🌹امام علی(ع):
❗️چه بسیارند عبرتها...
و چه اندک اند عبرت گیرندگان...
📕نهج البلاغه، حکمت ۲۹۷
@iranjan60
🔴🔰🔴🔰🔴🔰🔴🔰
🔴به این میگن مذاکره کننده!
طولانیه ولی خیلی قشنگه، بخونید:
✅براى امير المومنين عليه السلام نامه اى از معاويه رسيد.
حضرت مهر نامه را شكست و قرائت كرد :
"از طرف امير المومنين و خليفة المسلمين، معاويه بن ابى سفيان براى على!
اى على !
در جنگ جمل هر چه خواستى با ام المومنين عايشه و اصحاب رسول خدا طلحه و زبير كردى، اكنون مهياى جنگ باش!
حضرت جواب نامه را اينگونه نوشت :
از طرف عبدالله، تو به رياست مى نازى و من به بندگى خداوند، من آماده جنگ هستم.
به همان نشان كه "انا قاتل جدك و عمك و خالك: من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دايى تو هستم "
سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش كه در محضرش بودند، پرسيد: كيست كه اين نامه را به شام ببرد؟
كسى جواب نداد.
دوباره حضرت سوالش را تكرار فرمود و اين بار طرماح از ميان جمعيت برخاست و عرض كرد : على جان! من حاضرم.
حضرت ضمن اينكه او را از متن تند نامه آگاه كرد، فرمود : طرماح!
به شام كه رفتى مواظب آبروى على باش...
طرماح گفت : سمعاً و طاعةً... آنگاه نامه را گرفت و بسوى شام حركت كرد
معاويه در باغ قصرش بود كه عمرو عاص خبر رسيدن يكى از شاگردان على را به او رساند.
معاويه فورا دستور داد كه بساطى رنگين پهن كنند تا شكوه آن طرماح را تحت تاثير قرار بدهد و او را به لكنت بيندازد.
طرماح وقتى وارد شد و آن فرشهاى رنگين و بساط مفصل را ديد ، بى اعتناء با همان كفشهاى خاك آلوده اش قدمها را بر فرشها گذاشت!
سپس خود را به معاويه رساند و همانطور كه او بر مسندش لميده بود ، طرماح نيز لم داد و پاهايش را دراز كرد!
اطرافيان معاويه به طرماح اعتراض كردند كه پاهايت را جمع كن!
اما او گفت: تا آن مردك (معاويه) پاهايش را جمع نكند، من هم پاهايم را جمع نخواهم كرد!
عمرو عاص به معاويه در گوشى گفت: اين مردى بيابانيست و كافيست كه تو سر كيسه ات را كمى شل كنى تا او رام بشود و لحنش را هم عوض كند.
معاويه ضمن اينكه دستور داد تا سى هزار درهم پيش طرماح بگذارند ، از او پرسيد: از نزد كه به خدمت كه آمده اى؟
طرماح گفت: از طرف خليفه برحق، اسدالله، عين الله، اذن الله، وجه الله، امير المومنين على بن ابيطالب، نامه اى دارم براى امير زنازاده، فاسق، فاجر، ظالم، خائن، معاوية بن ابى سفيان!
معاويه ناراحت از اينكه سى هزار درهم نيز نتوانسته است كه اين شاگرد على عليه السلام را ساكت كند ، گفت : نامه را بده ببينم!
طرماح گفت: روى پاهايت مى ايستى، دو دستت را دراز ميكنى تا من نامه على عليه السلام را ببوسم و به تو بدهم.
معاويه گفت: نامه را به عمرو عاص بده
طرماح گفت: اميرى كه ظالم است، وزيرش هم خائن است و من نامه را به خائنى چون او نميدهم.
معاويه گفت: نامه را به يزيد بده
طرماح گفت: ما دل خوشى از شيطان نداريم چه رسد به بچه اش!
بالاخره معاويه طبق خواسته طرماح عمل کرد و نامه را گرفت و خواند.
بعد هم با ناراحتى تمام كاتبانش را احضار كرد تا جواب نامه را اينگونه بنويسد:
على ! عده لشكريان من به عدد ستارگان آسمان است، مهياى نبرد باش "
طرماح برخاست و گفت: من خودم جواب نامه ات را مى دهم:
على عليه السلام خود به تنهايى خورشيديست كه ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت.
سپس خواست برود كه
معاويه گفت "طرماح ! سى هزار درهمت را بردار و سپس برو"
اما طرماح بى اعتناء به حرف معاويه و بدون خداحافظى راه كوفه را در پيش گرفت.
معاويه رو به عمرو عاص كرد و گفت: حاضرم تمام ثروتم را بدهم تا يكى از شما به اندازه يكساعتى كه اين مرد از على طرفدارى كرد، از من طرفدارى كند!
عمرو عاص گفت: بخدا اگر على به شام بيايد، من كه عمرو عاصم نمازم را پشت سر او ميخوانم اما غذايم را سر سفره تو ميخورم!!
🔴مذاکره کننده یعنی این...
ای کسانیکه کاندید شده اید اگراسلام و قرآن و اهلبیت و انقلاب اینجوری دفاع می کنید کاندید شوید وگرنه کاندید نشوید که باید در هر دو جهان جوابگو باشید.
🔸🔶🔹🔷🔹🔶🔸🔶🔹🔷🔹🔶@iranjan60
🔰شهید عماد مغنیه، فرزند امام
🔻 رهبر انقلاب: «این شهید حاج عماد خودش را فرزند امام میدانست. یعنی واقعاً اگر با یک جوان خودمان مقایسه کنیم، او معتقد نبود که این جوان ایرانی به امام از او نزدیکتر است. او هم خودش را به قدر یک جوان ایرانی فرزند امام و نزدیک به امام میدانست؛ چرا؟ چون امام به او روح داده بود؛ امام او را زنده کرده بود.» ۱۳۸۶/۱۱/۲۸
🔹انتشار بمناسبت سالروز شهادت شهید مغنیه
@iranjan60
نه فاتح و نه سپهبد ،
نه ذوالفقار و نه سردار
برای نام تو تنها
" شهید " بود سزاوار
دستی برآر....
🇮🇷 @iranjan60 🇮🇷
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است ..مثل شهری که بروی گسل زلزله هاست
یا صاحب الزمان ..
ما هر چه می کشیم #از_این_بی_تو_بودن_است
@iranjan60
🌸🍃
رهبر انقلاب :
خون مطهر شهیدانی همچون عماد مغنیه صدها مغنیه می آفریند...
سالروز شهادت #شهید_عماد_مغنیه
۸۶.۱۱.۲۴
@iranjan60 🕊🌺
❀🍃✿🍃❀
🍃✿🍃❀
✿🍃❀
🍃❀
❀
✔ #نائب عزیز امام زمانمان (عج)🔻🔻
❤ سید علی خامنه ای از خیلی اتفاقات قبل از وقوع توسط مولایشان خبر دار میشوند.
🌹امام راحل(ره) مگر شب ۲۱ بهمن نفرمودند :
مردم به خیابانها بریزند...
♦به آقا گفتند :
آقا ارتش با توپ و تانک در خیابانهاست...
آقا با عصبانیت فرمودند :
من که نمیگویم، امام زمان(عج) میفرمایند...
🔰جمله زیبای امام خامنه ای(دامة برکاته) هنوز در گوشمان است که در پاسخ خوشحالی صهیونیستها از رکود توان هسته ای ما که گفته بودند :
ایران تا ۲۵ سال دیگر به بمب هسته ای دست نخواهد یافت، فرمودند :
تا ۲۵ سال دیگر اسرائیلی وجود نخواهد داشت...
☑اینقدر از این کلمات قصار حضرت آقا فرموده اند، که حد و حساب ندارد،
اما نمیدانم چرا پخش نمینمایند.
🛑در فیلم مستند، سردار حیدر تعریف مینمود :
ما در سوریه بودیم، حافظ اسد(پدر بشار اسد) احوالش بد شد و راهی بیمارستانش نمودند،
اخبار بدی از احوالات ایشان دریافت مینمودیم...
🔶من و سردار همدانی و چند سردار دیگر با مشورت به این نتیجه رسیدیم که به حضرت آقا زنگی بزنیم و از ایشان التماس دعای مخصوصی برای حافظ اسد بنماییم،
زیرا فکر میکردیم اگر حافظ از بین برود، ما ایرانیها دیگر جایی در سوریه که سپر دفاعی ایران در برابر اسرائیل بود نخواهیم داشت.
به حضرت آقا زنگ زدیم و آقا فرمودند :
باشد حتماً دعا میکنیم.
🔷چند روز بعد حال حافظ اسد بدتر شد،
ما نگرانتر شدیم و باز به حضرت آقا زنگ زدیم.
💟حضرت آقا فرمودند :
ایشان باید برود، ولی خداوند شخص دلسوزتر و بهتری را برای خدمت به دین، به جای ایشان میگذارد...
ما متحیر شدیم...
دو نفر جایگزین حافظ بودند، برادرش و نخست وزیرش...
خوب برادرش که اصلاً همیشه در حال گردش و عشق و تفریح بود و اهل این حرف ها نبود...
نخست وزیر هم که یک فرد تقریباً مخالف بود...
🔸ما متحیر شدیم...
🛑تا این که حافظ اسد فوت نمود و بشار اسد، پسرش سر برداشت...
ما با خود بشار، در یک کاخ زندگی میکردیم...
چون اوضاع سوریه به هم ریخته بود...
یک روز سر نهار، خدمتگذارش را خواند و گفت :
نامه را بیاورید...
نامه را آوردند و ایشان نامه را به سردار همدانی دادند...
سردار یکدفعه خودش را جابجا کرد و نامه را دوباره خواند به همه ما یک نگاه عجیبی کرد و نامه را داد به بر پهلویش..
نامه به دست من رسید،
دیدم نامه از طرف ملک عبدالله است و گفته :
ای اسد...
یا دست از پشت سر ایرانیها بردار و ایشان را از کشورت بیرون بینداز و یا کشورت را با خاک یکسان و تو و خانواده ات را نابود میکنیم...
امضاء ملک عبدالله (پادشاه عربستان)
🔻ما متحیرانه به همدیگر نگاه میکردیم...
آخر تهدید بزرگی بود و اگر خود حافظ هم بود،
حتماً یک کاری بر علیه ما ایرانی ها میکرد...
یکدفعه دیدیم بشار که متوجه اخمهای توی هم ما شده بود با لبخند نامه را از ما خواست...
♦ما نامه را با احترام تقدیمش نمودیم...
یکدفعه و متعجبانه دیدیم، بشار نامه را پاره کرد و خودش بلند شد و پاره های نامه را در میان شعله های آتش شومینه پرتاب نمود و با لبخند گفت :
ما تا آقای خامنه ای و شما سربازانش را داشته باشیم هیچ غم و غصه ای نداریم.
☑آنگاه بود که فهمیدیم حضرت آقا چه فرموده بودند و از کجا این خبر را چند سال پیش دریافت نموده بودند...
و یا باز در فیلمی یکی از نزدیکان سردار سلیمانی تعریف مینمود که فرمانده سپاه، سردار سلیمانی را مجاب مینمود که باید حتماً این منطقه را بگیرید و سردار سلیمانی نیز کمی دست دست میکرد تا منطقه را خوب شناسایی کند.
در همین اثناء بوده که خود حضرت آقا با فرمانده سپاه تماس میگیرد و احوال سردار سلیمانی را میپرسد و تأکید میکند تا اطلاع بنده از شرکت دادن سردار سلیمانی در عملیات ها خودداری نمایند.
🛑ایشان میگفت :
دستور عملیات لغوشد...
اما...
اما همان منطقه ای که قرار بود سردار بگیرد،
بعد از ۲۴ ساعت توسط نیروی هوایی روسیه با خاک یکسان شد...
قرار بود سردارسلیمانی با ۴۰۰۰ نیروی آن منطقه را تسخیر و ساکن شود...
✔اینجا است که میبینیم علامه حسن زاده آملی میفرمایند :
👌گوشتان به زبان حضرت آقای خامنه ای باشد،
چون چشم و گوش ایشان به زبان آقا امام زمان"عج " دوخته است...
نائب امام زمان یعنی این...
و اطاعت از ایشان، اطاعت از امام زمان"عج " است و واجب...
🔻و در قیامت و سر پل صراط سؤال خواهد شد...
🔰ثُمَّ لَتُسئَلُنُّ یَومَئِذٍ عَنِ النَّعیم
( ۸ تکاثر )
در آن روز [روز قیامت] از نعمت [عظیم ولایت] سؤال میشود.
❀
🍃❀@iranjan60
✨🍃
پیرمردی هر روز تو محله می دید پسرکی با کفشهای پاره و پای برهنه با توپپلاستیکی فوتبال بازی میکند.
👟روزی رفت یه کتانی نو خرید و اومد به پسرک گفت بیا این کفشارو بپوش.
پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد گفت: شما خدایید؟
پیرمرد لبش را گزید و گفت: نه!
😍پسرک گفت پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم كه کفش ندارم…
💝دوست خدا بودن سخت نيست!
سلام
صبح و روزتون بخیر و متبرک به دعای شهدا
@iranjan60 ☘🌾
✍امام صادق (ع) فرمودند :
هنگامی بنده ای سر وقت به نماز بایستد و مراقب آن باشد به صورت پاره ای نور سفید بالا میرود و میگوید : تو مرا حفظ کردی خدا تو را حفظ کند .
📚 محجة البیضا ج ۱
@iranjan60🌷
✨﷽✨
✅سه دام شیطان
شیطان، موسی را ملاقات کرد و به حضرت عرضه داشت: ای موسی! تویی آن انسانی که خداوند مهربان تو را به رسالت برگزیده و بی واسطه با تو سخن می گوید، روی این حساب از آبروی فوق العاده ای برخورداری، من یکی از مخلوقات خدایم و گناهی را مرتکب شدم و علاقه دارم از آن گناه به درگاه حضرت حق توبه کنم!! به پیشگاه محبوب عالمیان واسطه شو تا توبه ام را بپذیرد. موسی بزرگوار قبول کرد، از خداوند مهربان درخواست کرد: الهی! توبه اش را بپذیر. خطاب رسید: موسی! خواسته ات را قبول کردم، به شیطان امر کن به قبر آدم سجده کند، چرا که توبه از گناه، جبران عمل فوت شده است.
موسی، ابلیس را دید و پیشنهاد مقصود خلقت را به او گفت. سخت عصبانی و خشمگین شد و با تکبر گفت: ای موسی! من به زنده او سجده نکردم، توقّع داری به مرده او سجده کنم!!
سپس گفت: ای موسی! به خاطر این که به درگاه حق جهت توبه من شفاعت کردی بر من حق دار شدی، به تو بگویم که در سه وقت مواظب ضربه من باش که هرکس در این سه موضع، مواظب من باشد از هلاکت مصون می ماند.
1. به هنگام خشم و غضب، مواظب فعالیت من باش که روحم در قلب تو و چشمم در چشم تو است و همانند خون در تمام وجودت می چرخم، تا به وسیله تیشه خشم، ریشه ات را برکنم.
2. به وقت قرار گرفتن در میدان جهاد، متوجّه باش که در آن وقت من مجاهد فی سبیل اللّه را به یاد فرزندان و زن و اهلش انداخته، تا جایی که رویش را از جهاد فی اللّه برگردانم!
3. بترس از این که با زن #نامحرم خلوت کنی که من در آنجا واسطه نزدیک کردن هر دو به هم هستم!
در این داستان عجیب، شیطان به سه برنامه خطرناک اشاره دارد: شهوت، غضب و حرص. در هر صورت باید گفت: بدون شک، فرار انسان از جهاد، ریشه ای جز حرص به دنیا ندارد و امتناع ابلیس از سجده به آدم منشأی غیر حسد نمی تواند داشته باشد و این حسد، درب بسیار بزرگی است که شیطان با ورودش، قدرت تسخیر قلب را پیدا می کند.
📚اثر استاد حسین انصاریان.
@iranjan60