eitaa logo
جبارنامه
285 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
598 ویدیو
30 فایل
کانال علی جباری ⌛پژوهشگر و مدرس تاریخ 📗مؤلف کتاب امامان شیعه در منابع اهل سنت 🖋️طلبه،سخنران،مداح و کمی شعر و مقاله 💻مدرس نرم افزار های علوم اسلامی 📻 کارشناس مجری رادیو معارف (برنامه پرسمان تاریخی) راه ارتباطی: @Jabbari1981
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی گنجشکی عقربی را دید که در حال گریستن است گنجشک از او پرسید برای چه گریه میکنی؟ گفت میخواهم آن سمت رودخانه بروم نمیتوانم... گنجشک او را روی دوش خود گذاشت و پرید... وقتی به مقصد رسید گنجشک دید پشتش میسوزد.. به عقرب گفت من که کمکت کردم برای چه نیشم زدی....؟ گفت خودم هم ناراحتم ولی چکار کنم ذاتم اینه... حکایت بعضی از ما آدمهاست... از دست رفیقان عقرب صفت... هـم نشینی با مـارم آرزوسـت 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
جاریست شوق دیدنت از چشم های من قول تو را به دیده و دل داده ام بیا ۳ آذر ۱۴۰۰ 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
زده ام چوب حراجی که دلم را ببری شاید این بار مرا از من حیران بخری ۴ آذر ۱۴۰۰ 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
✅ چقدر ساده میشه دل کسی رو شکست!؟!!!.... مراسم تشیع جنازه یکی از آشنایان در یک روز سرد پاییزی در گورستان بودم. نوه متوفی اصلا گریه نمی‌کرد و محزون هم نبود. سال‌ها این موضوع برای من جای سوال بود با این‌که او سنگ‌دل هم نبود. بعدها از او علت را جویا شدم، گفت: پدر بزرگ من هر چند انسان بدی نبود ولی روزی یاد دارم، عید نوروز بود و به نوه‌های خود عیدی می‌داد و ما کودک بودیم، ما نوه دختری او بودیم و او به نوه های پسری‌اش 1000 تومنی عیدی داد ولی به ما 200 تومنی داد و در پیش آن‌ها گفت: پدربزرگ اصلی شما فلانی است و بروید و از او شما 1000 تومنی عیدی بگیرید. این حرکت او برای همیشه یاد من ماند و من تا زنده‌ام او را پدربزرگ و خودم را نوه او هرگز نمی‌دانم. 🔻برای نفوذ در دل‌ها شاید صد کار نیک کم باشد ولی برای ایجاد نفرت ابدی، یک حرکت اشتباه کافی است. 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
یک شرکت بزرگ،کارمندان خود را همراه همسرانشان به تور بازدید از دریاچه‌ای می‌برد. در حین بازدید متوجه شدند که داخل دریاچه چندین تمساح وجود دارد. رئیس شرکت برای تفریح و سرگرمی گفت: هر کس بتواند داخل آب پریده و خود را به ساحل دریاچه برساند یک میلیون دلار جایزه می‌گیرد و اگر هم خوراک تمساح ها شد، آن یک میلیون دلار را به ورثه اش می‌دهم. در حالی که چنین ریسکی حتی از ذهن هیچ یک از کارمندان نیز نمی گذشت، ناگهان یک نفر پرید و نفس زنان و با شتاب و سرعت و در حالی که تمساح‌ها در تعقیبش بودند سالم به ساحل دریاچه رسید! آن کارمند بدبخت فلک زده سابق، به یکباره میلیونر و سرشناس شد. در پایان، مردم از او سوال کردند؛ چطور این کار را کردی، نترسیدی خوراک تمساح‌ها شوی؟ پاسخ او فقط یک جمله بود: من نپریدم، زنم هولم داد...!!!! از آن روز به بعد بود این ضرب المثل بر سر زبانها افتاد که: پشت هر مرد موفقی، حتما یک زن ایستاده است.😉😁 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
یا رب کسی که دست نیازش به سوی توست محتاج خلق و زار و پریشان نمی شود ۶ آذر ۱۴۰۰ 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
حكيمی به دهی سفر کرد. زنی که مجذوب سخنان او شده بود از حكيم خواست تا مهمان وی باشد. حكيم پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ زن شد. کدخدای دهکده هراسان خود را به حكيم رسانید و گفت: این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید!حكيم به کدخدا گفت: یکی از دستانت را به من بده !!! کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان حكيم گذاشت. آنگاه حكيم گفت: حالا کف بزن !!! کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند ؟! شیخ لبخندی زد و پاسخ داد: هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند . 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
روزی حاکمی همراه با وزیر حکیمش، از کنار روستایی می گذشتند. خانه های روستا خراب و ویران شده و مردمش آواره شده بودند. صدای آواز دو جغد به گوش حاکم و وزیرش رسید. حاکم از وزیر پرسید:« به نظر تو این دو جغد باهم چه می گویند؟» وزیر که همیشه می خواست حاکم را متوجه وظیفه و مسئولیت هایش نماید از فرصت استفاده کرد و پاسخ داد:« ای حاکم بزرگ، یکی از این دو جغد دارد دختر جغد دیگر را برای پسرش خواستگاری می کند.» حاکم خندید و گفت:«چه جالب! مگر جغدها هم شیربها و مهریه می گیرند و دخترشان را شوهر می دهند؟» وزیر پاسخ داد:« بله این دو جغد هم دارند بر سر شیربها چانه می زنند.» حاکم با کنجگاوی پرسید:« خوب چه می گویند؟» وزیر گفت:«جغدی که دختر دارد به آن یکی می گوید اگر میخواهی دخترم را به پسرت بدهم باید چندین روستای خراب و ویران را به عنوان شیربها به من بدهی.» حاکم خندید و گفت: «چرا روستای خراب و ویران؟» وزیر گفت: «چون جغدها به خرابه ها علاقه دارند. هرجا خرابه ای باشد جغد در آن زندگی می کند و آنجا را به عنوان خانه اش انتخاب می کند.» حاکم گفت: «جغد دومی پیشنهاد او را قبول کرد؟» وزیر گفت: « آری قبول کرد. او به جغد اولی گفته که اگر حاکم به همین شکل که امروز دارد بر مردم حکومت می کند به کارش ادامه دهد، کم کم تمام روستاها به ویرانه تبدیل می شوند و ساکنان آنها آواره می شوند. آن وقت ویرانه های زیادی برجا می ماند و من تمام آن خانه های خراب و ویران را به عنوان شیربها و مهریه ی دخترت به تو می دهم. می گوید: گر ملک اینست و همین روزگار زین ده ویران دهمت صدهزار 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh