eitaa logo
گروه جهادی ایران جوان 🇮🇷
410 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
604 ویدیو
16 فایل
گروه جهادی ایران جوان 🇮🇷 تشکلی مردمی جهت انجام امور فرهنگی ، تبلیغی و حمایتی در راستای جوانی جمعیت ایران اسلامی ومقتدر 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ارتباط با ما از طریق 👈 @maahtabb https://eitaa.com/iranejavaan
مشاهده در ایتا
دانلود
اربعین - فرزندآوری.mp3
زمان: حجم: 5.48M
🚨 فرزندآوری و پیاده روی اربعین ♻️ ۲۲ ایده کاربردی با محوریت پیاده روی اربعین و فرزندآوری(قسمت اول) 📣چگونه می توان از فرصت اربعین برای تشویق مردم به فرزندآوری استفاده کرد؟👏 🖊 محمدمسلم وافی @iranejavaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واما معرفی های جذاب چهارشنبه ها👇👇👇🌸🌸
🛍🛍🛒🛒 سلام دوستان وقت بخیر🤚🌹 ❌❌❌ 👈 انواع و اقسام ساده و ملی دلنشجویی لبنانی جده و.... 👈 و انواع های شیک با قیمت و کیفیت باور نکردنی رو میتونید تو این کانال رویت کنید و از هر کدوم خوشتون اومد پی وی سفارش ش بدین✅ 🔴مطمعن باشید فقط با مشتری ما خواهید شد✅ 🔴 من جهت 👇 @Me_Me_Rz همراه با تخفیف ویژه خانواده های خوش جمعیت 😍😍😍 https://eitaa.com/joinchat/3445228382C45fa240588 @iranejavaan
🔴 اگر همراه کودکتان به اربعین می‌روید، این وسیله ها را ببرید ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄
بزنید لینک زیر،دلتون پربکشه🕊 https://nshn.ir/sbZyqC2ASTom از دم خونه شما تا حرم اباعبدالله(ع) چند کیلومتر و چند ساعت راهه ؟😭من که دلم پرکشید...امان از فراق ┄┅┅─═◈═━❀🥀❀━═◈═─
📍لیست مواکب مادر و کودک و جمعیتی اربعین ۱۴۴۶(جدید _امسال) ۱.ملایر، موکب فاطمه زهرا س، بهشت هاجر ۲.خرمشهر، شلمچه، موکب ام البنین س ۳.تهران، شهرک شهید محلاتی ۴.کرمانشاه، موکب دانشگاه پیام نور https://nshn.ir/952brNjK25E06u ۵.کرمانشاه، دانشگاه صنعتی ۶.قصرشیرین، موکب دانشگاه پیام نور https://nshn.ir/922bsrrZ5CXh9l ۷.اراک، موکب بیت الزهرا (تخصصی مادر و کودک)مسیر پیاده روی امام زاده محمد عابد(روز اربعین) ۸.کربلا، موکب ثارالله، ورودی کربلا از سمت نجف، 200متر مانده به پل امام علی ع، پشت زمین ورزشی خاکی، داخل کوچه، مدرسه الاسره ۹. کربلا، موکب فاطمه الزهرا س، عمود ۱۳۸۵ - شارع مستشفي الامام الحسين ع شارع‌ ستين (۶۰) - ورزشگاه الانصار المپيك كربلا. ۱۰.نجف، موکب علویون، پل ثوره العشرین، ابتدای جاده کوفه، حسینیه عبدالرسول علی (مهد کودک) ۱۱.عمود ۲۱۸، موکب شهید اندرزگو بابل ۱۲.نجف، پل ثوره العشرین، گاراژ نجف، انتهای ترمینال، موکب علی‌بن‌موسی‌الرضا ع ۱۳.نهاوند، موکب سیدالشهدا(پارک کوثر) ۱۴.فیروزان، موکب قمر بنی هاشم(ورودی شهر فیروزان) ۱۵.کرمانشاه، موکب شهید طهرانی مقدم https://nshn.ir/rbrDxU_5kwUw ۱۶.بهار، موکب ابوالفضل العباس ع جاده کرمانشاه، لالجین، روبروی روستای آبرومند ۱۷.بهار، ورودی شهر بهار موکب اله بهاری ۱۸.بهار، ورودی بهار خیابان آزادگان جنب مسکن مهر، حوزه علمیه برادران ۱۹.زرندیه، موکب ایستگاه اول(محور اصلی آزادراه تهران-ساوه) ۲۰.عمود ۱۷۰، موکب علمدار کمیل(محور موکبستان) ۲۱.عمود ۲۸۷، موکب قائمشهر(محور موکبستان) ۲۲.عمود ۱۲۱۱، موکب الشهداء(محور موکبستان) ۲۳.عمود ۱۳۲۰، موکب طلاب المقاومه(محور موکبستان) ۲۴.نجف، بعد از ثوره العشرین، شارع کوفه، روبروی مسجد حنانه موکب حضرت ابوالفضل لرستان ۲۵.همدان، موکب شهید میلاد مصطفوی، سه راه بهار، در مسیر مرزهای مهران و خسروی. ۲۶.تویسرکان جاماندگان اربعین موکب مادر و کودک مسیر پیاده روی حیقوق نبی 🚨این لیست بروزرسانی می شود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جا نماندم... چراغ‌ها خاموش بود، اما از روز برایم روشن‌تر بود که این دعا امسال برایم اجابتی ندارد. صدای مداح، توی حسینیه پیچید: «خدایا به حق این شب عاشورا، امسال قدم زدن تو مسیر اربعین رو نصیب و روزیمون بفرما.» صدایی توی سرم پیچید. صدای سوت بلندگو بود یا جیغِ زنی داغ‌دار در وجودم؟ هرچه بود با صدای آمین جمعیت درهم پیچید، اشک شد و لرزان از گوشه چشم‌ چکید. مداح دوباره دعایش را تکرار کرد. آمین جمعیت این بار بلندتر بود و لب‌های من همچنان بسته. زن کناری دست‌ها را بالاتر از صورت برده بود و صدای آمین گفتنش را از دست‌ها بالاتر. همین‌طور که لب‌هایم به هم دوخته بود، ناخودآگاهم در تلاش برای باز کردن مُهر لب‌ها دست و پا می‌زد. لابه‌لای پوشه‌های ذهنی، داشت دنبال سخنرانی‌هایی می‌گشت درباره انواع استجابت دعا. می‌خواست کمی دلم را نرم کند به دعایی که این سال‌ها به استجابت عینی نرسیده و دل‌خوشم کند به انواع دیگر استجابت. تلاشش بی فایده بود. مُهر لب‌هایم همچنان باز نشد. چشم‌ها را بستم. انگار نمک پلک‌ها، روی زخم قلبم پاشیده شده باشد، سوزشی عجیب به جانم افتاد. برق‌های هیئت روشن شد. سینی چای مقابلم بود. صدای زنِ کناری، توی گوشم پیچید: -من که کوله اربعینمو از همین حالا بستم. چای توی دستم بود و این بار به جای یک قند، دو قند میان مشتم؛ یکی برای گرفتن تلخی چای و یکی برای تلخ کامی جاماندگی. صدای زن، داغ دلم را تازه کرد و مشتم را محکم‌تر. قندها، تاب نیاوردند و با عرق مشتِ بسته شده‌‌ام، آب شدند. چای تلخ را با کامی تلخ‌تر، سر کشیدم. نگاه زن به نگاهم گره خورد: -چند ماهته عزیزم؟ آرام با سرش به سمت باری که توی وجودم جاخوش کرده، اشاره کرد. دستمال مرطوب را کف دست‌ها کشیدم تا جای پای قندهای آب شده را پاک کنم و گفتم هشت ماه. چای سردش را بدون قند، یک نفس سر کشید: -به سلامتی بغلش کنی. خواستم با یک التماس دعا مکالمه را تمام کنم. اما باز صدایش توی گوشم پیچید: -پس امسال اربعین کربلا نمی‌ری؟ دست روی بارم گذاشتم و با پیشانی عرق کرده لبخندی تلخ زدم. خواستم بگویم گاو پیشونی سفید که می‌گویند همین است ولی حرف دلم روی زبان نیامده بود که این بار صدایش توی گوش نه، توی وجودم پیچید و انگار پتک شد روی قلبم: -هشت ساله هر اربعین عازم می‌شم تا حاجت بگیرم. هشت ساله نذر می‌کنم اگه سال بعد خدا بهم یه بچه بده، اون سال اربعین یه نیازمند رو جای خودم عازم کربلا کنم. هشت ساله دعام اجابت نشده و داغ رو دلمه. اشک از گوشه چشمش سر خورد و صاف چکید روی زخم دلم. سوزشی عجیب به جان چشم‌هایم افتاد، اشک شد و چکید روی باری که به جان می‌کشیدم. نگاهش را دوخت به من و فرزند نیامده‌ام: -من اعتقاد دارم این بچه‌ها سربازای امام زمانن. اینا راه اربعینو به ظهور گره می‌زنن. آهی سرد کشید. نگاهش را به استکان خالی مقابل دوخت. تلخندی زد و با انگشت اشاره، اشک خشک شده کنار چشم را پاک کرد. -می‌دونم احتمالا از اینکه اربعین کربلا نمی‌ری ناراحتی، ولی مطمئن باش بچه‌ای که تو وجودت رشد می‌دی، یه روز با قدم زدن تو راه اربعین، هم قضای قدم‌های امروز تو رو به جا میاره، هم نمی‌ذاره راه اربعین تا ظهور، خالی بمونه. جمله‌اش آن قدر سنگین بود که به اعماق ناخودآگاهم نفوذ کرد و جای تمام پوشه‌های سخنرانی جاماندگان اربعین را گرفت. لبخندی شیرین، بی‌اختیار گوشه لبم نشست. او هم لبخند زد و گوشه چشم‌هایش، چروکی ریز افتاد: -من امسال تو مسیر کربلا جای شما هم چند قدم برمی‌دارم و واسه سلامتی خودت و تو راهیت دعا می‌کنم؛ تو هم روز اربعین، وسط زیارتت از راه دور، دست روی دلت بذار و دعا کن دامن منم سبز بشه و منم سال دیگه از راه دور، زیارت اربعین رو بخونم. مُهر لب‌هایم باز شد. دست‌ها بالاتر از صورت رفت و صدای آمین گفتنم بالاتر از آن. شاید این اولین باری بود که یک اربعین رفته، به یک جامانده التماس دعا می‌گفت. ‏ ✍آينــــــــــﮫ لینک کانال ما در ایتا: https://eitaa.com/Ayenehmadari @iranejavaan
هرکی واقعا میتونه بسم الله تتبلی نکنیم
بازی اربعینی نسخه 20 مرداد.pdf
حجم: 1.11M
🍀بازی های اربعینی 🔸 در ماشین 🔶 هنگام پیاده روی 🔸 در موکب ها ساعتها بچه ها تو ماشینن 🚎 👈بیش از ۲۰ بازی بدون نیاز به هیچ وسیله ایجهت دریافت آخرین اخبار ویژه خانواده های اربعینی👇 @vafimoslem @iranejavaan