🍁✨🍁
〖از بیانات حجت الاسلام دکتررفیعی〗
⚫ چرا عزاداري مي کنيم؟ (قسمت اول) ⚫
قبل از آنکه من به چهار هدف مهم نهضت عاشورا و علت عزاداري براي عاشورا مي پردازم و يک پيشينه اي از آن بگويم . مي دانيد قضيه ي کربلا از مسائلي است که قبل از وقوع براي آن اشک ريخته شده است حتي نقل است که آدم ابوالبشر ، زکرياي پيامبر ، اين کار را کرده اند و نام حسين يک نام مطهر بوده است . در نقلي دارد که پيامبر قنداقه ي امام حسين (ع) را گرفتند و اشک ريختند و امير المؤمنين در روايتي دارد که وقتي براي جنگ صفين رفته بودند و از سرزمين کربلا عبور مي کردند ، حضرت ايستادند و قدري از خاک کربلا را برداشته و بوئيدند و فرمودند: خوشا به حال تو اي خاک، يک انسانهايي از روي تو به بهشت مي روند که بي نظير هستند و آنجا اشک ريختند. پس به اين حادثه قبل از وقوع هم تعظيم و تکريم شده است .
اما در خصوص عزاداري هايي که رسماً بعد از وقوع شهادت شروع مي شود، نقطه ي آغاز عزاداري ابا عبدالله از قتلگاه و با زينب کبري است . اول کسي که بنيان مرثيه ، عزاداري و گريه را گذاشت عقيله ي بني هاشم بود، که وقتي وارد گودي قتلگاه شد رو به مدينه معلي گفت: پدرم به قربان لب هاي قشنگ تو ، پدرم به قربان قلب داغديده ي تو و اين عزاداري به کوفه و شام مي آيد . امام سجاد(ع) فرمود : من فرزند آن کسي هستم که سر او را از تنش جدا کردند و من فرزند آن کسي هستم که او را با لب تشنه کشتند . ابتدا شام و بعد مدينه که آمد اين عزاداري شکل سنتي نداشت ، مراسمي نبود چون جلوي آن را مي گرفتند .
〖از بیانات حجت الاسلام دکتررفیعی〗
✨🌸✨
〖از بیانات حجت الاسلام دکتررفیعی〗
⚫ چرا عزاداري مي کنيم؟ (قسمت دوم) ⚫
امام سجاد (ع) و تقريباً اوايل زمان امام باقر (ع) ملاحظه مي کنيم که اين عزاداري قالب فردي داشت. يعني امام سجاد (ع) هر افطار که آب مي آورند نگاه مي کردند و مي فرمودند: پدرم را با لب تشنه کشتند ، غذا که مي آورند مي گفتند : پدرم را با شکم گرسنه کشتند و در هر مناسبتي چيزي مي گفتند . ولي زمان امام صادق (ع) که مي رسيم يک مقداري درگيري بني اميه و بني عباس اوج مي گيرد و بني اميه سقوط مي کند ، روز عاشورا مي بينيم امام رسماً عزا مي گيرد و گريه مي کند . شخصي مي گويد : من روز عاشورا نزد امام ديدم که رنگ امام تغيير کرده و اشک هاي ايشان بر گونه هايشان جاري است ، گفتم آقا چه شده است؟ گفتند : مگر نمي داني چه شده ، امروز عاشورا است ، امروز پسر پيامبر به قتل رسيده است . رسماً مداحان و شعرا را مي آوردند حتي داخل منا و عرفات ، داخل خانه ي امام ، ايشان پرده مي زنند زنها يک طرف و مردها يک طرف ، سيد حميري مي ايستاد ، کميل مي ايستاد و رسماً عزداري مي کردند . حتي ملاحظه شده است که ائمه تشويق هاي عجيبي در اين خصوص مي کرده اند ، بعدها هم مي گويند هرکسي که گريه کند گناه او آمرزيده مي شود . هر کس شعري بخواند غفراله لو ما تقدم من الذنب ، گناهان گذشته و آينده ي او آمرزيده مي شود . چون احساس کردند که يک دوراني شده است و مردم بايد رجوع کنند به قضيه کربلا .گاهي مردم مي پرسيدند اين ثوابهاي عجيب و غريب که براي گريه اباعبداله آمده است براي چيست؟ دليل آن همين است که ائمه احساس کردند که زهد گسترش پيدا کرده است اما ولايت ، امامت و قضيه عاشورا فراموش شده ، لذا قضيه را با اين روايت محکم کردند. حالا مي پرسند که قضيه ولايت چه ربطي به عاشورا دارد؟ ربط آن اين است که ما وقتي در قضيه ي عاشورا مي بينيم که امام به عنوان رهبر يک نهضت به شهادت رسيده اند و آن هم براي چه به شهادت رسيده اند ؟ براي اينکه اين نهضت حفظ شود ، حال اگر اين امام فراموش شود ، امام صادق (ع) هم فراموش مي شود ، امام باقر(ع) هم فراموش مي شود ، کلاً خط امامت فراموش مي شود .من بارها گفته ام من کنت مولا فهذا علي مولي که پيامبر در غدير فرمودند ، امروز آغاز من کنت مولي فهذا مهدي مولي است ، آن روز من کنت مولي فهذا حسين مولي يک بنيان گذاشت امير المؤمنين است. 〖از بیانات حجت الاسلام دکتررفیعی〗
🔷 قابل توجه طلاب محترم مجتمع تاریخ🔷
🔶ثبت نام این برنامه شنبه ۱۳۹۸/۰۶/۰۹ از ساعت ۸ الی ۱۳ در ساختمان اصلی طبقه سوم اتاق ۸ (دفتر معاونت فرهنگی تربیتی مجتمع قرآن و حدیث) می باشد.
🔷هزینه ثبت نام هر نفر ۱۰ هزار تومان
🔶به دلیل محدودیت از ثبت نام همسر و فرزندان معذوریم.
🔷در صورت کثرت ثبت نام تنوع ملیتی و قرعه کشی لحاظ می گردد.
🎙 برنامه سخنرانی دکتر رفیعی در ایام محرم
✔کانال استاد رفیعی
☑ @ostadrafiei
آقا سلام برغزل اشک ماتمت
بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت
چندی گذشت در غم هجران اشک تو
پر میکشید دل به هوای محرّمت
اَلسلامُعَیڪیااَباعَبداللهالحُسین(ع)
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
فرارسیدن ایام حزن و ماتم آل محمد (ص) را به همه اساتید ، همکاران و طلاب محترم تسلیت عرض مینماییم.
معاونت فرهنگی تربیتی مجتمع تاریخ
سلام:
سورهٔ غم میرسد،آیات مریم میرسد
عطرسیب وبوی اسپندمُحَرّم میرسد
دست خودراروی سینه میگذارم با ادب
آه داردمادری باقامت خم میرسد
یا ذَٱ ٱلْجَلالِ وَالْاِکْرامِ بحقّ مصائب عترت نبیّ(ع)وصفیّهٔ قم(س)امراض ومشکلات راازبندگان دور، وازهدایت خاصّهٔ توفیق سلوک درصراط مستقیم ورسیدن به مقصودورستگاری دوجهان برخوردارشان بفرماایّام سوگواری ذخیرهٔ عقبی باد.
گزارش تصويري از مراسم شب اول محرم- مسجد اعظم -
🔻سخنرانی حجه الاسلام و المسلمین دکتررفیعی (دام عزه)
شب اول م ا.mp3
11.77M
🎙 موضوع : رشد و رکود و انحطاط
👤 حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی
🔰حجم : ۱۰ مگابایت
🕟 زمان : ۳۱ دقیقه
📅 تاریخ: ۱۳۹۸/۶/۹
🕌 مسجد اعظم
#محرم_سال_۱۳۹۸
هدایت شده از مجتمع آموزش عالی قرآن و حدیث(کانال رسمی)
aac_My Video17.mp3
12.72M
🎙 موضوع : مخالفان امام حسین علیه السلام و انگیزه های آنان
👤 حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی
🔰حجم : ۱۱ مگابایت
🕟 زمان : ۳۱ دقیقه
📅 تاریخ: ۱۳۹۸/۶/۱۰
🕌 بیت آیت الله العظمی علوی بروجردی
#محرم_سال_۱۳۹۸
#جلسه_اول
✔کانال استاد رفیعی
☑ @ostadrafiei
ابوالفضل زرویی نصرآباد را اغلب به عنوان شاعر طنز پرداز میشناشند، اما دغدغههای مذهبی و جدی او باعث شده که سرودههای آیینی او نیز پرمخاطب باشد.
شعری از آن مرحوم در مورد حضرت عباس علیه السلام.
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟
قلم که عود نبود، آخر این چه خاصیتی است
که با نوشتن نامت شود معطر دست؟
حدیث حُسن تو را نور میبرد بر دوش
شکوه نام تو را حور میبرد بر دست
چنین به آب زدن، امتحان غیرت بود
وگرنه بود شما را به آب کوثر دست
چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند:
به ذوالفقار مگر برده است حیدر دست؟
برای آنکه بیفتد به کار یار، گره
طناب شد فلک و دشت شد سراسر دست
چو فتنه موج زد از هر کران و راهش بست
شد اسب، کشتی و آن دشت، بَحر و لنگر دست
بریده باد دو دستی که با امید امان
به روز واقعه بردارد از برادر دست
فرشته گفت: بینداز دست و دوست بگیر
چنین معاملهای داده است کمتر دست
صنوبری تو و سروی، به دست حاجت نیست
نزیبد آخر بر قامت صنوبر دست
چو شیر، طعمه به دندان گرفت و دست افتاد
به حمل طعمه نیاید به کار، دیگر دست
گرفت تا که به دندان، ابوالفضایل مشک
به اتفاق به دندان گرفت لشکر دست
هوای ماندن و بردن به خیمه، آبِ زلال
اگر نداشت، چه اندیشه داشت در سر، دست؟
مگر نیامدنِ دست از خجالت بود
که تر نشد لب اطفال خیل و شد تر، دست
به خون چو جعفر طیار بال و پر میزد
شنیده بود: شود بال، روز محشر، دست
حکایت تو به امالبنین که خواهد گفت
وزین حدیث، چه حالی دهد به مادر دست؟
به همدلی، همه کس دست میدهد اول
فدای همت مردی که داد آخر دست
در آن سموم خزان آنقدر عجیب نبود
که از وجود گلی چون تو گشت پرپر دست
به پایبوس تو آیم به سر، به گوشهی چشم
جواز طوف و زیارت دهد مرا گر دست
نه احتمال صبوری دهد پیاپی پای
نه افتخار زیارت دهد مکرر دست
***
به حکم شاه دل ای خواجه، خشت جان بگذار
ز پیک یار چه سرباز میزنی هر دست؟
به دوست هر چه دهد، اهل دل نگیرد باز
حریف عشق چنین میدهد به دلبر دست