همہ میگن زَهرا سیل خوردھ ! همہ باوَر دارن من ندارَم . . اندڪے طَراوَٺ روح:))

بسمِ اللهـ !

خرماےنخلستانِ‌من‌خرماےختمت‌شد، همسایہ‌هاخوردندوخندیدندورفتند...💔چگونہ‌بعدِتوبایددراین‌برزخ‌بیاساید؟ علۍمانده‌ست‌ویڪ‌چادرڪہ‌رویش‌ جاےپامانده ...💔

خداڪندڪہ‌ڪسۍمادرش‌زمین‌نخورد🥀 بہ‌ضرب‌پاوسط‌شعلہ‌هازمین‌نخورد🥀چہ‌ڪردن‌باغیرت‌علۍ(؏)💔 چہ‌ڪردن‌باتومادر💔 جلوۍ‌چشم‌حسنت💔 توڪہ‌هنوز‌موهاۍ‌زینبتو‌شونہ‌نڪرده‌بودۍ💔

تو‌ڪوچہ‌،چہ‌ڪردن‌ڪہ‌همہ‌بچہ‌ھا آروم‌شدن‌بجزحسن.!😔💔بمیرم‌برآت‌مآدر💔 بمیرم‌برآۍ‌جآۍ‌سیلیشون‌روابروت💔 بمیرم‌برآۍجآۍ‌لگداشون‌روپهلوت💔 بمیرم‌برآی‌میخ‌رفتہ‌توپهلوت💔 بمیرم‌برآی‌محسنت‌خآنم‌جآن💔

یـٰازھرآ . . پناھ‌برپھلویہ‌شڪستۂ‌مـٰادر.!💔دیگرآن‌خندھ‌‌زیبابہ‌لـب‌حیدرنیست همہ‌هستندولی‌هیچ‌کسی‌زهرانیست..!💔😭 ـ 😭💔••

نمیخواهم‌برنجانم‌کسی‌رابی‌سبب‌اما چگونه‌مرگِ‌یک‌مادرچهل‌تن‌متهم‌دارد ؟!(:

-بمیرم‌برات‌مادرم🥺 میپرد‌‌هـٰر‌شب‌حسن‌‌ازخواب؛ میگویدپدر‌ ! خواب‌‌می‌دیدم‌‌دوبار‌‌ھ‌‌؛ مادرم‌رامیزَدَند(: '

داستـٰان‌ڪوچہ‌رازۍبود؛درچشم‌حَسن‌؏ .. !آه‌مسمارحیاڪن!سوی‌پهلوش‌مرو! صبر کن‌صبر!علی‌چشم‌براه‌پسر‌است..!💔کاش‌لولای‌درازسمت‌دگربازشود!🚶‍♂ دراگربازبه‌داخل‌بشوددردسراست..!💔

یڪ‌تن‌میانِ‌چندنفرحرفِ‌ساده‌نیست..!💔 مادرزدن‌به‌پیش‌پسر!حرفِ‌ساده‌نیست..!💔 مجلس‌ختم‌گرفتیم‌برایت‌زهرا! روضه‌ات‌راحسنت‌خواند، حسینت‌غش‌کرد..!💔

لبریز ِشوق بود  که در گوش محسنش یک روز علی اقامه بخواند ..!💔

ولی نشـد … ! ـ 🖤ـ