📅 چهل سال پیش در چنین روزی: ۲۲ شهریور ۱۳۵۸
◾️حضور امام خمینی در مجلس ترحیم آیت الله طالقانی
امام خمینی امروز در مجلس ترحیم آیت الله طالقانی در مسجد اعظم قم شرکت کردند. در این مراسم آیات عظام سید محمدرضا گلپایگانی، سید شهاب الدین مرعشی نجفی و طبقات مختلف مردم شرکت داشتند (محضر نور، ج۱)
◾️برگزاری مجلس یادبود آیت الله طالقانی توسط کلیمیان
از طرف جامعه یهودیان ایران به مناسبت درگذشت آیت الله طالقانی عصر امروز در کلیسای بزرگ کلیمیان تهران مجلس یادبودی تشکیل شد.
در این مجلس جمعی از روحانیون یهودی درباره سجایای آیت الله طالقانی صحبت کردند و سپس حجت الاسلام جلالی از طرف حزب جمهوری اسلامی و حجت الاسلام سجادی از طرف دفتر آیت الله طالقانی سخن گفتند. (اط ۲۴/۶، ص۲)
⭐️بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
🇮🇷 @iranemoaser
🔴 روحانینماهای یزیدی و پیشگیری از سخنرانی زینبی
عاشورای حسینی؛ نهضت خمینی / ۱۳
انعكاس اين خبر كه علماى قم، روز عاشورا نطقهايى ايراد خواهند كرد، رژيم شاه را به تكاپو واداشت تا از هر راهى كه امكان دارد، علما را از اين تصميم منصرف كند. دستگاه جاسوسى شاه، نخست در سراسر كشور منعكس ساخت، دولت به ارتش فرمان آمادهباش داده است تا هنگام نطق علما در مدرسۀ فيضيه آنجا را همانند مسجد گوهرشاد به آتش و خون بكشد. آنگاه روحانىنماهاى دربارى را به عنوان اندرز و خيرخواهى به حضور علماى قم فرستاد. اين مزدوران دربارى توانستند با حيله و نيرنگ، علما را از تصميم سخنرانى منصرف كنند؛ ليكن عمده شخص امام خمينى بود كه مأموران عمامه به سر جرأت روبهرو شدن با او را نداشتند و از طرفى تهديد و ارعاب رژيم هم نمىتوانست او را تحت تأثير قرار دهد.
آخوندهاى دربارى پس از مرعوب ساختن علما و منصرف كردن آنان از سخنرانى روز عاشورا، از آنان خواستند كه از هر راه ممكن، امام خمينى را از اين عمل خطرناك بازدارند و نگذارند كه با نطقى، علاوه بر به خطر افكندن جان هزاران نفر در مدرسۀ فيضيه، خود را نيز در معرض خطر
قرار دهد!
اين تهديدات مرموزانۀ مزدوران دربارى آنچنان بعضى از مقامات روحانى قم را تحت تأثير قرار داد و مرعوب ساخت، كه تمام نيروى خود را در راه بازداشتن امام از نطق روز عاشورا به كار گرفتند. شب و روز، وقت و بىوقت با تلفن و نامه، بهطور شفاهى و پيغام به او فشار مىآوردند تا از اين نطق خطرناك! منصرف شود و در مقابل توپ و تشر و ارعاب و تهديد رژيم، عقبنشينى كند؛ ليكن هرچه بيشتر كوشش مىكردند، كمتر نتيجه مىگرفتند. امام در پاسخ كسانى كه او را پدرانه (!) اندرز مىدادند و از نطق روز عاشورا برحذر مىداشتند، مىگفت: من وظيفه خود را چنين تشخيص دادهام كه در اين فرصت كه انبوهى از تودهها از اطراف و اكناف در اين شهر اجتماع كردهاند، اظهار حقايق كنم و بعضى مطالب لازم را به گوش مردم برسانم، بگذار دستگاه در مقابل، هرچه مىخواهد بكند؛ نيز مىگفت كه: «من تصميم نهايى خود را گرفتهام و با اين شايعهپراكنىها و تهديدات رژيم نمىتوانم از تصميم خود برگردم». زمانى هم كه بعضى خيلى اصرار و التماس مىكردند كه از اين سخنرانى منصرف شوند و مطالبى را كه مىخواهند به گوش مردم برسانند به صورت اعلاميه منتشر كنند، پاسخ مىداد: «فكر كنم، شايد چنين كردم».
امام در مقابل موج رعب و وحشتى كه دستگاه جاسوسى شاه، با شايعۀ كوبيدن محل نطق، ايجاد كرده بود، سرسختانه مقاومت كرد و از تصميم خود منصرف نشد. از آن طرف عناصر زبون و خودباخته و عناصر مرموز و وابسته به رژيم، در لباس خيرخواهى و اندرزگويى و دلسوزى، با تمام نيرو براى منصرف كردن او از اين تصميم، تلاش مىكردند و كارشناسان رژيم هم از دور ناظر اين صحنه بودند و واكنشهاى او را مورد بررسى قرار مىدادند و از آنجا كه دريافتند اين تلاشها و كوششهاى بىامان براى منصرف كردن او از نطق روز عاشورا كاربردى نداشته و نتوانسته در او اثر بگذارد، به ناچار مستقيماً در مقام تهديد امام برآمدند، مگر بتوانند در تصميم او تزلزلى ايجاد كنند... (نهضت امام خمینی ج1 ص492-491)
ادامه دارد...
✳️وقایع دنبالهدار تاریخی با محور «پیوند هیئت و سیاست»؛ هر شب به مناسب ایام محرم الحرام
⭐️بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
🇮🇷 @iranemoaser
⚫️قم؛ تکرار کربلا
عاشورای حسینی؛ نهضت خمینی / ۱۴
صبح عاشورا در حالى كه هزاران نفر در منزل امام گرد آمده، مشغول عزادارى بودند و امام نيز در ميان آنان نشسته بود و به سخنان گوينده مذهبى گوش فرامىداد، يكى از مقامات «ساواك» خود را به او رسانيد و پس از معرفى خود اظهار داشت: «من از طرف اعليحضرت مأمورم به شما ابلاغ نمايم كه اگر امروز بخواهيد در مدرسه فيضيه سخنرانى نماييد، كماندوها را به مدرسه مىريزيم و آنجا را به آتش و خون مىكشيم» امام بدون اينكه خم به ابرو بياورد بىدرنگ پاسخ داد: «ما هم به كماندوهاى خود دستور مىدهيم كه فرستادگان اعليحضرت را تأديب كنند» مقام سازمان امنيت كه خود را براى چنين پاسخى آماده نكرده بود، چنان دستپاچه شد كه بسيارى از حاضرين در مجلس كه ناظر جريان بودند با اينكه گفت و شنود او با امام را نمىشنيدند، اين نگرانى را در قيافۀ او خواندند. مأمور ابلاغ شاه، چنان دست و پاى خود را گم كرده بود كه نمىفهميد از چه راهى آمده و از چه راهى بايد برود! و در حالىكه تعادل خود را از دست داده بود، مجلس را ترك گفت. رژيم شاه دريافت كه ديگر از هيچ راهى امكان ندارد كه عزم راسخ و ارادۀ آهنين امام را درهم بشكند؛ ليكن عناصر زبون و خودباخته تا آخرين لحظه دستبردار نبودند و مىكوشيدند شايد بتوانند او را از سخنرانى بازدارند. چند دقيقه پيش از حركت او به طرف مدرسۀ فيضيه براى سخنرانى، يكى از مقامات روحانى تلفنى با او تماس گرفت و اظهار داشت كه از مقامات موثقى به دست آوردهام كه هزاران كماندوى مسلح و زرهپوش در خارج قم مجهز و آمادۀ حمله به مدرسۀ فيضيه مىباشند. او بىآنكه جوابى بدهد، به قصد ايراد نطق، روانۀ مدرسۀ فيضيه شد. ساعت، 7 بعدازظهر را اعلام مىكرد. شهر مذهبى قم از انبوه انقلابيان و تودههاى مسلمان موج مىزد، جمعيت از درب خانۀ امام تا مدرسۀ فيضيه صف كشيده بودند، صحنهاى فيضيه، دارالشفاء و آستانۀ حضرت معصومه(ع) و مسجد اعظم، نيز ميدان آستانه، خيابان آستانه تا جلوى مسجد امام و خيابان حضرتى كه به مدرسۀ دارالشفاء متصل است، پر از جمعيت بود. رعب و وحشت ـ كه به علت تبليغات تهديدآميز ساواك پديد آمده بود ـ در محيط قم حكمفرمايى مىكرد. كسى شك نداشت كه كماندوها و آدمكشان شاه در ساعت سخنرانى امام به فيضيه يورش خواهند برد. از اينرو بسيارى وصيت كرده، با خانوادههاى خود توديع نموده، براى كشتن و كشته شدن آماده شده بودند. بسيارى از رزمندگان و مردان انقلابى، خود را به اسلحههاى گرم و سرد مجهز و مسلح ساخته، آمادۀ دفاع و پيكار بودند. برخى از افراد ورزيده و ماهر در پشتبامها و بعضى از غرفههاى مدرسۀ فيضيه، سنگر گرفته، رفت و آمد و حركات را زير نظر داشتند و آماده بودند كه اگر حملهاى آغاز شد، به مقابله پردازند و تا آنجا كه ممكن است از جان امام دفاع كنند. بلندگوهاى متعدد از فيضيه به تمام خيابانهاى اطراف صحن مطهر و مسجد اعظم كشيده شده بود و براى پيشگيرى از قطع برق از طرف رژيم، چند باترى قوى در زير منبر تعبيه شده بود. امام از منزل خارج شد. انبوه جمعيتى كه در مقابل منزل گرد آمده بودند با ديدن او در ميان خود ابراز احساسات كردند، صداى صلوات در آسمان قم طنين افكند و شور و احساسات تودهها به اوج خود رسيد. امام به ماشين روبازى كه جلوى منزل آماده بود، سوار شد؛ ليكن جمعيت آنقدر زياد بود و به ماشين چسبيده بودند كه حركت آن ممكن نبود. مردم ماشين را با حركت بازوان خود تا مدرسه فيضيه رساندند. فريادهاى «خمينى خمينى» قم را به لرزه در آورده بود. از مأموران دولتى با لباس رسمى ديده نمىشد.
امام، در برابر مدرسۀ فيضيه از ماشين پياده شد. در حالى كه قهرمانان دلاورى او را «اسكورت» مىكردند از ميان صفوف جمعيت وارد فيضيه گرديد. شعار صلوات و ابراز احساسات تودهها براى لحظهاى قطع نمىشد. امام بر بلنداى منبر قرار گرفت، صدها ضبط صوت در پاى منبر آمادۀ ضبط سخنانش بود و صدها نفر با قلم و كاغذ آمادۀ نوشتن و يادداشت كردن بودند. شور و هيجان توأم با وحشت و نگرانى، در مجلس حكمفرمايى مىكرد. خمينى لب به سخن گشود... (نهضت امام خمینی ج1 ص495-492)
ادامه دارد...
✳️وقایع دنبالهدار تاریخی با محور «پیوند محرم و سیاست»؛ هر شب به مناسب ایام محرم الحرام
⭐️بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
🇮🇷 @iranemoaser
🔴کاخ یزید بار دیگر به لرزه درمیآید/بخش اول
عاشورای حسینی؛ نهضت خمینی / ۱۵
«اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم»
بسم اللّه الرحمن الرحيم
«الآن عصر عاشوراست... گاهى كه وقايع روز عاشورا را از نظر مىگذرانم، اين سؤال برايم پيش مىآيد كه اگر بنىاميه و دستگاه يزيد بن معاويه تنها با حسين سر جنگ داشتند، آن رفتار وحشيانه و خلاف انسانى چه بود كه در روز عاشورا نسبت به زنهاى بىپناه و اطفال بيگناه مرتكب شدند؟! زنان و كودكان چه تقصيرى داشتند؟ طفل 6 ماهه حسين چه كرده بود؟ (گريۀ حضار) به نظر من آنها با اساس كار داشتند، بنىاميه و حكومت يزيد با خاندان پيغمبر مخالف بودند. بنىهاشم را نمىخواستند و غرض آنها از بين بردن اين شجرۀ طيبه بود. همين سؤال اينجا مطرح مىشود كه دستگاه جبار ايران با مراجع سر جنگ داشت، با علماى اسلام مخالف بود، به قرآن چه كار داشتند؟ به مدرسۀ فيضيه چه كار داشتند؟ به طلاب علوم دينيه چه كار داشتند؟ به سيد هجده ساله ما چه كار داشتند؟(گريۀ حضار) سيد هجدهسالۀ ما به شاه چه كرده بود؟ به دولت چه كرده بود؟ به دستگاه جبار ايران چه كرده بود؟ (گريۀ شديد حضار) به اين نتيجه مىرسيم كه اينها با اساس كار دارند، با اساس اسلام و روحانيت مخالفند، اينها نمىخواهند اين اساس موجود باشد، اينها نمىخواهند صغير و كبير ما موجود باشد. اسرائيل نمىخواهد در اين مملكت قرآن باشد، اسرائيل نمىخواهد در اين مملكت علماى اسلام باشند، اسرائيل نمىخواهد در اين مملكت احكام اسلام باشد، اسرائيل نمىخواهد در اين مملكت دانشمند باشد. اسرائيل به دست عمال سياه خود، مدرسۀ فيضيه را كوبيد، ما را مىكوبد، شما ملت را مىكوبد، مىخواهد اقتصاد شما را قبضه كند، مىخواهد تجارت و زراعت شما را از بين ببرد، مىخواهد ثروتها را تصاحب كند. اسرائيل مىخواهد به دست عمال خود، آن چيزهايى را كه مانع هستند، آن چيزهايى را كه سد راه هستند از سر راه بردارد، قرآن سد راه است بايد برداشته شود، روحانيت سد راه است بايد شكسته شود، مدرسۀ فيضيه و ديگر مراكز علم و دانش سد راه است، بايد خراب شود؛ طلاب علوم دينيه ممكن است بعدها سد راه بشوند، بايد كشته شوند، از پشتبام پرت شوند، بايد سر و دست آنها شكسته شود، براى اينكه اسرائيل به منافع خودش برسد، دولت ايران به تبعيت از اغراض و نقشههاى اسرائيل به ما اهانت كرده و مىكند.
شما اهالى محترم قم ملاحظه فرموديد آن روز كه آن رفراندوم غلط، آن رفراندوم مفتضح انجام گرفت، آن رفراندومى كه بر خلاف مصالح ملت ايران بود با زور سرنيزه اجرا شد، در كوچه ها و خيابانهاى قم، در مركز روحانيت، در جوار فاطمه معصومه(ع) مشتى اراذل و اوباش را راه انداختند، در اتومبيلها نشاندند و گفتند: مفتخورى تمام شد! پلوخورى تمام شد! آيا اين طلاب علوم دينيه كه لباب عمرشان را، مواقع نشاطشان را در اين حجرات مىگذرانند و ماهى 40 الى 100 تومان بيشتر ندارند، مفتخورند؟! ولى آنهايى كه يك قلم درآمدشان هزاران ميليون تومان است، مفتخور نيستند؟ آيا ما مفتخوريم كه مرحوم حاج شيخ عبدالكريم ما وقتىكه از دنيا مىروند همان شب آقازاده هايش شام نداشتند؟ (گريه حضار) ما كه مرحوم بروجردى ما وقتى كه از دنيا مىروند ششصد هزار تومان (بابت شهريه حوزه ها) قرض باقى مىگذارند، ايشان مفتخورند؟ ولى آنهايى كه بانكهاى دنيا را از دسترنج مردم فقير انباشته اند، كاخهاى عظيم را روى هم گذاشتهاند، باز هم ملت را رها نمىكنند و باز هم دنبال اين هستند كه منافع اين كشور را به جيب خود و اسرائيل برسانند، مفتخور نيستند؟ بايد دنيا قضاوت كند، بايد ملت قضاوت كند كه مفتخور كيست؟! من به شما نصيحت مىكنم، اى آقاى شاه! اى جناب شاه! من به تو نصيحت مىكنم، دست از اين اعمال و رويه بردار، من ميل ندارم كه اگر روزى اربابها بخواهند تو بروى، مردم شكرگزارى كنند؛ من نمىخواهم تو مثل پدرت بشى.
شما ملت ايران به ياد داريد، پيرمردها، 40 ساله ها، حتى 30 سالههايتان نيز به ياد دارند كه در جنگ دوم جهانى، سه دولت اجنبى به ما حمله كردند: شوروى و انگلستان و امريكا به ايران ريختند و مملكت ما را قبضه كردند، اموال مردم در معرض تلف بود، نواميس مردم در معرض هتك بود، لكن خدا مىداند مردم خوشحال بودند كه پهلوى رفت! من نمىخواهم تو اينطور باشى، من ميل ندارم تو مثل پدرت بشى، نصيحت مرا بشنو، از روحانيت بشنو، از علماى اسلام بشنو، اينها صلاح ملت را مىخواهند، اينها صلاح مملكت را مىخواهند. از اسرائيل نشنو. اسرائيل به درد تو نمىخورد. بدبخت، بيچاره، 45 سال از عمرت ميره، يك كمى تأمل كن، يك كمى تدبر كن، يك قدرى عواقب امور را ملاحظه كن...
⭐️بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
🇮🇷 @iranemoaser
🔻به مناسبت تبعید رضاشاه در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰
.
💢 وزارت خارجه آمریکا به ما اطلاع داد که در چند نوبت یاران شاه به هندرسن "سفير آمریکا در ایران" گفته اند که اعليحضرت از نظر انگلیس نسبت به خود اطمینان ندارد. گزارشهای رسیده حاکی است که شاه دائم از این صحبت می کند که انگلیسها سلسله قاجار را برانداختند و پدر او را به جای آنها نصب کردند و بعد پدرش را هم برانداختند. اکنون هم می توانند اگر خواسته باشند او را در مقام خود حفظ کنند و اگر نخواسته باشند از کار بیندازند. اگر میل دارند که او بماند و اختیاراتی را که قانون اساسی به او داده است داشته باشد باید صریحا به او بگویند. در غیر این صورت، اگر میخواهند که او برود باید فورا به او بگویند که بتواند بی سر و صدا مملکت را ترک کند. آیا انگليسها می خواهند شاه دیگری را سر کار بیاورند یا این که اصلا رژیم سلطنتی را ملغی سازند؟ آیا کوششهایی که در حال حاضر برای امحاء اختیارات و ابروی او میشود زیر سر آنهاست؟
وزارت امور خارجه انگلستان ، سر آر. مکینز، بخش توزیع سری وایت هال ، شماره ۱۰۸۵
.
📚 رضاشاه در قاب ۱۹۰ تصویر ، صص ۷۰۵ و ۷۰۶
.
⭐️بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
🇮🇷 @iranemoaser