هدایت شده از کانال تربیتی یک مربی
4_5969721546044866845.pdf
535.4K
💥روش تربیت کودک💥
👈خلاصه نکات کاربردی کتاب من دیگر ما استاد عباسی ولدی
👈شامل راه کار هایی در ارتباط با محبت ، آزادی ، بازی ، مدیریت تلوزیون و ...
🌺یک مربی مرجعی برای مربیان ومبلغان👇
@yekmorabbi
علامه #حسن_زاده_آملی :
💎 کتاب "دروس معرفت نفس" را برای هشیارى و بيدارى جوانان گفته ام
📗 گفتگو، ص۶۷
@jafar1352hodaei
👇👇👇
♨سوال:
چه کار کنم محبت خدا در دلم زياد شود؟
✍پاسخ:
📍الف: معرفت
محبت و عشق، نتیجه معرفت و شناخت است. لذا اگر کسي بتواند خدا را خوب بشناسد و نسبت به صفات خداوند، معرفت پيدا کند آن وقت است که محبت هم ایجاد خواهد شد.
📍ب: مراقبت از دل
جایگاه محبت دل انسان است، لذا «درباني دل» رمز و راز رسيدن به محبت حق تعالی می باشد. در واقع نظارت بر ورودي هاي دل و اين که با قلب خودمان چه مي کنيم و چه کنترلي بر آن داريم و به که مي سپاريم و به چه مي فروشيم؟
بسیار در این امر موثر است.
«اين دل، سراي توست، نه بيگانه
در راه دل نشسته و در بانم
حاشا که جز تو ره به دلم يابد
جانم فدايت، اي همه جانانم»
🌸بنابراین اين «جام دل» را اگر از عشق به خوبي ها و خوبان پر نکني، از علاقه هاي بدلي و محبوب هاي عوضي و معشوق هاي بي ارزش پر مي شود و آن گاه، خالي کردن اين خانه که به اجاره يا مالکيّت يک «بيگانه» در آمده است، بسيار دشوار است! از اول بايد مواظبت کرد که يک «نامطلوب» وارد آن نشود و آن جا خانه و بيتوته نکند.
🌱اگر بتوانيم «مرغ دل» را بر شاخه «حبّ خدا» بنشانيم و اگر گرفتارش مي کنيم، گرفتار عشق خوبان و پاکانش کنيم، يقيناً ما را به بيراهه نمي کشد و پشيماني به بار نمي آورد.
صبري اصفهاني مي گويد:
«گر طير دل بر سر کوي تو، معذورش دار
چه کند؟ قاعده مرغ گرفتار اين است»
@jafar۱۳۵۲hodaei
#روشی_ساده_برای_رفع_غصه❗️
🍃شیخ محمداسماعیل دولابی: در دنیا اگر خودت را مهمان خدا کنی و حق تعالی را میزبان ، همه غصه ها می رود ؛ چون هزار غصه به دل میزبان است که دل مهمان از یکی از آنها خبر ندارد.
@jafar1352hodaei
✨ #مناجات از زبان شهید دڪتر مصطفی چمران
🌸 ای خدای بزرگ ۰۰۰
تو را شڪر میڪنم ڪہ علی را آفريدی ،
تا در عشق و درد تنهایی مظهر خدایی باشد
و دردمندان دلسوختہ ،
در عالم تنهایی بہ او بیاندیشند
و از تصور چنین محبوبی خدایی ،
آرامش یابند .
@jafar1352hodaei
💟 #هشدار
❌از مژه مصنوعی استفاده نکنید❌
✳️•⇦ استفاده از این مژه ها باعث التهاب شدید چشم شده و همچنین موجب عفونت چشم و تاری آن نیز می شود
••••❥• @jafar1352hodaei🌺🍃
#آیت_الله_بید_آبادی_و_زن_رقاص
✳️وقتی حضرت بیدآبادی(ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه کرد
در كتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد اول، آمده است كه روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند،تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند.پس از شور و مشورت با یکدیگر،به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان(تفریحی) بکنند!
به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ بیدآبادی(رضوان الله علیه)
می افتد که در حال گذر بودند.گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و از تجرد درآورند.ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد،به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند.سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند.
به محض ورود ایشان،زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت،از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی(نور الله قبره)می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی،صفا آوردی!!
ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند:چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!!
آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند.آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود،در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته،وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!!
جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند.زن مزبور،در حال رقص گهگاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز
می نماید،این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید:گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!!!!!
پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند،ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم.........
به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود،آن جماعت به طرف ایشان به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید.
در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم.....
@jafar1352hodaei