرونش نکنید! را صدا بزن 📿 اول وقت 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
از عارفى پرسيدند: دنيا رو چطور تحمل كنم كه هر روز برايم سخت مى گذرد عارف گفت: روى انگشترت حك كن اين نيز بگذرد 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
شهـید شدن دل می خواهـد دلی که آنقدر قوی باشد و بتواند بریدہ شود از هـمه تعلقات دلی ، که آرام له شود زیر پایت به وقت بریدن و رفتن . . . 🌷شهید 🌷 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
✍ جای شهید 🌷 خالی که: اونقدر سینه میزد بهش گفتن کم خودتو اذیت کن می گفت:این سینه نمیسوزه موقع شهادت همه جاش ترکش بود جز سینش ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید : اگر وجود انسان از محبت به خدا پر شد، همه وجودش از محبت‌های دیگر تهی می‌شود ... 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
نشد که جمعه ای از دل در انتظار تو باشم نشد چو ابر ببارم و بی قرار تو باشم نشد نشد نرسیدم به گرد راه بیابان که در مسیر قدومت شبی غبار تو باشم نشد که حرف دلم را به گوشتان برسانم نشد به پات بیافتم و خاکسار تو باشم گذشت عمر من اما شبی نیامده تا من به سوی خیمه ات آیم و در کنار تو باشم 🥀 ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
سیم خاردار.... 🔹یک نفر باید داوطلب می‌شد که روی سیم خاردار دراز بکشید تا بقیه از روی آن رد شوند یک جوان فورا با شکم روی سیم خاردار خوابید، همه رد شدند جز یک پیرمرد 🔹گفتند: «بیا!» 🔹گفت:« نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره!» 🔹چسبیدن به سیم خاردار کجا و چسبیدن به مقام و جایگاه کجا .... 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
نقض صریح آتش‌بس توسط متجاوزان؛ 🔴 حمله مزدوران اماراتی به مواضع انصارالله 🔰 روسیا الیوم، از درگیری شدید میان مزدوران شورای انتقالی جنوب که تحت حمایت امارات هستند و انصار الله یمن در استان الضالع خبر داد. ▪️ بر اساس این گزارش، تبادل آتش میان مقاومت یمن و شورای انتقالی جنوب منجر به هلاکت ۵ مزدور اماراتی و زخمی شدن ٨ نفر و شهادت ١٩ رزمنده یمنی شد. 👈🏻 درگیری ها در استان الضالع حد فاصل بین مناطق تحت کنترل انصار الله و شورای انتقالی جنوب حدود 3 ماه پس از پایان آتش بس سازمان ملل در یمن رخ داده است. ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️رزمایش مشترک ذوالفقار ۱۴۰۱ ارتش با رمز مقدس یا زهرا(س)، آغاز شد سخنگوی رزمایش مشترک ذوالفقار ۱۴۰۱ ارتش: 🔸این رزمایش امشب با رمز یا زهرا (سلام‌الله علیها) در مناطق جنوب شرق، سواحل مکران، حد فاصل شرق تنگه هرمز تا نزدیکی بندر گواتر و دریای عمان تا مدار ۱۰ درجه در شمال اقیانوس هند آغاز شد. 🔹به گفته تیمسار علیرضا شیخ؛ یگان‌های پیاده، زرهی، مکانیزه، سامانه‌های پدافندی، دریایی و شناورهای زیرسطحی و سطحی که از روزهای قبل در منطقه عمومی رزمایش حضور یافته‌اند، از دقایق قبل مرحله اصلی و عملیاتی خود را آغاز کردند. 🔸وی افزود: این اقدامات در راستای تمرینات سالیانه و تقویمی و در راستای تقویت آموزش‌ها و آمادگی رزمی و همچنین اجرای برخی طرح‌های عملیاتی و اطلاعاتی در ارتقای امنیت منطقه، انجام می‌شود. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلار چند؟! تحلیل جالب رائفی پور از نوسانات قیمت دلار و بمب تورم ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
▪️خلایق بنده و مولاست مهدی اگرچه بی‌کس و تنهاست مهدی امید عالمی بر لطف زهراست امید حضرت زهراست مهدی... را صدا بزن 📿 اول وقت ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
هوالعشـــق همانطور که هاج و واج نگاهت میکنم یکدفعه مثل دیوانه ها آرام میخندم. زهرا خانوم دست دراز میکند و یقه ات را کمی سمت خود میکشد _ علی معلومه چته؟...مادر این چه کاریه؟ میخوای دختر مردم بدبخت شه؟...نمیگی خانواده اش الان بیان چی میگن؟ خونسرد نگاه آرامت را به لبهای مادرت دوخته ای. دو دستت را بلند میکنی و میگذاری روی دستهای مادرت. _ آره میدونم دارم چیکار میکنم...میدونم! زهرا خانوم دو دستش را از زیر دستهایت بیرون میکشد و نگاهش را به سمت حسین آقا میچرخاند _ نمیخوای چیزی بگی؟...ببین داره چیکار میکنه!...صبر نمیکنه وقتی رفت و برگشت دختر بیچار رو عقد کنه! اوهم شانه بالا میندازد و به من اشاره میکند که: _ والا زن چی بگم؟...وقتی عروسمون راضیه! چشمهای گرد زهرا خانوم سمت من برمیگردد. از خجالت سرم را پایین میندازم و اشک شوقم را از روی لبم پاک میکنم _ دختر...عزیز دلم! منکه بد تو رو نمیخوام! یعنی تو جداً راضی هستی؟...نمیخوای صبر کنی وقتی علی رفت و برگشت تکلیفت رو روشن کنه؟ فقط سکوت میکنم و او یڪ آن میزند پشت دستش که: _ ای خدا!...جووناچشون شده آخه صدای سجاد در راه پله میپیچد که _ چی شده که مامان جون اینقد استرس گرفته؟ همگی به راه پله نگاه میکنیم.او آهسته پله هاورا پایین می آید. دقیق که میشوم اثر درد را در چشمان قرمزش میبینم. لبخند لبهایم را پر میکند.وپس دلیل دیر امدن از اتاقش برای خداحافظی ،همین صورت نم خورده از گریه های برادرانس... زینب جوابش را میدهد _ عقد داداشه! سجاد با شنیدن این جمله هول میکند، پایش پیچ میخورد و از چند پله آخر زمین میخورد. زهرا خانوم سمتش میدود _ ای خدا مرگم بده! چت شد؟ سجاد که روی زمین پخش شده خنده اش میگیرد _ چیه داداشه؟..بلاخره علی میخوای بری یا میخوای جشن بگیری؟...دقیقا چته برادر و باز هم بلند میخندد. مادرت گوشه چشمی برایش نازک میکند _ نعخیر.مثل اینکه فقط این وسط منم که دارم حرص میخورم. فاطمه که تابحال مشغول صحبت با تلفن همراهش بود.لبخند کجی میزند و میگوید _ به مریم خانوم و پدر ریحانه زنگ زدم.گفتم بیان... زینب میپرسد _ گفتی برای چی باید بیان؟ _ نه!فقط گفتم لطف کنید تشریف بیارید. مراسم خداحافظی توخونه داریم... _ عه خب یه چیزایی میگفتی یکم اماده میشدن تو وسط حرفشان میپری _ نه بزار بیان یهو بفهمن! اینطوری احتمال مخالفت کمتره شوهر زینب که در کل از اول ادم کم حرفی بود. گوشه ای ایستاده و فقط شاهد ماجراست.روحیات زینب را دارد. هر دو به هم می آیند. تو مچ دستم را میگیری و رو به همه میگویی _ من یه دو دیقه با خانومم صحبت کنم و مرا پشت سرت به آشپزخانه میکشی.کنار میز می ایستیم و تو مستقیم به چشمانم خیره میشوی سرم را پایین میندازم. _ ریحانه؟اول بگو ببینم از من ناراحت که نشدی ؟ سرم را به چپ و راست تکان میدهم. تبسم شیرینی میکنی و ادامه میدهی _ خدارو شکر.فقط میخوام بدونم از صمیم قلبت راضی به اینکار هستی. شاید لازمه یه توضیحاتی بدم... من خودخواه نیستم که بقول مادرم بخوام بدبختت کنم! _ میدونم... _ اگر اینجا عقدی خونده شه دلیل نمیشه که اسم منم حتماً میره تو شناسنامه ات با تعجب نگاهت میکنم _ خانومی! این عقد دائم وقتی خونده میشه. بعدش باید رفت محضر تا ثبت شه ولی من بعد از جاری شدن این خطبه یہ راست میرم سوریه دلم میلرزد و نگاهم روی دستانم که بهم گره شده سر میخورد. _ من فقط میخواستم که...که بدونی دوست دارم.واقعاً دوست دارم. ریحانه الان فرصت یه اعترافه. من از اول دوست داشتم! مگه میشه یه دختر شیطون و خواستنی رو دوست نداشت؟ اما میترسیدم...نه از اینکه ممکنه دلم بلرزه و بزنم زیر رفتنم! نه!..بخاطر بیماریم! میدونستم این نامردیه در حق تو! اینکه عشقو از اولش درحقت تموم میکردم! الان مطمئن باش نمیزاشتی برم! ببین...اینکه الان اینجا وایسادی و پشت من محکمی.بخاطر روند طی شده اس.اگر از اولش نشون میدادم که چقدر برام عزیزی حس میکنم صدایت میلرزد _ ریحانه ....دوست نداشتم وقتی رفتم تو با این فکر برام دست تکون بدی که " من زنش نبودم و نیستم" ما فقط سوری پیش هم بودیم دوست دارم که حس کنی زن منی! ناموس منی.مال منی خانوم ازدواج قرار دادی ما تا نیم ساعت دیگه تموم میشه و تو رسماً و شرعاً...و بیشتر قلباً میشی همسر همیشگی من! حالا اگر فکر میکنی دلت رضا به این کار نیست! بهم بگو حرفهایت قلبم را از جا کنده.پاهایم سست شده. طاقت نمی آورم و روی صندلی پشت میز وا میروم. تو از اول مرا دوست داشتی...نگاهت میکنم، توان نگه داشتن بغضم را ندارم. سرم را جلو می آورم به لباست چنگ میزنم و مثل بچه ها چندبار پشت هم تکرار میکنم _ توخیلی خوبی علی خیلی... ادامه دارد... 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran