eitaa logo
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
424 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
637 ویدیو
686 فایل
تاریخ معاصر ایران و دانشنامه انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
💢ماجرای دستگیری امام خمینی به روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/بخش نخست 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/26 🔹ساعت، 3.30 بعد از نيمه شب 15 خرداد را اعلام مى‏كرد. كاميون‏هاى نظامى در بيرون شهر متوقف شدند. صدها كماندو، چترباز و سرباز گارد كه تا دندان به اسلحه‏هاى گرم و سرد مجهز بودند وارد قم شدند و در حالى كه تلاش مى‏كردند از هرگونه حركتى كه سكوت را بشكند خوددارى كنند، به سوى خانه امام خمينى به راه افتادند. 🔸از ابتداى كوچه تا درب منزل او را كه بيش از پانصد متر نبود تحت كنترل قرار دادند و درب هر خانه‏اى سربازى گماردند. در اطراف منزل و باغ انارى كه پشت منزل امام خمينى قرار داشت سنگر گرفتند و براى مقابله با هرگونه حادثه پيش‏بينى نشده‏اى آماده شدند. ده‏ها و ، يكباره از بام و ديوار به خانه امام يورش بردند و در ظرف يک چشم به هم زدن، سراسر حياط، اتاق‏ها، زيرزمين، پشت‏بام و همه جا را گردش و اشغال كردند، ليكن امام را نيافتند. 🔹دلهره و وحشتى كه سراپايشان را فرا گرفته بود فزونى يافت، ترس و اضطراب بى‌اندازه در صداى لرزان و آنان به خوبى مشاهده مى‏شد. گمان برده بودند كه حتماً امام در داخل خانه داراى پناهگاه مستحكمى است كه از طرف افراد مسلح محافظت مى‏شود! و هر لحظه منتظر بودند كه رگبار مسلسل محافظين خمينى آنان را به خاك و خون بكشد! آنگاه كه از يافتن او نااميد شدند به چند نفر كاركنانى كه روزها از حضار و ميهمانان امام خمينى پذيرايى مى‏كردند و شب‏ها همان‏جا مى‏خوابيدند حمله كردند و از آنان مى‏خواستند كه پناهگاه خمينى را نشان دهند و با اين وجود مى‏كوشيدند كه نگذارند صداى شيون، زارى و ضجه آنان بلند شود كه موجب آگاهى همسايگان و به هم خوردن نظم و آرامش و امنيت شهر گردد! آن اشخاص بيگناه با تمام قوا در زير شكنجه مقاومت مى‏كردند و از نشان دادن جايگاه امام خوددارى مى‏ورزيدند. 🔸امام از اول محرم كه در حياط منزل او چادر زده بودند، شب‏ها را در منزل فرزندش كه مقابل منزل او بود، استراحت مى‏كرد. در آن ساعت شب، تازه براى نماز شب از خواب برخاسته بود كه سر و صداى ناهنجار و غيرعادى، او را متوجه يورش دژخيمان شاه كرد. فوراً از جا برخاست و حاج سيد مصطفى را كه در حياط در كنارش خوابيده بود بيدار كرد: 🔹مصطفى! بلندشو، مثل اينكه آمدند؟ 🔸حاج سيد مصطفى چشم باز كرد و در جاى خود نشست. ساعت 4 پس از نيمه شب را نشان مى‏داد. پدر را ديد كه به‌سرعت لباس مى‏پوشد، زمزمه گنگ و مبهمى از خارج به گوش مى‏رسيد. 🔹نتوانست باور كند كه اين مزدوران شاه هستند كه هجوم كرده‏اند. از جاى برخاست و خود را به پشت‏بام رسانيد. ديد سراسر كوچه و اطراف منزل پر از سرباز مسلح و كماندو است كه برق اسلحه‏هاى گرم و سرد در دست آنان منظره وحشتناكى پديد آورده بود. 🔸امام به پشت درآمده و گوش فرا داد. يقين كرد كه ارتش شاه براى دستگيرى او يورش آورده است. لحظه‏اى مكث كرد تا ببيند چه مى‏شود؟اما... 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢تبعيد امام به تركيه 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/59 🔹رژيم شاه كه با بالا گرفتن موج نارضايتى توده‏ها و تحريک افكار عمومى، سخت وحشت كرده بود و تخت و تاج لرزان خود را دستخوش تندباد انقلاب ملتى عصيان‏زده و بيدارشده مى‏ديد، دريافت كه با بودن رهبر آگاهى چون امام خمينى در ايران، نه تنها پياده كردن طرح استعمارى « » و خدمتگزارى به امريكا امكان‌پذير نمى‏باشد، بلكه تاج و تخت و كاخ و سلطنت او نيز در معرض زوال و واژگونى قرار دارد. از اين رو، بر آن شد كه با دستگيرى و تبعيد او، تاج شاهى و انقلاب امريكايى را از سقوط حتمى نجات بخشد و زنجير اسارت را بر گردن مردم ايران محكمتر سازد و هرگونه صداى مخالفى را در سينه خفه كند. 🔸شب 13 آبان ماه 1343 صدها و چترباز مسلح، را در قم محاصره كردند و از بام و ديوار وارد منزل شدند و براى دستگيرى او به جستجو و ضرب و شتم خدام منزل پرداختند. 🔹امام كه در آن ساعت در يكى از اتاق‏هاى اندرون به نماز و دعا مشغول بود، از سر و صداها و جست و خيزها دريافت كه چكمه‏پوشان رژيم به منزل يورش آورده‏اند، بى‏درنگ لباس بر تن كرده و خواست از اندرون به بيرونى برود، ليكن درى كه اندرون را به بيرونى متصل مى‏ساخت بسته بود و كليد آن، كه در دست خود او بود در آن لحظه پيدا نمى‏شد. 🔸دژخيمان شاه پس از پرس و جو در بيرونى، از آنجا كه دريافتند امام در اندرون به سر مى‏برد به درب اندرون يورش بردند و چون در را بسته يافتند با مشت و لگد به جان آن افتادند! امام چندين بار بانگ زد «وحشی‌گرى در نياريد الان در را باز مى‏كنم»؛ ليكن مزدوران شاه بى‏توجه به تذكر او به مشت كوفتن و لگد زدن خود ادامه دادند تا سرانجام قسمتى از در را شكستند! 🔹امام كه از پيدا كردن كليد نااميد شده بود، از در ديگر اندرون كه به كوچه باز مى‏شد خارج شد و در وقت بيرون رفتن، مهر امضاى خود را به رسم امانت به همسرش سپرد و فرمود: «شما را به خدا مى‏سپارم». 🔸كماندوها و دژخيمان شاه كه سراسر كوچه را اشغال كرده بودند، به محض بيرون رفتن امام از منزل، او را محاصره كردند و به ماشينى كه در درب منزل آورده بودند سوار كردند و ماشين با شتاب هر چه بيشتر به حركت درآمد. 🔹پاسبانى كه در آن ساعت در جلوى پست داشت، مى‏گفت كه امام را از در منزل تا سر خيابان با ماشين فولكس واگن آوردند و سر خيابان سوار ماشين شورلتى كه از قبل آماده شده بود كردند و با آن شورلت به تهران بردند. پاسبان مزبور افزود: امام وقتى از ماشين فولكس پياده مى‏شد بيش از چهارصد نفر كماندو و چترباز مسلح در اطراف او و در محوطه گردآمده بودند و او با لبخندى به مسئول آن گروه گفت: «اينهمه قوا نمى‏خواست»! 🔸ماشين حامل امام 140 كيلومتر راه قم ـ تهران را در مدتى كمتر از 90 دقيقه پيمود و به رسيد و در آنجا كه پيش از رسيدن ماشين امام حاضر شده بود، به وسيله بى‏سيم با مافوق خود (كه از قربان، قربان گفتن‏هاى او به دست مى‏آمد كه طرف مخاطب او خود شاه مى‏باشد) ارتباط برقرار كرد و اظهار داشت كه مأموريت تا اينجا به خوبى صورت گرفته است و دنبالۀ آن نيز بزودى انجام مى‏پذيرد. 🔹هنوز آفتاب روز 13 آبان ماه 1343 سر از افق بيرون نياورده بود كه امام به جرم دفاع از و هم‌وطنان مسلمان خود از وطن بيرون برده شد! 🇮🇷 @IRANeMOASER