‹عـطرنـعنـــٰـــاع› rest .
آره ، ما باهم تغییر کردیم .
یکیو میخوام اینجوری بریم عضلههارو بترکونیم .
من بهشدت دوست داشتم بدنسازی رو بهصورت تخصصی کار کنم و بهطور واضح عضله دربیارم نه اینکه صرفا عضلاتم رو سفت و محکم کنم
‹عـطرنـعنـــٰـــاع› rest .
من بهشدت دوست داشتم بدنسازی رو بهصورت تخصصی کار کنم و بهطور واضح عضله دربیارم نه اینکه صرفا عضلات
بعد بابام اینجوری بود که جرعت داری برو بدن سازی ، مرد منظورتچیهه
البته تاحدودی باهاش موافقم ، درسته خانومیای عضلهدار باشگاهمون خیلی نفسگیر بودن ولی اندام خودمو ترجیح میدادم
باید برگردم اون دنیا و تو کالبد یهپسر دنیا بیام ، برم باشگاه بترکونم بعدشم مخزنی-
بهساعت 00:00 خیره شدم ، بالاخره .
یکسال دیگه هم گذشت ، با سختیهاش ، دردهاش ، غمهاش ، اشکهاش ، خوشحالیهاش ، لبخندهاش ، شادیهاش .
یکسال دیگه هم با رسیدنهاش و تونستنهاش ، با شکستهاش و پیروزیهاش گذشت .
این یکسال پستی بلندیهای زیادی داشت ولی با یاری کائنات تونستم همهشون رو بهخوبی پشتسر بزارم .
آینی ، بزرگتر شدی ، داری دونهبهدونه پا به سنهایی میزاری که یهزمانی برات رویا بودن .
ازت بابت گذر از سختیها تشکر نمیکنم ، سختیهایی که تا الان کشیدی تماما چیزهایی بودن که گذر ازشون وظیفهت بوده !
ولی خب ، بهت بابت گذر کردن از تبریک میگم ، امیدوارم بتونی در ادامه هم بگذری ، خوب بگذری .
مراقب خودت باش ، حواست به اون باشه و درنهایت ، ممنونم که وجود داری .
درسته تهیونگ عزیز منم اگه بر میگشتم به گذشته نمیدونم میتونستم دووم بیارم یا نه ، منم نمیدونم چطوری اون روزا و سختیارو پشت سر گذاشتم و تا اینجا اومدم.
صدام کن بیلی چون دلم میخواد همه چیزو رها کنم و برم یه جای خیلی دور.
درسته هالزی عزیز اونم نگاهاش قشنگ بود، حرفاش قشنگ بود، قرار بود مثل آدمای دیگه نباشه اما اونم آخرش خیانت کرد.