eitaa logo
حجت الاسلام دکتر هدایی تبریزی
1.9هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
153 فایل
استاد حوزه و دانشگاه وکیل و نماینده مراجع عظام تقلید دارای اجازات علمی از مراجع تقلید دارای دو مدرک دکترای phdدانشگاهی کارشناس عالی مشاوره وراهنمایی کارشناس اخلاق و تربیت کارشناس طب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5969721546044866845.pdf
535.4K
💥روش تربیت کودک💥 👈خلاصه نکات کاربردی کتاب من دیگر ما استاد عباسی ولدی 👈شامل راه کار هایی در ارتباط با محبت ، آزادی ، بازی ، مدیریت تلوزیون و ... 🌺یک مربی مرجعی برای مربیان ومبلغان👇 @yekmorabbi
علامه : 💎 کتاب "دروس معرفت نفس" را برای هشیارى و بيدارى جوانان گفته ام 📗 گفتگو، ص۶۷ @jafar1352hodaei
👇👇👇 ♨سوال: چه کار کنم محبت خدا در دلم زياد شود؟ ✍پاسخ: 📍الف: معرفت محبت و عشق، نتیجه معرفت و شناخت است. لذا اگر کسي بتواند خدا را خوب بشناسد و نسبت به صفات خداوند، معرفت پيدا کند آن وقت است که محبت هم ایجاد خواهد شد. 📍ب: مراقبت از دل جایگاه محبت دل انسان است، لذا «درباني دل» رمز و راز رسيدن به محبت حق تعالی می باشد. در واقع نظارت بر ورودي هاي دل و اين که با قلب خودمان چه مي کنيم و چه کنترلي بر آن داريم و به که مي سپاريم و به چه مي فروشيم؟ بسیار در این امر موثر است. «اين دل، سراي توست، نه بيگانه در راه دل نشسته و در بانم حاشا که جز تو ره به دلم يابد جانم فدايت، اي همه جانانم» 🌸بنابراین اين «جام دل» را اگر از عشق به خوبي ها و خوبان پر نکني، از علاقه هاي بدلي و محبوب هاي عوضي و معشوق هاي بي ارزش پر مي شود و آن گاه، خالي کردن اين خانه که به اجاره يا مالکيّت يک «بيگانه» در آمده است، بسيار دشوار است! از اول بايد مواظبت کرد که يک «نامطلوب» وارد آن نشود و آن جا خانه و بيتوته نکند. 🌱اگر بتوانيم «مرغ دل» را بر شاخه «حبّ خدا» بنشانيم و اگر گرفتارش مي کنيم، گرفتار عشق خوبان و پاکانش کنيم، يقيناً ما را به بيراهه نمي کشد و پشيماني به بار نمي آورد. صبري اصفهاني مي گويد: «گر طير دل بر سر کوي تو، معذورش دار چه کند؟ قاعده مرغ گرفتار اين است» @jafar۱۳۵۲hodaei
❗️ 🍃شیخ محمداسماعیل دولابی: در دنیا اگر خودت را مهمان خدا کنی و حق تعالی را میزبان ، همه غصه ها می رود ؛ چون هزار غصه به دل میزبان است که دل مهمان از یکی از آنها خبر ندارد. @jafar1352hodaei
از زبان شهید دڪتر مصطفی چمران 🌸 ای خدای بزرگ ۰۰۰ تو را شڪر می‌ڪنم ڪہ علی را آفريدی ، تا در عشق و درد تنهایی مظهر خدایی باشد و دردمندان دل‌سوختہ ، در عالم تنهایی بہ او بیاندیشند و از تصور چنین محبوبی خدایی ، آرامش یابند . @jafar1352hodaei
💟 ❌از مژه مصنوعی استفاده نکنید❌ ✳️•⇦ استفاده از این مژه ها باعث التهاب شدید چشم شده و همچنین موجب عفونت چشم و تاری آن نیز می شود ••••❥• @jafar1352hodaei🌺🍃
✳️وقتی حضرت بیدآبادی(ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه کرد در كتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد  اول، آمده است كه روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب  هرگونه خلافی شده بودند،تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند.پس از شور و مشورت با یکدیگر،به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان(تفریحی) بکنند! به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ بیدآبادی(رضوان الله علیه) می افتد که در حال گذر بودند.گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و از تجرد درآورند.ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد،به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند.سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند. به محض ورود ایشان،زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت،از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی(نور الله قبره)می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی،صفا آوردی!! ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند:چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!! آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند.آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود،در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته،وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!! جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند.زن مزبور،در حال رقص گهگاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز می نماید،این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید:گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!!!!! پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند،ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم......... به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود،آن جماعت به طرف ایشان به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید. در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم..... @jafar1352hodaei