صادق_آهنگران_بقایی_باقری_مردان_ایمان (2).mp3
6.23M
📢 صوت| عزاداری و نوحه خوانی حاج صادق آهنگران
🌷 در رثای شهیدان حسن باقری و مجید بقایی
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
☘️ جبهه ،گردان ،خاکریز بهانه است ...
🌼 ماباهم رفیق شده ایم تا همدیگر را بسازیم ...
🌷شهید حسن باقری🌷
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
4_5994655519120295218.mp3
5.36M
📢 صوت| نوحه سرایی حاج صادق آهنگران
🌷 در رثای شهید مجید بقایی
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
صادق_آهنگران_یادواره_شهیدبقایی1387 (2).mp3
5.13M
🌹۹بهمن۶۱-سالروز شهادت مجید بقایی فرمانده قرارگاه کربلا دردوران #دفاع_مقدس
📢شعرخوانی صادق آهنگران در یادواره سردار شهید مجید بقایی
⏳زمان: شب جمعه دوم آبان1387
مکان تالار معلم بهبهان
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
🌹 ۹ بهمن ۱۳۶۱ -سالروز شهادت مجید بقایی فرمانده قرارگاه کربلا در دوران #دفاع_مقدس
📷 دو سردار شهید در یک قاب: #مجید_بقایی - #حسین_خرازی
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
مجید انقلابی به تمام معنی بود. انقلابی علیه هواهای نفسانی وگناهان خویش وعلیه آنچه خدا نمی پسندید. کجاست کسی که بگوید در دوران فرماندهی مجید بقایی حتی مکروهی از او دیده ام!
—راوی: احمدخنیفر،همرزم شهید
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
نگاهی به زندگی شهید مجید بقایی (2).pdf
369.5K
💠 نسخه PDF | "نگاهی به زندگی شهید مجید بقایی"
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
💠 درباره شهید مجید بقایی 👇
وقتی بسیجی ها جهت عملیات به خط می رفتند، مجید روی خاک افتاده بود و گریه کنان می گفت: <<الهی هب لی کمال الانقطاع الیک>>. او یک عارف مجاهد بود. کسی بود که ملت در روز قیامت می بینند که چگونه چهره اش می درخشد
—(راوی: رحیم صفوی)
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
شهید بقایی در مدیریت، فرد محکم و قاطعی بود. چند تن از کسانی را که با هم سخت درگیر شده و از نظم و انضباط و اخلاق حسنه بی بهره بودند، از جبهه شوش بیرون کرد وگفت:<<برویدخودتان را اصلاح کنید وبعد بیاید. >>
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
شهید مجید بقایی با سردار شهید حبیب الله شمایلی روزانه حدود نیم ساعت کشتی می گرفت و می گفت:«باید قوی بشویم تا در مقابله با دشمن از نظر جسمانی کم نیاوریم. »
—(راوی: سردار مرتضی صفاری)
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
🌈 دیدار صمیمانه
📷 وقتی که عالم ربانی، آیتالله العظمی بهاءالدینی در خانه خود از مهمانان پذیرایی می کرد. ایشان در کنار سماور کوچک ذغالی می نشست و برای تک تک میهمانان چایی می ریخت و با رویی گشاده پاسخگوی سوالات آنان بود.
⚪️ این خانه محقر و ساده مکانی بود که آیت الله نزدیک به یک قرن با بیاعتنایی به زخارف دنیا در کمال غنا و بینیازی روحی در آن زندگی کرد (ظاهرا این منزل محقر هم مال همسرش بود!!)
فرماندهان جنگ از جمله شهید صیاد شیرازی نیز از مشتاقات پر و پا قرص ملاقات با ایشان بوده و هر از چند گاهی که به تهران می آمدند در بین راه به زیارت ایشان می رفتند. آقای بهاءالدینی ابتدا اگر آنها ناهار یا شام نخورده بودند می گفت بروند کبابی سرکوچه و پس از خوردن نان و کباب می آمدند و گرداگرد ایشان می نشستند و آن حضرت با چایی از میهمانانش پذیرایی می کرد💕
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
صادق_آهنگران_اشعار_در_رثای_شهیدبقایی (2).mp3
2.14M
🌹۹بهمن۶۱-سالروز شهادت مجید بقایی فرمانده قرارگاه کربلا دردوران #دفاع_مقدس
📢 صوت| مداحی حاج صادق آهنگران در رثای شهیدبقایی
🌷 برآنم که مدحی خدایی کنم
🌿که وصف مجید بقایی کنم .
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
🌿 خاطرات شهید
⚪️ با دیدن امام اشک شوق از چشمانش جاری شد...💦
●زمانی توفیقی دست داد تا من و #مجید و تعدادی دیگر از دوستان به دیدار حضرت امام خمینی(ره) برویم. آن روز مجید داخل حسینیه #جماران کنار من نشسته بود و برای دیدن حضرت امام(ره) پر پر می زد...
●مرتب هم سوال می کرد که فکر می کنی ما واقعا امام(ره) را می بینیم؟
به نظرت نگاه امام چطور است؟
از حال و روزش پیدا بود که دل توی دلش نیست.
●حتی در عکس هم هیجان و اشتیاق او برای دیدار حضرت امام (ره) پیداست. آن روز همه وجود مجید از عشق به امام اشباع شده بود. وقتی حضرت امام (ره) وارد شدند مجید شروع کرد به گریه کردن و اشکش سرازیر شد...
خاطره آن روز را هرگز فراموش نمی کنم.
📎عشق به ولایت در شهید مجید بقایی
✍️راوی: سردار محمدعلی جعفری
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
دیدار فرماندهان با علما--ملاقات هایی که با هماهنگی شهید مصطفی ردانی پور (طلبه و شاگرد آیت الله بهجت و بهاء الدینی-جانشین شهیدخرازی درلشکر امام حسین-فرمانده قرارگاه فتح) انجام میشد
ا▫️▫️▫️
وقتی مصطفی پر کشید🕊🕊
❣️هق هق گريه میكرد؛ نفسش بالا نمیآمد. تا آنروز بچهها حاج حسين خرازی را آنطور نديده بودند. همه میدانستند كه سينة مصطفی ردانی پور مأمني بوده براي دلتنگیهای حاج حسين
زمانی كه قلب حسين از آماج تير هجران ياران و دوستان شهيدش فشرده میشد، تنها آغوش مصطفی میتوانست آرام بخش لحظههای سرد و سنگينش باشد. آنشب همه گريه میكردند.بچهها ياد شبهايی افتاده بودند كه مصطفی برايشان دعا میخواند. هركس يك گوشهای را گير آورده بود و در تنهایی خود اشک می ریخت
🔹 حاج حسين بچهها را فرستاد بروند جنازهها را بياورند. سری اول115شهيد آوردند. مصطفي نبود. فردا صبح25شهيد ديگر آوردند باز هم نبود. منطقه دست عراقیها بود.چند بار ديگر هم عمليات شد اما از او خبري نشد.جنگ هم كه تمام شد دوستانش رفتند دنبالش روی تپههای برهانی،توي همان شيار--همه جاي تپه راگشتند،نبود! 3نفر همراهش را پيدا كردند اما از خودش خبري نشد.مصطفی برنگشت كه نگشت💦
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi