🎤تبریک مردم لرستان به مناسبت روز پدر و ولادت حضرت علی (ع) #ولادت_امام_علی #روز_پدر #روز_مرد ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @iriblorestanN

اعتکاف دانشگاه علوم پزشکی لرستان با حضور کادر درمان، دانشجویان و اساتید #خلوت_انس #اعتکاف ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @iriblorestanN

🎤تبریک مردم لرستان به مناسبت روز پدر و ولادت حضرت علی (ع) #ولادت_امام_علی #روز_پدر #روز_مرد ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @iriblorestanN

اظهارات قابل تأمل قاتل شهید علی محمدی دقایقی قبل از اعدام #جهادتبیین ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @iriblorestanN

🎤تبریک مردم لرستان به مناسبت روز پدر و ولادت حضرت علی (ع) #ولادت_امام_علی #روز_پدر #روز_مرد ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @iriblorestanN

🎥شادی مردم غزه پیش از اعلام توافق آتش‌بس 🔹مردم نوار غزه در آستانه اعلام رسمی توافق آتش بس، با شعار «همه ما مردان محمد ضیف هستیم» با ابراز شادمانی خود از این پیروزی بر صهیونیستها، بر حمایت قاطع خود از مقاومت تاکید کردند. #غزه ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @iriblorestanN

✅ سقط جنین چه عوارضی برای جسم مادر دارد؟ #جمعیت #نفس #سقط_جنین ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @iriblorestanN

🟡 دروغ های مجازی! شاه از کشور فرار نکرده بلکه چون نمی‌خواست دستش به خون مردم آلوده بشه و کشتار راه بندازه از کشور رفت... 🟢 واقعیت را بشنوید مناسبت ۲۶ دی سالروز فرار شاه #فرار_شاه #پهلوی ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @iriblorestanN

🔻اعتکاف دانش آموزی بروجرد ✔️گزارشی از اعتکاف دانش آموزی از مسجد حضرت ولی عصر (عج) بروجرد از دانش آموزان و کسانی که برای اولین بار به اعتکاف آمده اند. #صدا📻 #اعتکاف #روایت_انس #پادکست #پادپخش ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @iriblorestanN

حال و هوای خاص دانش آموزان دورودی در مراسم اعتکاف رئیس آموزش و پرورش شهرستان دورود گفت: امسال ۸۰۰ نفر از دانش آموزان شهرستان دورود در مراسم روح بخش و معنوی اعتکاف شرکت کردند. #روایت_انس #اعتکاف ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @iriblorestanN

🎤تبریک مردم لرستان به مناسبت روز پدر و ولادت حضرت علی (ع) #ولادت_امام_علی #روز_پدر #روز_مرد ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @iriblorestanN

روایت مادر "از وقتی که یادم میاد، همیشه حس عجیبی به ماه رجب داشتم. انگار یه فرصت طلایی برای وصل شدن به خدا، پاک شدن از گناهان و نو شدن روح بود. سال‌ها دلم می‌خواست اعتکاف برم، اما شرایط جور نمی‌شد. امسال که دخترم، سارا، هم گفت می‌خواد با من بیاد، دیگه نتونستم نه بگم. راستش رو بخواید، ته دلم یه کم نگران بودم. سارا خیلی پر انرژی و فعال بود، نمی‌دونستم می‌تونه سه روز توی مسجد بمونه یا نه. وقتی وارد مسجد شدیم، یه حس آرامش عمیق وجودم رو گرفت. انگار زمان ایستاده بود و فقط حضور خدا بود که حس می‌شد. سارا هم با چشمای کنجکاو به همه جا نگاه می‌کرد. اولین نماز رو که خوندیم، دیدم انگار یه کم آروم‌تر شده. توی این سه روز، با سارا خیلی حرف زدیم. حرفایی که تو شلوغی زندگی روزمره فرصتش پیش نمیومد. از دغدغه‌هاش، آرزوهاش، ترس‌هاش. فهمیدم که خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر می‌کردم، متوجه اطرافش هست. سارا هم از خیلی از نگرانی‌های من باخبر شد. یه جورایی انگار یه ارتباط جدید بینمون شکل گرفت. صبح‌ها با صدای زمزمه‌های دعا بیدار می‌شدیم، نماز می‌خوندیم و با هم قرآن تلاوت می‌کردیم. ظهرها توی سکوت مسجد به فکر فرو می‌رفتیم و شب‌ها به سخنرانی‌های روحانی گوش می‌کردیم. تو این سه روز، حس کردم که دلم سبک‌تر شده و انگار یه بار سنگین از روی دوشم برداشته شده. اعتکاف برای من یه فرصت بود که دوباره به خودم برگردم، به رابطه‌ام با خدا فکر کنم و با دخترم، سارا، صمیمی‌تر بشم. وقتی از مسجد بیرون اومدیم، هم من و هم سارا یه حس تازگی و آرامش داشتیم. انگار که یه سفر روحانی رو با هم گذرونده بودیم." روایت سارا (دختر) "وقتی مامان گفت می‌خواد اعتکاف بره، اولش خیلی هیجان‌زده شدم. آخه تا حالا تجربه نکرده بودم. فکر می‌کردم یه جور اردوی مذهبیه که توش کلی دوست پیدا می‌کنم و کلی خوش می‌گذره. ولی وقتی رسیدیم مسجد، فهمیدم که قضیه فرق می‌کنه. همه جا ساکت و آروم بود و انگار همه غرق خودشون بودن. یه کم ترسیدم. روز اول یکم حوصله‌ام سر رفت. دلم می‌خواست با دوستام چت کنم، یا توی اینستاگرام بچرخم. ولی مامان گفت که این سه روز فرصت داریم که با خودمون خلوت کنیم. کم‌کم سعی کردم که گوشی رو بذارم کنار و به فضای مسجد عادت کنم. با مامان نماز خوندیم، قرآن خوندیم و با هم حرف زدیم. حرفایی که تو خونه فرصت نمیشد بزنیم. مامان برام از دغدغه‌هاش گفت و منم از آرزوها و ترس‌هام. فهمیدم که مامان یه آدم خیلی قوی و مهربونه و من چقدر خوشبختم که اونو دارم. تو اون سه روز، خیلی چیزها رو از مامان یاد گرفتم. اینکه چطوری میشه آروم بود، چطوری میشه با خودت خلوت کنی و چطوری میشه با خدا حرف بزنی. شب‌ها که همه جا ساکت می‌شد، می‌تونستم به خودم فکر کنم. به اینکه چه کسی هستم و چی می‌خوام. حس عجیبی بود، هم ترسناک و هم شیرین. وقتی داشتم از مسجد بیرون می‌رفتم، یه حس سبکی و آرامش داشتم. انگار که سه روز، یه سفر روحانی رو طی کرده بودم. الان بیشتر از همیشه به مامانم نزدیکم و می‌دونم که یه تجربه خیلی خاص رو با هم شریک شدیم." #روایت_انس #اعتکاف ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @iriblorestanN