امام علی‏عليه السلام : كسی كه با كتاب آرامش يابد ، هيچ آرامشی را از دست نداده است. غررالحكم، ح 8126 #حدیث 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

📸تصاویر تعدادی از شهدای مدافع‌حرم در چند قاب: شهیدان #قدیر_سرلک، #محمدحسین_محمدخانی، #میثم_مدواری، #سعید_سیاح طاهری، #روح_الله_قربانی، #حمیدرضا_زمانی، #یدالله_قاسم_زاده و جانباز مدافع‌حرم حاجی نصیری 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

#سخنرانی #مواظب_باش_امام_ازت_نرنجه 👈 عاقبت کسی که به طاعت خدا پشت می کنه! 👈 نفرینی که پذیرفته می شود! . 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

پست جدید همسرشهید #دانیال_رضازاده در فراق🥀 همسر عزیزش 😢💔🌷 #منتظر #شهید_امنیت #مشهد_مقدس #همسر_شهید_دهه_هشتادی 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

اخلاص و اخلاق شهید #قاسم_سلیمانی 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

🛑سرداری که یک‌تنه ۶ساعت در برابر تکفیری‌ها مقاومت کرد! ✅شهیدمدافع‌حرم جبار عراقی(ابوعارف) 🌹ابوعارف، فرمانده تیپ یک و جانشین قرارگاه محمد رسول‌اللهﷺ در استان حماه سوریه بود. در ابتدای روز سوم آبان سال۱۳۹۴ به همراه چند نفر از نیروهای ایرانی و تعداد زیادی از نیروی‌های سوری در حال دفع حمله جیش‌النصر بودند که در اوج حملات دشمن، نیروهای سوری به خاطر ترس میدان را خالی کردند؛ چون شنیده بودند داعش ضمن تسلط بر روستاهای اطراف، سرهای ساکنین آنجا را نیز بُریده است. ☘بنابراین سردار #جبار_عراقی فقط با تعداد اندکی از نیروهایش به دفاع پرداخت که تنها یک‌نفر از آن‌ها زنده ماند. ابوعارف به مدت ۶ساعت تا روشن‌شدن هوا یک‌تنه در برابر پاتک‌های تکفیری‌ها ایستادگی کرد و به گونه‌ای جنگید که دشمن فکر کند تعداد نیروهای حاضر در منطقه زیاد است. 🌹با این وجود با تنگ‌شدن عرصه، ابوعارف همرزمش را که زخمی شده بود، روی کولش قرار داد تا از معرکه نجات دهد، اما در این حین تک‌تیرانداز دشمن جبار را از پشت سر مورد اصابت قرار داد و ابوعارف در همان لحظه آسمانی شد. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

🔺نروژی‌ها به باشگاه می‌روند نه برای ورزش بلکه برای دوش گرفتن! 🔹روزنامه نت آویسا نوشت؛ اکنون با وقوع بحران گاز نروژی‌های بیشتری اکنون برای دوش گرفتن به باشگاه‌های ورزشی می‌روند. حتی برخی از آموزش‌های خود را رها می‌کنند و با پول کمتری به کارهایی می پردازند تا تمیز شوند. 🔹قیمت برق در برخی نقاط نروژ به ۸ کرون (۸۰ سنت) بر کیلووات رسیده و یک دوش ده دقیقه‌ای در خانه برای هر نروژی هزینه‌ای بیش از ۴۲ کرون خواهد داشت. 🔹طبق محاسبات، اگر یک بار در روز دوش بگیرید، ۱۲۴۲ کرون در ماه خواهد بود (۱۲۵ دلار)، بسیار گرانتر از عضویت ماهانه در یکی از زنجیره های تناسب اندام کشور، که به طور معمول حدود ۴۰۰ تا ۶۰۰ کرون کرونه هزینه دارد. 🔹رودی مک‌لئود که صاحب پنج مرکز تناسب اندام در ویکن است، متوجه شد که افراد بیشتری اکنون در باشگاه‌هایش دوش می‌گیرند. 🔹نروژ بزرگترین دارنده گاز در اتحادیه اروپاست که نیازی به گاز روسیه نداشته اما اکنون هزینه‌های بالای گاز برای این کشور اروپایی هم مشکل‌آفرین شده است. @khate_energy

﷽ 🎥#نماهنگ💛 سالروز زمینی شدنت مبارک رفیق آسمانی من... ۲۴ دی ماه ۱۳۶۲🌱♥️ #شهید #روح_الله_صحرایی #سالروز_ولادت 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

دست از ولایت فقیه برندارید و در راه رضای خداوند قدم بردارید ، اگر می خواهید زندگی کنید،برای خدا زندگی کنید واگر خواستید بمیرید برای خدا و در راه او جان بدهید 🌷شهید #روح_الله_صحرایی🌷 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

یک #دوربین_مخفی متفاوت... 🔹دختر ۶ساله شهید مدافع حرم که از مردم می‌خواد برای پدرش نامه بنویسند. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

#رمان #مدافع_عشق #قسمت_71 هوالعشــــــق چه عجیب که خرد شدم از رفتنت... اما احساس غرور میکنم از اینکه همسر من انتخاب شده بود! جمعیت صلوات بلندی میفرستد و دوستانت یک به یک وارد میشوند... همگی سر به زیر اشک میریزند... نفراتی که آخر از همه پشت سرشان می آیند...تورا روی شانه میکشند "دل دل میکنم علی!!دلم برای دیدن صورتت تنگ شده!"تورا برای من می آورند!درتابوتی که پرچم پر افتخارسه رنگ رویش را پوشانده.تاج گلی که دور تا دورش بسته شده آرام گرفته ای.آهسته تورا مقابلمان میگذارند.میگویند خانواده اش...محارمش نزدیک بیایند! زیر بازوهای زهرا خانوم را زینب و فاطمه گرفته اند.حسین آقاشوکه بی صدا اشک میریزد.علی اصغر را نیاوردند...سجاد زودتر از همه ما بالای سرت آمده...از گوشه ای میشنوم. _برادرش روشو باز کنه! به طبعیت دنبالشان می آیم...نزدیک تو! قابی که عکس سیاه و سفیدت در آن خودنمایی میکندمی آورند و بالای سرت میگذارند.نگاهت سمت من است!پر از لبخند! نمیفهمم چه میشود... 💞 💞 فقط نوا تمام ذهنم را در دست گرفته و نگاه بی تابم خیره است به تابوت تو!میخواهم فریاد بزنم خب باز کنید.مگه نمیبینید دارم دق میکنم! پاهایم را روی زمین میکشم و میروم کنار سجاد می ایستم.نگاه های عجیب اطرافیان آزارم میدهد... چیزی نشده که!!فقط... فقط تمام زندگیم رفته... چیزی نشده... فقط هستی من اینجا خوابیده... مردی که براش جنگیدم... چیزی نیست... من خوبم! فقط دیگه نفس نمیکشم! همرازو همسفر من... علی من!... علی... سجاد که کنارم زمزمه میکند _گریه کن زن داداش...تو خودت نریز... گریه کنم؟چرا!!؟؟...بعد از بیست روزقراره ببینمش... سرم گیج میرود. بی اراده تکانی میخورم که سجاد با احتیاط چادرم را میگیردو کمک میکند بنشینم... درست بالای سرتو! کف دستم را روی تابوت میکشم... خم میشوم سمت جایی که میدانم که صورتت قرار دارد... _علی؟... لبهام رو روی همان قسمت میزارم... چشمهایم را میبندم _عزیز ریحانه...؟...دلم برات تنگ شده بود! سجاد کنارم مینشیند _زن داداش اجازه بده... سرم را کنار میکشم.دستش راکه دراز میکند تاپارچه را کنار بزند.التماس میکنم _بزارید من اینکارو کنم... سجادنگاهش را میگرداندتا اجازه بالاسری ها راببیند...اجازه دادند!! مادرت آنقدر بی تاب است که گمان نمیرود بخواهد این کار را بکند...زینب و فاطمه هم سعی میکنند او را آرام کنند...خون در رگ هایم منجمد میشود.لحظه ی دیدار... پایان دلتنگی ها... دستهایم میلرزد...گوشه پرچم رامیگیرم و آهسته کنار میزنم. نگاهم که به چهره ات می افتد.زمان می ایستد... دورت کفن پیچیده اند... سرت بین انبوهی پارچه سفیدو پنبه است...پنبه های کنار گونه و زیر گلویت هاله سرخ به خود گرفته... ته ریشی که من با آن هفتادو پنج روز زندگی کردم تقریبا کامل سوخته... لبهایت ترک خورده و موهایت هنوز کمی گردو خاک رویش مانده. 💞 💞 دست راستم را دراز میکنم و باسر انگشتانم آهسته روی لبهایت را لمس میکنم... "آخ دلم برای لبخندت تنگ شده بود" آنقدر آرام خوابیده ای که میترسم با لمس کردنت شیرینی اش رابهم بزنم...دستم کشیده میشود سمت موهایت...آهسته نوازش میکنم خم میشوم...انقدر نزدیک که نفسهایم چند تار از موهایت را تکان میدهد _دیدی آخر تهش چی شد!؟... تو رفتی و من... بغضم را قورت میدهم...دستم را میکشم روی ته ریش سوخته ات... چقدر زبر شده...! _آروم بخواب... سپردمت دست همون بی بی که بخاطرش پر پر شدی... فقط... فقط یادت نره روز محشر... با نگاهت منو شفاعت کنی! انگار خدا حرف هارا براین دیکته کرده. صورتم را نزدیک تر می آورم...گونه ام راروی پیشانی ات میگذارم... _هنوز گرمی علی!!... جمله ای که پشت تلفن تاکید کرده بودی... "هرچی شد گریه نکن...راضی نیستم!" تلخ ترین لبخند زندگیم را میزنم _گریه نمیکنم عزیز دلم... ازمن راضی باش... ازت راضی ام! ادامہ دارد... نویسنده این متن: #میم_سادات_هاشمے 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

#خدا را صدا بزن 📿 #نماز اول وقت 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

💠 روایت شنیدنی تاثیر برنامه #زندگی_پس_از_زندگی بر روی دست اندکاران این برنامه 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

🎙 واعظ: حاج آقا #دارستانی 🔖 اهمیت مراقبت از دل🔖 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

#استوری انشالله شهید شی... 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

﷽ قسم به عشق که نامش همیشه پابرجاست نرفته قاسم ما، او هنوز هم اینجاست... 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

• • • [ #امام‌‌‌رضا{عݪیہ‌اݪسݪام} ] با ما غݪـط گفتنـد ، بابا آب و نـان داد ، بابا خودش هم نان خور این آست ان بود...! #امام‌_رضا 🌐 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran