🏴 مراسم عزاداری دهه دوم محرم (شب سوم)
📿 اقامه نماز مغرب و عشا
🎤 سخنران : شیخ #یونس_ترابی
🔉 مداحان : حاج #بهزاد_حسنی_اهری و کربلایی #سعید_علیزاده
📅 شنبه ۶ شهریور
💠 امامزاده طاهربن زین العابدین"ع"
http://instagram.com/itaher.ir
http://eitaa.com/itaher
http://ble.im/itaher
http://Sapp.ir/itaher
✨﷽✨
🏴 دعای هفتم صحیفه سجادیه:
*پویش #اطاعت از امر رهبری در خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه ، ان شاءالله برای ریشه کنی این بیماری را #جدی بگیریم*
✅ دعای مبارک هفتم صحیفه سجادیه را هر روز با هم بخوانیم...
#به_امر_رهبرم ❤️
#فقطچنددقیقه🕑
✨﷽✨
🔴 حڪایت عجیب دزدى با نام امام حسين عليه السلام!!!
✍از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده : در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه ، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد.
روزى در حرم امام حسين عليه السلام جيب زائرى را دزدى زد و پولهايش را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت : يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم ؟حاج حسن که در آنجا حاضر بود متأثر شد و با همين حال تأثر به خانه رفت و گريه مى كرد. شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت كه خبر دارى ؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند. امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم ؟ اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم .
حاجى گفت : مگر من چه دزدى كردم ؟ حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى. اگر مال من است چرادر برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟ عرض كرد: آقا جان ! از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم . امام حسين عليه السلام فرمود:پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده .
حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين عليه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود. حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد. بعد به مردم گفت : بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت : اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش مى كرد.
📚منبع:حكاياتى از عنايات حسينى : ص 34
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈سواد رسانه ای
زود باور نباشیم😱
🌱🌱🌱
‼️فریب و اجبار در معامله
🔷س 5577: من بازاریاب هستم، با توجه به اینکه گاهی باید برای فروش، مشتری را فریب دهم یا مجبور به خرید کالا کنم، عمل من چه حکمی دارد؟
✅ج: بازاریاب بودن اشکال ندارد، اما فریب دادن و یا مجبور کردن مشتری، جایز نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
📺سخنرانی استاد عالی
✍️موضوع: آثار گناه چیه
✨﷽✨
#پندانه
✅نون سنگک
✍مامان صدا زد: امیرجان، مامان بپر سه تا سنگک بگیر.اصلاً حوصله نداشتم، گفتم: من که پریروز نون گرفتم.مامان گفت: خب، دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان نون نداریم.
گفتم: چرا سنگک، مگه لواش چه عیبی داره؟مامان گفت: میدونی که بابا نون لواش دوست نداره. گفتم: صف سنگک شلوغه. اگه نون میخواید لواش میخرم. مامان اصرار کرد سنگک بخرم. قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت: بس کن، تنبلی نکن مامان، حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا. این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شسته بودم، داد زدم: من اصلاً نونوایی نمیرم. هر کاری میخوای بکن!
داشتم فکر میکردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک میکنم باز هم باید این حرف و کنایهها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون، برنج درسته کنه. اینطوری بهترم هست. با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی میافتم رو دنده لج و اصلا قبول نمیکنم اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلاً انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ۱۰ کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خستهاش کرده بود. اصلاً حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی.
راستش پشیمون شدم. هنوز فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمیکرد. سعی کردم خودم رو بزنم به بیخیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصابم خرد بود. یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم، صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود. دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خرد میکرد. نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که میاومدم تصادف شده و مردم میگفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود.
گفتم: نفهمیدی کی بود؟ گفت: من اصلاً جلو نرفتم. دیگه خیلی نگران شدم. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم رفتم اونجا هم تعطیل بود. دلم نمیخواست قبول کنم تصادفی که خواهرم میگفت به مامان ربط داره. تو راه برگشت هزار جور به خودم قول دادم که دیگه تکرار نشه کارم. وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که میگفت: بلد نیستی درست زنگ بزنی؟
تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه! نفس عمیقی کشیدم و گفتم: الهی شکر و با خودم گفتم: قولهایی که به خودت دادی یادت نره! پدر و مادر از جمله اون نعمتهایی هستند كه دومی ندارند پس تا هستند قدرشون رو بدونيم! افسوسِ بعد از اونها هيچ دردی رو دوا نمیكنه؛ نه برای ما، نه برای اونها...
دین داری ناقص - @Maddahionlin.mp3
2.43M
♨️دین داری ناقص
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام عالی
🌹🌹🌹🌹
#تک_فرزندی
✍️یکی از معایب بزرگ تک فرزندی، وقتگیر بودن آن است. برخلاف تصور برخی که گمان میکنند بچههای زیاد وقت بیشتری را از والدین میگیرند، وجود بچههای زیاد موجب میشود والدین وقت کمتری را برای بازی با بچهها بگذارند.
بهترین کسانی که وقت بچهها را پر میکنند، خود بچهها هستند؛ البته تعداد زیاد بچهها در صورتی میتواند در وقت والدین صرفهجویی کند که فاصلۀ سنی آنها زیاد نباشد. فاصلۀ سنی زیاد موجب میشود، درک بچهها از موقعیت سنی یکدیگر کم شده و نتوانند همبازی هم باشند.
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا_اباعبدالله_ع🍃
خاڪ قدمش آب حیاٺ اسٺ حسین
مهریہے مادرش فراٺ اسٺ حسین
غرقیم بہ دریاے معاصے اما
شادیم ڪه ڪشتے نجاٺ اسٺ حسین
صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله