فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از من شیعه هستم
🌺🌺🌺
🔹لینک مطالب مهم کانال بخش اول👇
https://eitaa.com/ishiaa/460
🔹لینک مطالب مهم کانال بخش دوم👇
https://eitaa.com/ishiaa/490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰رُوی عَن الصَّادِق عَلَيْهِ السَّلاَمُ :
أَنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ علیه السلام بلَغَهُ عَنْ عُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ شَيْءٌ فَأَرْسَلَ إِلَيْهِ سَلْمَانَ رضی الله عنه وَ قَالَ قُلْ لَهُ قَدْ بَلَغَنِي عَنْكَ كَيْتَ وَ كَيْتَ وَ كَرِهْتُ أَنْ أَعْتِبَ عَلَيْكَ فِي وَجْهِكَ فَيَنْبَغِي أَنْ لاَ تَذْكُرَ فِيَّ إِلاَّ اَلْحَقَّ فَقَدْ أَغْضَيْتُ عَلَى اَلْقَذَى حَتّٰى يَبْلُغَ اَلْكِتٰابُ أَجَلَهُ فَنَهَضَ سَلْمَانُ رضی الله عنه وَ بَلَّغَهُ ذَلِكَ وَ عَاتَبَهُ وَ ذَكَرَ مَنَاقِبَ أَمِيرِ اَلْمُومِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ ذَكَرَ فَضَائِلَهُ وَ بَرَاهِينَهُ فَقَالَ عُمَرُ عِنْدِي اَلْكَثِيرُ مِنْ فَضَائِلِ عَلِيّ علیه َالسلام لَسْتُ بِمُنْكِرٍ فَضْلَهُ إِلاَّ أَنَّهُ يَتَنَفَّسُ اَلصُّعَدَاءَ وَ يُظْهِرُ اَلْبَغْضَاءَ فَقَالَ سَلْمَانُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ حَدِّثْنِي بِشَيْءٍ مِمَّا رَأَيْتَهُ مِنْهُ فَقَالَ عُمَرُ نَعَمْ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّه خَلَوْتُ بِهِ ذَاتَ يَوْمٍ فِي شَيْءٍ مِنْ أَمْرِ اَلْخُمُسِ فَقَطَعَ حَدِيثِي وَ قَامَ مِنْ عِنْدِي وَ قَالَ مَكَانَكَ حَتَّى أَعُودَ إِلَيْكَ فَقَدْ عَرَضَتْ لِي حَاجَةٌ فَما كان بِأَسْرَعَ مِنْ أَنْ رَجَعَ عَلَیَّ ثَانِيَةً وَ عَلَى ثِيَابِهِ وَ عِمَامَتِهِ غُبَارٌ كَثِيرٌ فَقُلْتُ لَهُ مَا شَأْنُكَ فقال أَقْبَلَ نَفَرٌ من اَلْمَلاَئِكَةِ وَ فِيهِمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلی الله علیه وآله يُرِيدُونَ مَدِينَةً بِالْمَشْرِقِ يُقَالُ لَهَا صَيْحُونُ فَخَرَجْتُ لِأُسَلِّمَ عَلَيْهِ وَ هَذِهِ اَلْغَبَرَةُ رَكِبَتْنِيَ مِنْ سُرْعَةِ اَلْمَشْيِ قَالَ عُمَرُ فَضَحِكْتُ مُتَعَجِّباً حَتَّى اِسْتَلْقَيْتُ عَلَى قَفَايَ وَ قُلْتُ لَهُ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَدْ مَاتَ وَ بَلِيَ وَ تَزْعُمُ أَنَّكَ لَقِيتَهُ اَلسَّاعَةَ وَ سَلَّمْتَ عَلَيْهِ فَهَذَا مِنَ اَلْعَجَائِبِ مِمَّا لا يَكُونُ فَغَضِبَ عَلِيٌّ علیه السلام وَ نَظَرَ إِلَيَّ وَ قَالَ أَ تُكَذِّبُنِي يَا ابنَ اَلْخَطَّاب؟ فَقُلْتُ لاَ تَغْضَبْ وَ عُدْ إِلَى مَا كُنَّا فِيهِ فَإِنَّ هذا مِمَّا لا يَكُونُ أَبَداً قَالَ فَإِنْ أَنْتَ رَأَيْتَهُ حَتَّى لاَ تُنْكِرَ مِنْهُ شَيْئاً اِسْتَغْفَرْتَ اَللَّهَ مِمَّا قُلْتَ وَ أَضْمَرْتَ وَ أَحْدَثْتَ تَوْبَةً مِمَّا أَنْتَ عَلَيْهِ وَ تَرَكْتَ لِي حَقّاً؟ فَقُلْتُ نَعَمْ. فَقَالَ قُمْ فَقُمْتُ معه فَخَرَجْنَا إِلی طَرَفِ اَلْمَدِينَة وَ قَالَ غَمِّضْ عَيْنَيْكَ فَغَمَّضْتُهُمَا فَمَسَحَهُمَا بِيَدِهِ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قَالَ لِي اِفْتَحْهُمَا فَفَتَحْتُهُمَا فَنَظَرْتُ فَإِذَا أَنَا بِرَسُولِ اَللَّه صلیالله علیه وآله و معه رَجُلٌ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ لَمْ أُنْكِرْ مِنْهُ شَيْئاً فَبَقِيتُ وَ اللَّهِ مُتَحَيِّراً أَنْظُرُ إِلَيْهِ فَلَمَّا أَطَلْتُ اَلنَّظَرَ قَالَ لِي هَلْ رَأَيْتَهُ؟فَقُلْتُ نَعَمْ قَالَ غَمِّضْ عَيْنَيْكَ فَغَمَضْتُهُمَا ثُمَّ قَالَ اِفْتَحْهُمَا فَفَتَحْتُهُمَا فَإِذَا لاَ عَيْنٌ وَ لاَ أَثَرٌ فَقُلْتُ لَهُ هَلْ رَأَيْتَ مِنْ عَلِيٍّ عليه السلام غَيْرَ ذَلِكَ قَالَ نَعَمْ لاَ أَكْتُمُ عَنْك خُصُوصاً أَنَّهُ اِسْتَقْبَلَنِي يَوْماً وَ أَخَذَ بِيَدِي وَ مَضَى بِي إِلَى الجَبَّانَةِ وَ كُنَّا نَتَحَدَّثُ فِي اَلطَّرِيقِ وَ كَانَ بِيَدِهِ قَوْسٌ فَلَمَّا صِرْنَا فِي الجَبَّانَةِ رَمَى بِقَوْسِهِ مِنْ يَدِهِ فَصَارَ ثُعْبَاناً عَظِيماً مِثْلَ ثُعْبَانِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَتَحَ فَاهُ وَ أَقْبَلَ نَحوِي لِيَبْتَلِعَنِي فَلَمَّا رَأَيْتُ ذَلِكَ طَارَ قَلْبِي مِنَ اَلْخَوْفِ وَ تَنَحَّيْتُ وَ ضَحِكْتُ فِي وَجْهِ عَلِيً عليه السلام وَ قُلْتُ لَهُ اَلْأَمَانَ يا علی بن ابی طالب اُذْكُرْ مَا كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ مِنَ اَلْجَمِيلِ فَلَمَّا سَمِعَ هَذَا اَلْقَوْلَ اِسْتَفْرَغَ ضَاحِكاً وَ قَالَ لَطُفْتَ فِي اَلْكَلاَمِ فَإِنَّا أَهْلُ بَيْتِ نَشْكُرُ اَلْقَلِيلَ😭 فَضَرَبَ بِيَدِه إِلَى اَلثُّعْبَان وَ أَخَذَهُ بِيَدِهِ وَ إِذَا هُوَ قَوْسُهُ اَلَّذِي كَانَ بِيَدِهِ ثُمَّ قَالَ عُمَرُ يَا سَلْمَانُ إِنِّي كَتَمْتُ ذَلِكَ عَنْ كُلِّ أَحَدٍ وَ أَخْبَرْتُكَ بِهِ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ فَإِنَّهُمْ أَهْلُ بَيْتِ يَتَوَارَثُونَ هَذِهِ اَلْأُعْجُوبَةَ كَابِراً عَنْ كَابِرٍ وَ لَقَدْ كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَأْتِي بِمِثْل ذَلِكَ وَ كَانَ أَبُو طَالِب وَ عَبْدُ اَللَّه يَأْتِيَانِ بِمِثْل ذَلِك في الْجَاهِلِيَّة وَ أَنَا لاَ أُنْكِرُ فَضْلَ عَلِيّ عليه السلام و سَابِقَتَهُ وَ نَجْدَتَهُ وَ كَثْرَةَ عِلْمِهِ فَارْجِعْ إِلَيْه وَ اِعْتَذِرْ عَنِّي إِلَيْه وَ أَثْنِ عَنِّي عَلَيْه بِالْجَميل.
#مظلوم_علی
#مقتدر_علی
📚الفضائل (ابن شاذان) جلد۱ ص۶۲
🆔@ishiaa
#مظلوم_علی
#مقتدر_علی
ترجمه روایت بالا👇
🔰امام صادق علیه السلام فرمود:
به امیرالمومنین علی علیه السلام درباره(خلاف گوییِ) عمربن خطاب خبری رسید. پس امیرالمومنین حضرت سلمان را به سوی عمر فرستاد و فرمود: به عمر بگو خبرهایی از (کارها و سخنان) تو به من رسیده است و من خوش ندارم که مستقیماً تو را مورد سرزنش و عتاب قرار بدهم، پس(ای پسرخطاب) شایسته است درباره من جز به حق سخنی نگویی، پس به تحقیق من بر این کار کثیف تو چشم پوشیدم تا زمان مقرر (الهی) فرا برسد.
پس سلمان نزد عمر رفته و سخنان امیرالمومنین را به او گفت و او را مورد عتاب قرار داده و فضائل و براهین و مناقب امیرالمومنین علیه السلام را به او متذکر شد.
عمر جواب داد: از فضائل علی علیه السلام در نزد من بسیار است و من منکر فضل او نیستم الّا اینکه نمی گویم چون (اگر فضائل او را متذکر شوم) او نفس راحتی میکشد و دشمنی (ما با او بر مردم) آشکار می گردد.
سلمان به او گفت: مواردی از آنچه از علی دیدهای به من بگو.
عمر گفت:بله ای اباعبدالله، یک روز با علی در باب مساله خُمس خلوت کرده بودم که ناگهان حرف مرا قطع کرده و برخاست و فرمود همین جا باش تا بسوی تو بازگردم که مرا حاجتی عارض شده است.
(علی رفت) و در کسری از ثانیه بازگشت در حالیکه بر روی لباسها و عمامه او گرد و غبار بسیاری بود. به او گفتم تو را چه شده است؟ پس فرمود: گروهی از ملائکه می آمدند که رسول خدا صلیالله علیه وآله نیز در بین آنها بود و قصد داشتند به سوی شهری در مشرق که به آن سیحون گفته میشود بروند، پس خارج شدم تا بر رسول خدا سلام کنم و این گرد و غبار نیز از سرعت حرکت بر لباسهایم نشسته است.
عمر گفت پس متعجب شده و طوری خندیدم که (از شدت خنده) بر پشت افتادم و به او گفتم: پیامبر صلی الله علیه و آله مُرده و از میان رفته است و تو گمان میکنی که در این ساعت او را ملاقات کرده و بر او سلام کردهای؟ پس این یک چیز عجیب و ناشدنی است.
پس علی غضبناک شده و به من نگاه کرد و گفت ای پسر خطّاب آیا مرا تکذیب میکنی؟
پس گفتم: (ای علی) غضبناک نشو و به آنچه که درباره آن صحبت میکردیم بازگرد چرا که آنچه که گفتی ابداً شدنی نیست.
پس علی فرمود: اگر تو نیز(آنچه را که من دیدم) ببینی به طوری که نتوانی چیزی از آن را انکار کنی آیا از آنچه گفتی و از آنچه در قلبت پنهان داشتی بسوی خدا استغفار میکنی؟ و از راهی که پیش گرفته ای و حق مرا ترک کردهای توبه میکنی؟
جواب دادم بله. پس فرمود بلند شو و من به همراه او بلند شده و به سوی اطراف مدینه خارج شدیم.
آنگاه علی فرمود چشمانت را ببند.چشمانم را بستم و او سه بار بر چشمانم دست کشید و سپس فرمود چشمانت را بگشای پس گشودم.
ناگهان دیدم در مقابل رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم و به همراه ایشان گروهی از ملائکه هستند و من نمیتوانستم چیزی از آن(چه می بینم) را انکار کنم، به خدا سوگند همینطور متحیر بودم و به رسول خدا می نگریستم، زمانیکه این نگاه کردن طولانی شد علی به من گفت آیا او را دیدی؟ جواب دادم بله.
علی گفت چشمانت را ببند. چشمانم را بستم. فرمود چشمانت را بگشای، و وقتی چشمانم را گشودم دیگر هیچ اثری از آنچه دیدم نبود.
(سلمان می گوید) پس به عمربن خطاب گفتم آیا از علی علیه السلام غیر از این قضیه، چیز دیگری هم دیدهای؟ عمر جواب داد: بله، و (اینها را فقط به تو میگویم و) از غیر تو کتمان میکنم.
یک روز علی علیه السلام مرا به حضور پذیرفت و دستم را گرفته و به سوی صحراء حرکت کردیم و در راه با همدیگر گفتگو میکردیم در حالی که به دست او کمانی بود.
زمانی که به صحراء رسیدیم کمان را از دستش رها کرد و آن کمان به اژدهای عظیمی مثل اژدهای موسی علیه السلام تبدیل شد که دهانش را باز کرده و به سوی من میآمد تا مرا ببلعد.
تا این صحنه را دیدم قلب من از شدت ترس پرواز کرد(سکته کردم). به کنار علی رفتم و در صورتش لبخندی زدم و گفتم: ای علی بن ابیطالب امان بده و به یاد بیاور از خاطرات، خاطرات خوب بین من و خودت را!
پس علی که این سخن را شنید به نهایت خندید و گفت: در حرف زدنت نرمش و لطافت به خرج دادی! پس همانا ما اهل بیتی هستیم که کم و کوچک را نیز بی پاداش نمیگذاریم.😭
پس به اژدها ضربهای زد و آن را با دستش گرفت، پس ناگهان به همان کمانی که قبلاً بود تبدیل شد.
سپس عمر گفت: ای سلمان من این را از همه مخفی کرده و فقط به تو خبر دادم. یا اباعبدالله اینها اهل بیتی هستند که کارهای اعجوبه را از همدیگر -بزرگی از بزرگ دیگر- به ارث می برند. چنانکه ابراهیم نیز مثل این را آورده بود و ابوطالب و عبدالله نیز در زمان جاهلیت مثل اینها را آورده بودند و من منکر فضل و سابقه و موفقیت و فراوانی علم علی علیه السلام نیستم، پس به سوی او برگرد و از جانب من از او معذرت خواهی کن و با سخنان زیبا از جانب من او را بستای.
📚الفضائل جلد۱ص۶۲
#معرفت
🆔@ishiaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام
فصل اول مباحث اعتقادی که #توحید بود به پایان رسید. در روزهای آینده فصل دوم که مربوط به افعال خدا و عدل الهی است تقدیم خواهد شد. ان شاءالله