همسایه سایه ات به سرم مستدام باد
لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
وقتی انیس لحظهی تنهایی ام توئی
تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی
هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا
بی اختیار سمت حرم میکشد مرا
با شور شهر فاصله دارم کنار تو
احساس وصل میکند آدم کنار تو
حالی نگفتنی به دلم دست میدهد
در هر نماز مسجد اعظم کنار تو
با زمزم نگاه دمادم هزار شمع
روشن کننند هاجر و مریم کنار تو
تا آسمان خویش مرا با خودت ببر
از آفتاب رد شده شبنم کنار تو
در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست
خونین تر است ماه محرم کنار تو
مادر کنار صحن شما تربیت شدیم
داریم افتخار که همشهری ات شدیم
ما با تو در پناه تو آرام می شویم
وقتی که با ملائکه همگام می شویم
بانو! تمام کشور ما خاک زیر پات
مردان شهر نوکرو زنها کنیز هات
زیبا ترین خاطره هامان نگفتنی ست
تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست
باران میان مرمر آیینه دیدنیست
این صحنه در برابر ایینه دیدنیست
مرغ خیال سمت حریمت پریده است
یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است
خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم
جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم
اعجاز این ضریح که همواره بی حد است
چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است
من روی حرف های خود اصرار میکنم
در مثنوی و در غزل اقرار میکنم
ما در کنار دختر موسی نشسته ایم
عمریست محو او به تماشا نشسته ایم
اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست
ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم
قم سالهاست با نفسش زنده مانده است
باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم
بوی مدینه می وزد از شهر ما،بیا
ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم
از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان
از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان
من هم دلیل حسرت افلاک می شوم
روزی که زیر پای شما خاک می شوم
#سید_حمیدرضا_برقعی
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
درویشی بود که در کوچه و محله راه میرفت و میخواند:
✍"هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی" اتفاقاً زنی این درویش را دید و خوب گوش داد که ببیند چه میگوید وقتی شعرش را شنید گفت: من پدر این درویش را در میآورم که هر روز مزاحم آسایش ما میشود.
زن به خانه رفت و خمیر درست کرد و یک فتیر شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانهاش و به همسایهها گفت: من به این درویش ثابت میکنم که هرچه کنی به خود نمیکنی. کمی دورتر پسری که در کوچه بازی میکرد نزد درویش آمد و گفت: من بازی کرده و خسته و گرسنهام کمی نان به من بده. درویش هم همان فتیر شیرین را به او داد و گفت: "زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور فرزندم ! پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت: درویش! این چه بود که سوختم؟ درویش فوری رفت و زن را خبر کرد.
زن دواندوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور که توی سرش میزد و شیون میکرد، گفت: پسرم را با فتیر زهر آلودم مسموم کردم .
👈آنچه را که امروز به اختیار میکاریم فردا به اجبار درو میکنیم. پس در حد اختیار، در نحوهی افکار و کردار و گفتارمون بیشتر تامل کنیم.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
41.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یا_رسول_الله #محمد #پیامبر #رسول_الله #ولادت_پیامبر
🌸با کمی تأخیر اما به عشق آقا رسول الله ص تقدیم همه شما خوبان.
مکان لوکیشن هم اطراف روستای سنجگان شهر قم می باشد.
✅الهی همیشه در پناه خدای مهربان باشید و لطف پیامیر رحمت و مهربانی شامل حال خودتون و همه عزیزاتون باشه.
#علی_جباری
۹ آبان ماه ۱۴۰۰
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
دل زودتر شکسته و مقصد رسیده است
در راه مانده قافله بغض های من
#علی_جباری
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
طرف یه نیسان گوجه 🍅قاچاق می کنه
گمرک دستگیرش میکنه.
مدیر گمرک بهش میگه جریمه ات اینه که یکی از جعبه های گوجه را بخوری !!! 😳
یارو شروع میکنه به خوردن گوجه و هی میگه:
آخ بمیروم سیت ممدلی ... بدبخت شدی ممدلی ... بیچاره شدی ممدلی !!!
مدیر گمرک بهش میگه: ممدلی کیه؟
میگه: ممدلی کاکامه با یه نیسان فلفل هندی 🌶 قاچاق پشت سروم داره میاد!!! 😅
عزیزان روز قیامت هم دقیقا همینطوره، از هر چی بار زدی، باید بخوری.
اگه بارت بهشتی باشه عشق و حال ☺️
اگه جهنمی باشه آه و زار 😟
❇️ لهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتَ (بقره/۲۸۶)
هر كس عمل شایستهای انجام داده، به سود اوست، و هر كس مرتكب كار زشتی شده، به زیان اوست.
🤲 ان شاءالله که نیسان عمرمون فقط تو مسیر باربریِ برای بهشت کار کنه. 👌
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.
خارپشتها تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و همدیگر را حفظ کنند. وقتی به هم نزدیکتر بودند بدنشان گرمتر میشد ولی خارهایشان یکدیگر را زخمی میکرد، تصمیم گرفتند از هم دور شوند ولی از سرما میمردند.
مجبور بودند یا خارهای دوستان را تحمل کنند و گرم بمانند، یا نسلشان منقرض شود. پس دریافتند که بهتر است گردهم آیند و آموختند که با زخمهای کوچکی که همزیستی بوجود می آورد زندگی کنند، و این چنین توانستند زنده بمانند.
بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم می آورد بلکه آن است هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنار آید و خوبیهای آنان را تحسین نماید.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#قاموس_نور
دیروز ۱۲ آبان ماه ۱۴۰۰ در #مرکز_تحقیقات_کامپیوتری_علوم_اسلامی از سری #نشست_های_علوم_انسانی_اسلامی_دیجیتال، جلسه ای با هدف بررسی پایگاه اینترنتی #قاموس_نور برگزار شد که توفیق داشتم در خدمت اساتید اجرا و اداره جلسه را بر عهده داشته باشم.
بحمدالله از جهت محتوا جلسه خوب و سنگینی بود و بهره زیادی بردم.
پایگاه اینترنتی قاموس مهمترین پایگاه هوشمند در زمینه لغت عربی می باشد که برای پژوهشگران و محققان بسیار مفید و قابل استفاده است.
در این پایگاه می توانید ترجمه لغات عربی را به فارسی و عربی با قابلیت های کم نظیر علمی و فنی مشاهده کنید.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
🔴من گنـــاه میڪنم
فردی نزد امام حسین(ع)آمد و گفت:
من گناه می کنم و از بهشت و جهنم خدا برایم نگو که من این ها را می دانم ولی نمی توانم گناه نکنم و باز گناه می کنم! امام حسین علیه السلام فرمودند: برو جایی گناه کن که خدا تو را نبیند.
او سرش را پایین انداخت و گفت: این که نمی شود.(چون خداوند بر همه چیز ناظر است).
امام حسین(ع) فرمودند: جایی گناه کن که ملک خدا نباشد.
مرد فکری کرد و گفت: این هم نمی شود.(چون همه جا ملک خداوند است).
امام فرمودند: حداقل روزی که گناه می کنی روزی خدا را نخور.
گفت:نمی توانم چیزی نخورم...
امام فرمودند: پس وقتی فرشته مرگ" عزرائیل" آمد و تو را خواست ببرد تو نرو. مرد گفت: چه کسی می تواند از او فرار کند.
امام فرمودند: پس وقتی خواستند تو را به جهنم ببرند فرار کن.
مرد فکری کرد و گفت: نمی شود.
امام حسین(ع) فرمودند: پس یا ترک گناه کن یا فرار کن از خدا، کدام آسان تر است؟
او گفت: به خدا قسم که ترک گناه آسان تر از فرار کردن از خداست.
📚بحار الانوار؛جلد78؛صفحه؛126
منبع: کانال داســتـــان هــاے کـــوتـــاه
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
هدایت شده از جبارنامه
#بی_قرارم_روز_و_شب
لحظه ها را در فراقت می شمارم روز و شب
چشم ها بر انتظارت می گمارم روز و شب
باز از هر استخوانم می تراشم یک قلم
ندبه ها در این اسارت می نگارم روز و شب
چون یتیمی زار و نالان کنج بازار غمت
دست در دست خیالت می فشارم روز و شب
بهر تسکین دل از غوغا و درد بیکسی
مرهمی از اشک بر آن می گذارم روز و شب
خانه کرده نام ما از مِهر تو کنج لبت
زیر بار این خجالت شرمسارم روز و شب
تو همیشه یاد مایی ما ولی غافل ز تو
در غم این جهل و غفلت اشکبارم روز و شب
چاره درمان درد لاعلاجم وصل توست
بی تو غرق دردهای بی شمارم روز و شب
گفته پیر میکده سوز زمستان می رود
در هوای این بشارت چون بهارم روز و شب
صبر هم آسیمه سر شد در نبودت بازگرد
کهنه شد رَخت قرارم بی قرارم روز و شب
#علی_جباری
۱۵ فروردین ۹۷
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh