#کمی_خودمانی_با_او
من و شبها و بیداری برایت
من و گشتن پی صحن و سرایت
من و یک انتظار و بغض سنگین
که مشتاقم به لطفت بی نهایت
نوشتم نامه ای بر پرده دل
فرستادم ز سوز دل برایت
بخوانی نامه را ای کاش با جهر
که آید بر دو گوش من صدایت
چه میشد گر مرا سویت بخوانی
کشم من یک نفس در آن هوایت
غبار کوی تو شد سرمه چشم
دو چشمانم فدای خاک پایت
نظر کن تا تحول یابم ای دوست
منم محتاج درمان و شفایت
الهی از نظرها دور باشی
بریزد بر سرم درد و بلایت
الهی زنده باشی تا همیشه
من و این جان ناقابل فدایت
#علی_جباری
۱۵ تیر ۹۸
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#دنبال_او
می جویمت به خواهش دل در ترانه ها
می گریمت به خلوت ناب شبانه ها
می بویمت به عطر خوش لاله های عشق
می گردمت میان همه عاشقانه ها
من با تو آشنا شدم از گاهواره ام
آموختم تو را ز همان شاعرانه ها
کارم گذشته از غزل و قطعه های سخت
پس می سرایمت به همین عامیانه ها
ای آرزوی چشم پر از انتظار من
وی ساحل نجات همه بی کرانه ها
مقصود گریه ها و همه اشک ها شدی
منظور بغض ها و تمام بهانه ها
با اشک روی نامه نوشتم تو را سلام
ای مهربان تر از همه مادرانه ها
#علی_جباری
۲۱ تیر ۹۸
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh