eitaa logo
🇵🇸 ایثـار رضـوی 🇮🇷
8.6هزار دنبال‌کننده
64.7هزار عکس
22.8هزار ویدیو
554 فایل
کانال رسمی بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی: @isaar_razavi پاسخگویی به سئوالات: @bonyad_shahid_kh سایت: https://www.isaar.ir/fa/khorasan_razavi نوید شاهد: eitaa.com/navideshahed_kh اشتغال و کارآفرینی: @eshteghalll
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 سنگــر محل خودسازی و پروازشان بود سنـگـــری که فرش را به عرش پیوند می داد صفایی داشت کتری و کلمن و جاکفشی و فانوس و پوتین و جعبه مهمات… ولــے صفای حقیقی در اخــلاص مــردان بی ادعا بود…. 🗓 وقایع – دی ماه 1359 🌷@isaar_razavi 🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
و یک نفر یا دو نفر؟؟ لطفا با دقت کامل مرور کنید👇👇 کیست ❓ 🔹داستان از آنجا شروع شد که عده ای در شبکه VOA از جمله پرویز ثابتی مقام امنیتی نفر دوم ساواک و... ادعا کردند پسر رهبر ایران تاجر است و حال اصل ماجراچیست ؟ 🔹آقای مجتبی_خامنه شخصی ست که از پدری ایرانی و مادری اهل به دنیا آمد نامبرده بواسطه ثروت مادری در اول جوانی بعنوان یکی از ده تاجر برتر دبی به فعالیت خود ادامه می دهد که هم اکنون در خیلی از شهرهای ایران هم سرمایه گذاری نموده است و این شخص با خانواده مقام معظم رهبری و با توجه به اینکه نام ایشان تقریبا با نام آقای سید مجتبی خامنه ای همخوانی دارد تهمت های زیادی را پسر رهبری کرده که خیلی از این موارد از طریق شبکه های ماهواره ای در اختیار مردم ایران قرار می گیرد. 🔹 باشد کارشناسان VOA وقتی می خواهند دروغ بگویند جوری دروغ می گویند که قابل باور باشد و متاسفانه برخی مردم ساده هم باور می کنند در ضمن اطلاعات مجتبی خامنه در سایت اقتصاد و دارایی دبی موجود است نه روحانی( معمم) است و نه فرزند رهبر. 🔹 با مجتبی خامنه " داشته و نباید اجازه بدهیم با این تشابه بعضی از مردم دچار شبهه و انحراف شوند. 🔹این کار نشان میدهد که دشمن تمام تلاشش را میکند تا شخصیت رهبری را کند و چون الحمدالله رهبری و خانواده ی ایشان به این گناهان آلوده نشده اند دشمن از طریق دروغ و تهمت قصد دارد تا مردم را فریب دهند. و چه ساده لوحند مردم نادانی که به پاکی رهبر خود و خانواده اش ایمان دارند اما باز هم تهمت هارا میکنند. خامنه ای جزئ آقازاده هایی است که بو و نشانه ای از آقازاده گی نبرده و در کمال ساده زیستی و گمنامی با درجه مشغول درس خارج در قم می باشند همانند علمای بزرگوار دیگر جهان تشییع شگفت انجاست که با این همه هجمه ها و تهمت ها هیچ گونه استفاده شخصی از بیت المال (صدا و سیما ، خبرگزاری ها ، روزنامه ها و حتی سخنرانی های رهبر انقلاب و .. ) توسط رهبر انقلاب برای دفاع از خود و فرزندشان نداشتند یعنی اوج مظلومیت ، پاک دستی ، صداقت ، بی ریایی ، پاکی و اخلاص رهبر انقلاب و فرزند بزرگوارشان حاج اقا مجتبی و در مقابل خباثت دشمنان و منافقان انقلاب و کشور و مردم که واقعا انسان انگشت حیرت به دهان خود میگیرد. هویت 🌷@isaar_razavi 🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
🇵🇸 ایثـار رضـوی 🇮🇷
🕊🕊 17 شهریور 1366 ، سالروز شهادت سید عبدالله کهندل عملیات کربلایی 2 سردشت – بلفت 📷 تصویر لحظه اعز
🌴 🌷 ▫️ شهادت : شهریورماه 1366 - سردشت(بلفت) ⚪️ رو از میشناسم داشتم از کنار یکی از چادرها رد می شدم دیدم یه صدای ناله میاد . توجه ام جلب شد، دنبال صدا رفتم و درب چادر رو بالا زدم دیدم یکی داخل چادر خوابیده و یک به گوششه و با لب های بسته و با تکان دادن دماغش از خودش صدا در میاره و از گوشه های پلک های بسته اش قطره های اشک سرازیره.💦 اول خیال کردم خودش رو به خواب زده . یکی دوبار دستم رو مقابل صورتش تکون دادم که شاید پلکهاش حرکت کنه اما عکس العملی نشون نداد. خواب خواب بود. کنجکاو شدم که با واکمن داره چی گوش میده. گوشی رو از گوشش آروم برداشتم . دیدم صدای ناله اش بند اومد. گوشی رو در گوشم گذاشتم . صدای با لحن حزینی بود که تا اون روز نشنیده بودم. ضبطش رو خاموش کردم و گوشیش رو کنارش گذاشتم و پرده چادر رو انداختم و رفتم. بعد از نماز ظهر و عصر در برگشت از اون رو کنار کشیدم و سر صحبت رو باز کردم و بهش گفتم راضی باش من خواب بودی اومدم خلوتت رو به هم زدم از اون به بعد گاهی واکمنش رو به من می داد تا اون قرآن رو گوش بدم یه خورده زبونش می گرفت. بعضی وقت ها از شدت علاقه ای که به من پیدا کرده بود می گفت: برادر جعفر؟؟؟ من توی گردان با همه دوستم اما فقط با تو رفیقم. من هم سر به سرش می گذاشتم و می گفتم : سیدجان .. رفیق یه دونه ر داره نه چند تا ررررررررررررررر😊 هم با تیم ما اومد عملیات و توی مسیر برگشت از شدت خستگی غش کرد و کلی ما رو معطل کرد. توی مستقر بودند و مقابل دشمن رو می کردند. یه شب توی سنگر بحث شد و هر کسی یه چیزی می گفت.. گفت توی شهادت سراغ من نمیاد تصمیم گرفتم از گردان برم به یه گردان رزمی. چند وقت بعد هم تسویه گرفت و از تخریب رفت یه روز صبح رفته بودم قاطر بگیرم. نزدیک تدارکات لشگر10 دیدمش. با هم روبوسی کردیم. گفتم برگشتی؟؟ گفت آره اومدم گردان کمیل لشگر27. سراغ همه بچه ها رو گرفت و از هم جدا شدیم چند روز بعد تازه از شناسایی برگشته بودم که یکی از بچه ها گفت : شده. و یادم میاد شنیدم که گفتند وقتی با آمبولانس عقبش می بردند چندین بار روح از بدنش جدا شده باز یرگشته و توی آمبولانس بلند شده و نشسته بود. به آرزوش رسید و ما موندیم و حالا حالا ها آرزو می کنیم: به هرکس قسمتی دادی خدایا شهادت قسمت ما می شد ایکاش🤲 ✍️ راوی : 🌷@isaar_razavi 🌷http://eitaa.com/isaar_razavi