هدایت شده از Hall of Fame
– I was talking with the moon last night , the moon was told me something about the sun , and i told something about you .
به این فکر میکنم که احتمالا فقط من میتونم این موقع شب به این فکر بکنم که عشقی مثل جونگ هیوک و سه ری میخوام ، دور از فکر کردن به هر نوع کلیشه ای
انگار که سه ری برای رفتن به چیزی که اسمش خونهست تلاش میکرد در حالی که هربار از خونه واقعیش دور میشد ناخودآگاه پا روی همه چیز میذاشت تا بهش برگرده
پاییز واقعا برای من خیلی دوست داشتنیه حتی من خیلی مشتاقم امسال بعد از غروب خورشید شمع morning coffee روشن بکنم و توی پتو بپیچم و قهوه فندقی بخورم و پنجره رو باز بزارم تا بوی بارون بیاد توی اتاق و سیزن 3 only Murders in the Building ببینم
من فکر کنم تقریبا آمادگیشو دارم تا روحم رو به موزیک های انهایپن بفروشم💆🏻♀
احتمالا تو مثل ماه باشی ، شب هارو روشن بکنی ، همیشه زیبا باشی و من هیچوقت از نگاه کردن بهت خسته نشم
هدایت شده از قِید
و اما من روزهای بسیاری از لرزی که زندگی بر تنم می انداخت به اغوش تو پناه بردم
اغوش تو میان هجوم جمعیت و صداهای پس زمینه وقتی پا بلند کرده بودم تا بتوانم به تو برسم مانند پناه و تکیه گاهی بود که از هر دل اشوبه ای در مقابل من محافظت میکرد
اغوشی که تنها یک بار احساس شد و بعد ها هزاران بار تنها خیال بود که دست بر شانه ام می انداخت
عزیز من ، ما ادم های معمولی ای برای هم نبودیم ، شروع معمولی ای هم نداشتیم ، بالا بلندی های بسیاری هم برای همدیگر ساختیم و خراب کردیم ، بارها تا مرز دره رفتیم و باز گشتیم و اما هنوز هم من میتوانم به تکرار هر سال برایت بنویسم ، که درب قلب من ، هیچ گاه به روی تو بسته نخواهد شد .
آبی دوردست ، نور و پناه ، تولدت مبارک ❤️🩹
-@abdittory