eitaa logo
مجتمع فرهنگی امام رضا علیه السلام
7.7هزار دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
11.1هزار ویدیو
352 فایل
✅کانال مجتمع فرهنگی آموزشی امام رضا علیه السلام @ircom_8 🔹آدرس : چیتگر- بلوار کوهک- خیابان نسیم 16 غربی- مجتمع امام رضا علیه السلام @ircom8admin ادمین کانال مجتمع ✅لینک کانال ها و لوکیشن مجتمع امام رضا(ع): https://takl.ink/ircom_8/
مشاهده در ایتا
دانلود
ریاضیش خیلی خوب بود. شب ها بچه ها را جمع می کرد کنار میدان سرپولک ؛پشت مسجد به شان ریاضی درس می داد. زیر تیر چراغ برق. #کبوترانه @ircom_8
پدرمان جوراب بافی داشت. چرخ جوراب بافیش یک قطعه داشت که زود خراب می شد و کار می خوابید. عباس قطعه را باز کرد و یکی از رویش ساخت. مصطفی هم خوشش آمد و یکی ساخت. افتادن به تولید انبوه یک کارخانه کوچک درست کردند. پدر دیگر به جای جوراب،لوازم یدکی چرخ جوراب بافی می فروخت. #کبوترانه @ircom_8
یک اتاق را موکت کردند. اسمش شد نمازخانه.ماه اول فقط خود مصطفی جرأت داشت آنجا نماز بخواند. همه از کمونیست ها می ترسیدند. #کبوترانه @ircom_8
چند بار رفته بود دنبال نمره اش. استاد نمره نمی داد. دست آخرگفت "شما نمره گرفته ای، ولی اگر بروی، آزمایشگاه نیروی بزرگی از دست می دهد." خودش می خندید. می گفت "کارم تمام شده بود. نمره ام را نگه داشته بود پیش خودش که من هم بمانم" #کبوترانه @ircom_8
فکش اذيتش مي کرد. دکتر معاينه کرد و گفت « فردا بيا بيمارستان. » بايد عکس مي گرفت. عکسش که آماده شد، رفتيم دکتر بيند. وسط راه غيبش زد. توي راه روهاي بيمارستان دنبالش مي گشتيم. دکتر داشت مي رفت. بالاخره پيداش کردم. يک نفر را کول کرده بود داشت از پله ها مي برد بالا . يک پيرمرد را. #کبوترانه @ircom_8
شهر دار اروميه که بود، دوهزار و هشت صد تومان حقوق مي گرفت. يک روز به م گفت« بيا اين ماه هرچي خرجي داريم رو کاغذ بنويسيم، تا اگه آخرش چيزي اضافه اومد بديم به يه فقير.» همه چي را نوشتم ؛ از واکس کفش گرفته تا گوشت و نان و تخم مرغ. آخر ماه که حساب کرديم، شد دوهزار و ششصد و پنجاه تومان. بقيه ي پول را داد لوازم التحرير خريد، داد به يکي از کساني که شناسايي کرده بود و مي دانست محتاجند. گفت « اينم کفاره ي گناهاي اين ماهمون.» #کبوترانه @ircom_8
بعد از مدت ها برگشته بوديم اروميه. شب خانه ي يکي از آشناها مانديم. صبح که براي نماز پا شديم، به م گفت « گمونم اينا واسه ي نماز پا نشدن.» بعدش گفت « سر صبحونه بايد يه فيلم کوچيک بازي کني!» گفتم« يعني چي ؟ » گفت « مثلا من از دست تو عصباني مي شم که چرا پا نشدي نمازت رو بخوني. چرا بي توجهي کردي و از اين حرفا. به در ميگم که ديوار بشنوه.» گفتم « نه، من نمي تونم .» گفتن« واسه ي چي ؟ اين جوري به ش تذکر مي ديم.يه جوري که ناراحت نشه.»گفتم « آخه تاحالا نديده م چه جوري عصباني مي شي. همين که دهنت رو باز کني تا سرم داد بزني، خنده م مي گيره،همه چي معلوم مي شه. زشته.» هرچه اصرار کرد که لازمه، گفتم«نمي تونم خب.خنده م مي گيره.» بعد ها آن بنده ي خدا يک نامه از مهدي نشانم داد. درباره ي نماز و اهميتش. #کبوترانه #شهید_مهدی_باکری @ircom_8
زمانی که در قرارگاه رعد بودیم بنابر ضرورت های پروازی و موقعیت های ویژه جنگی تیمسار بابایی دستور دادند تا برای خلبانان شکاری غذای مخصوص پخته شود، ولی خود جناب بابایی با توجه به اینکه بیشترین پروازهای جنگی را انجام می دادند از غذای مخصوص خلبانان استفاده نمی کردند و همان غذای معمولی را می خوردند. در پاسخ به اعتراض ما در مورد این که گفته بودیم چرا شما از غذای خلبانان استفاده نمی کنید، گفتند : -یک فرمانده باید حتما از غذایی که همگان استفاده می کنند بخورد تا آن سربازی که در خط مقدم است نگوید غذای من با فرمانده ام فرق دارد. راوی:«سرهنگ خلیل صراف» #کبوترانه @ircom_8
شهید شوشتری: “دیروز از هرچه بود گذشتیم امروز از هرچه بودیم گذشتیم! آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز! دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود! جبهه بوی ایمان می داد و امروز ایمانمان بو می دهد انجا درب اتاقمان می نوشتیم یا حسین فرماندهی از ان توست الان می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید ! ” #شهدا #کبوترانه @ircom_8
امام زمان چشمان گنهكارم پر از اشك است، چه بسیار اشك ریخته‌ام فریادزده‌ام صدایت كرده‌ام، یابن‌الحسن (عج) گوشه چشمی بر من فكن، مهدی جان سخت حیرانم، رخسار چون ماهت را برایم بگشا زیرا كه منتظرم. شهید علی دستان #کبوترانه @ircom_8
مگر می‌شود عاشق امام زمان (عج) این مولا و سرور بود ولی برای دیدن و زیارت او جان نداد، باید دوست فدای دوست گردد، و عاشق فدای معشوق و عابد فدای معبود. شهید مهدی زین الدین #کبوترانه @ircom_8
ای مهدی (عج) عزیز فرمانده جبهه‌ها، ای یاور رزمندگان اسلام، به یاریمان بشتاب،و در آخرین لحظات چشمانم را به جمالت منور فرما و از خدا می‌خواهم در هنگام شهادتم، مهدی (عج) حاضر باشد، مهدی جان (عج) در لحظه شهادت سرمان را بردار و در آغوش بگذار كه ما جز دامان تو پناهی نداریم. شهید احمد (حمید) مهرمحمدی #کبوترانه @ircom_8