فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بسیار بسیار عالی است پیشنهاد میکنم شماهم ببینید،دیگر دوستان عزیز هم تماشا کنند...❤️👌
▪️کانال معرفتی بسمت خدا | #سیروسلوک
https://eitaa.com/saamtkhoda
🌀 #ملائکهنقاله کیانند وکارشان چیست⁉️🤔
📌‹‹حکایتی جالب ازجابهجاشدن جنازه››
ملا محمد هزار جريبي - صاحب تصانيف کثيره - اين قضيه را نقل فرموده است:
من در مجلس درس استاد اکمل «مرحوم آيت الله وحيد بهبهاني قدس سره» که در مسجد پايين پاي صحن مقدس امام حسين عليهالسلام تشکيل ميشد، شرکت ميکردم. روزي مرد زائر غريبي با لباس آذربايجاني وارد شد و به مرحوم استاد سلام کرد و دست ايشان را بوسيد و بستهاي که زر و زيور زنانه در آن بود، نزد استاد گذاشت و گفت: «اين طلاها را در هر جا که مصلحت ميدانيد صرف کنيد!»
حضرت استاد فرمود: «قضيهي اين زيورها چيست؟» آن مرد پاسخ داد: اين زيورها داستان عجيبي دارد! من از حوالي شيروان و دربند هستم و به جهت تجارت به يکي از شهرهاي روسيه سفر کردم و در آنجا به داد و ستد مشغول شدم و صاحب ثروت و مکنتي بودم.
روزي چشمم به دختري زيبا افتاد و تمام قلب مرا به خود مشغول ساخت. به ناچار نزد خانوادهي او که از اشراف نصاري بودند، رفتم و آن دختر را براي خود خواستگاري کردم. خانوادهي او گفتند: در تو هيچ عيبي نيست، مگر اينکه تو در مذهب ما نيستي! اگر به مذهب نصاري داخل شوي، اين دختر را به تو تزويج ميکنيم.
من ناراحت و مغموم شدم و از نزد آنها مراجعت کردم. چند روز صبر نمودم، زيرا آنها مرا سر دو راهي و معلق قرار داده بودند و روز به روز، عشق و محبت آن دختر در دل من زيادتر ميشد، تا به جايي رسيد که دست از تجارت و شغل خود برداشتم!
آخرالامر، ديدم نزديک است که حواسم مختل گردد و مشرف به هلاکت شوم. با خود گفتم: باکي نيست که در ظاهر از اسلام اظهار تنفر بنمايم. بنابراين رفتم ونزديکان او را ديدم و گفتم: حاضرم از اسلام برائت بجويم و داخل دین مسيح گردم! آنها از من قبول نمودند و دختر را به من تزويج کردند.
چون مدتي گذشت، پشيمان شدم و بر اين فعل قبيح، خود را سرزنش کردم. ديگر نه قدرت داشتم که به وطن خود برگردم و نه ممکن بود که از دين نصرانيت عدول کنم. از شرايع اسلام چيزي در من يافت نميشد جز گريه بر مصائب حضرت سيدالشهداء عليهالسلام و در آن اوقات به آن حضرت خيلي علاقهمند گرديدم و تفکر در مصائب آن حضرت مينمودم و گريه و زاري ميکردم.
عيال من از ديدن اين حالت، تعجب ميکرد! چون علت آشکاري براي گريهي من نميديد. بنابراين حيرتش زياد شد و از سبب گريهي من سئوال کرد. من با توکل بر خدا به او گفتم که من هنوز به مذهب اسلام باقي هستم و گريهي من بر مصائب حضرت اباعبدالله عليهالسلام است.
همين که همسرم اسم آن بزرگوار را شنيد، نور اسلام در قلبش ظاهر شد و در همان لحظه به شريعت اسلام داخل شد و با من در مصائب آن بزرگوار همنوا و هم ناله شد.
يک روز من به او گفتم: بيا مخفيانه از اينجا برويم و سر قبر مطهر حضرت سيدالشهداء عليهالسلام اقامت کنيم تا بتواني علنا اظهار مسلماني بنمايي! آن زن قبول نمود و شروع به تهيهي لوازم سفر کرديم.
مدتي نگذشت که زوجهي من مريض شد و از دنيا رحلت کرد! پس اقارب و نزديکانش جمع شدند و او را به طريق نصارا تجهيز نمودند و او را با جيمع زر و زيورهايي که داشت دفن کردند، به همان صورتي که مقتضاي مذهبشان بود!
من حزن و اندوهم بعد از مفارقت او زيادتر شد و با خود گفتم: شب که بشود، ميروم و جسد او را از قبر بيرون ميآورم و در بهترين شهرها [کربلا] دفن ميکنم!
چون شب شد، رفتم و قبرش را نبش کردم. ولي با کمال تعجب ديدم مردي با شارب بلند و ريش تراشيده، در آنجا مدفون است.
از اين سانحهي عجيب تبديل جثهي عيالم به اين جثهي خبيثه متحير شدم. بالاخره در آن شب در عالم رؤيا ديدم که کسي ميگويد: خوشحال باش و خوشحالي تو زياد شود! زيرا جثهي عيالت را ملائکه حمل کردند و در زمين کربلاي معلي او را دفن کردند و قبر او در ميان صحن مقدس حضرت سيدالشهداء عليهالسلام در طرف پايين پاي آن حضرت، نزديک منارهي کاشي واقع شده است. نشاني قبر هم به من داده شد. سپس آن شخص گفت: اين جثهي فلان عشار (گمرکچي) است که امروز او را در کربلا دفن کردند ولي ملائکه او را به قبر عيال تو نقل کردند و زحمت حمل و نقل جنازه از تو برداشته شد!ادامه...👇👇
ادامه...👇
من خوشحال شدم و از خواب برخاستم و فورا عازم حرکت به کربلا شدم و خداوند توفيق کرامت فرمود و به زيارت حضرت سيدالشهداء عليهالسلام نايل و مشرف شدم.
بالاخره از محافظين و خدام صحن مقدس حضرت امام حسين عليهالسلام سئوال کردم که در فلان روز (همان روزي که عيالم را دفن کرده بودم) در پاي منار سبز، چه کسي را دفن کردند؟ خدام گفتند: فلان عشار را دفن کردهاند. پس من قضيهي نبش قبر و رؤيايم را براي آنها نقل کردم. آنها آمدند و قبر را شکافتند و من به جهت روشن شدن مطلب به قبر داخل شدم.
ديدم عيالم به همان صورتي که او را در شهر خودش به خاک سپردهاند، در ميان لحد خوابيده است. پس من زر و زيور او را که به گردن و دستش بود برداشتم و اينها طلاهاي اوست که به
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 افشاگری کریمی قدوسی از مدیر دوتابعیتی با بیش از 20سفر به لندن
🔹 آیا همچنان مدیر دوتابعیتی در سیستم بانکی کشور وجود دارد؟ جواد کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس پاسخ میدهد...
#به_ویژه_ترین کانال خبری در ایتابپیوندید👇.
https://eitaa.com/joinchat/4073259207Cd2916ef4d3
ملاقات با صاحبالزمان علیهالسلام
علاّمه حلّی شب جمعه ای به زیارت سیّد الشّهداء (ع) می رفت. ایشان تنها بر روی الاغی سوار شده بود وتازیانه نیز در دستش بود.
در بین راه شخص عربی پیاده به همراه علاّمه راه افتاده وبا هم به صحبت مشغول شدند. وقتی مقداری از راه رفتند علاّمه متوجّه شد که این شخص مرد دانایی است بنابراین در مورد همه مسائل علمی با هم صحبت کردند وعلاّمه بیشتر متوجّه می شد که این مرد صاحب علم وفضیلت بسیاری است.
علاّمه مشکلاتی که برایش در علوم پیش آمده بود را یکی یکی از آن شخص سؤال می کرد وآن شخص همه آنها را جواب می فرمود تااینکه به مسئله ای رسیدند که آن شخص فتوایی داد ولی علاّمه آن فتوا را ردّ کرد وگفت: «حدیثی در مورد فتوای شما نداریم».
آن مرد گفت: «حدیثی در این مورد شیخ طبرسی در کتاب تهذیب بیان کرده است و شما از اوّل کتاب تهذیب فلان قدر ورق بزنید در فلان صفحه در سطر چندم این حدیث را مشاهده خواهید نمود».
علاّمه تعجّب کرد که این شخص چه کسی است؟! آنگاه علاّمه از آن شخص پرسید: «آیا در زمان غیبت کُبری می توان امام زمان (علیه السلام) را زیارت کرد یا نه؟!»
در این هنگام تازیانه از دست علاّمه افتاد وآن شخص بزرگوار خم شد وتازیانه را از روی زمین برداشته ودر دست علاّمه گذاشت وبه علاّمه فرمود: «چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید در حالی که دست او در میان دست توست».
پس علاّمه بی اختیار خود را از روی مرکب به پایین انداخت که پای آن حضرت را ببوسد واز هوش رفت. چون به هوش آمد کسی را ندید، به خانه برگشت وبه کتاب تهذیب مراجعه کرد وآن حدیث را در همان صفحه وسطری که حضرت نشان داده بود ملاحظه نمود. کتاب قصص العلما
#امام_زمان
هدایت شده از دهکده خبری ایران ✍🏽وعده صادق ✍
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
اثرات کاردیومتابولیک گزنه در دیابت نوع 2 - فصلنامه پرستاری دیابت
http://jdn.zbmu.ac.ir/browse.php?a_id=156&sid=1&slc_lang=fa
♨️❌💯 فوری
🎞بالاخره فیلم ضربات به سر منتشر شد؛ فیلمبردار یک تبعهی آمریکایی است!
📌در آستانهی سالگرد اغتشاشات، مجلس نمایندگان آمریکا طی یک نشست اضطراری، با اکثریت قاطع و ۴۱۰ رای موافق، قانون #مهسا_امینی را تصویب کردند!
📌احتمالا این اقدام سرکوبگرانه پلیس، منجر به واکنشهای شدید محافل حقوقبشری غربی و خشم هرچه بیشتر هواداران جنبش #ززآ خواهد شد!
🔎قضاوت با شما...
🖋 #محمد_جوانی
🧠⚔علوم و جنگ شناختی| جوانی
@CWarfare
@CWarfare
@CWarfare
♨️سوختن اینترنشنال از تحلیل دکتر #محمد_اکبرزاده در رابطه با بیسواد خواندن لیدرهای آشوبگر #ززآ 😉
📌ایشان از اساتید مطرح سیاسی و دوستان خوب بنده هستند که همواره از تحلیلهای نابشان استفاده میکنم
گرچه فعالیت مجازیشان کم است، اما از کانال شخصی دکتر استفاده کنید؛ بلکه ترغیب شوند به بارگذاری مطالب بیشتر 👇
@vaghebinbashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، در پیامی ویدیویی در سالگرد #مهسا_کومله تاکید کرد کشورش به حمایت از اغتشاشاگران، ادامه میدهد!
وی لو داد که: نام مهسا، یک رمز شده!
📌بخدا اگر پینوکیو هم باشد میفهمد سناریوی مرگ شوم مهسا، خروجی اتاقهای فکر غربی است که بواسطهی آن میخواهند هیجان کاذب و اغتشاش ایجاد کنند؛ چون تا خَر هست، خَرسوار نیز هست!
📌کلیپ افشاگری #اسم_رمز را ببینید
Eitaa.com/CWarfare/2751
🧠⚔علوم و جنگ شناختی | جوانی
@CWarfare
@CWarfare
@CWarfare
همیشه عاشق گنبد طلا شدن خوب است
و از دو دست تو حاجت روا شدن خوب است
#امام_رضا
#شهادت_امام_رضا
سالروز شهادت هشتمین امام شیعیان امام رضا علیه السلام تسلیت باد 🏴🏴🏴
꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
کانال فرهنگےهنرے نسل ظهور
꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
⚠️کمک سکوهای مجازی دشمن و فضای مجازی یله و رها به «گروه بحران»
🔹رهبر انقلاب در جمع مردم "سیستان و بلوچستان" و "خراسان جنوبی" فرمودند: معلومات اطّلاعاتی ما به ما می گوید که دولت آمریکا در آمریکا یک مجموعهای را درست کرده است که اسم این مجموعه «گروه بحران» است؛ کارش چیست؟ مأموریّت این گروه، #بحرانسازی در کشورها است، از جمله در کشور ما. مأموریّت این گروه این است که بحرانسازی کنند؛ بگردند نقاطی را که به نظر آنها موجب می شود در کشور بحران به وجود بیاید، پیدا کنند و این نقاط را تحریک کنند.
✍پ.ن:در این میان، متأسفانه ما به وسیله فضای مجازی یله و رها و با میدان دادن به #سکوهای مجازی دشمن، در حقیقت به دشمن و این " گروه بحران " کمک می کنیم که پازل خود را تکمیل کند و مسیر را برای تکمیل اطلاعات و نفوذ آنها هموار می کنیم.
#نه_به_ولنگاری_مجازی
#نه_به_جنگ_افزارهای_آمریکایی
🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم
✍@tahlile_siasi
✍@tahlile_siasi