#سیره_عبادی حضرت آیت الله بهجت
🔻 (برگرفته از کتاب #بهجت_الدعاء؛ مجموعه عبادات، ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد سفارش حضرت آيتالله بهجت رحمهالله)
از جمله شرایط دعا، توبه است. اگر از کرده و ناکرده توبه کنیم، دعایمان مستجاب خواهد شد. هر نقص و عیبی که هست از ناحیۀ خود ماست.
📚 بهجتالدعاء، ص۴٨
Hajmahdirasuli-(2)_807267849499312657.mp3
5.61M
🔴سالروز دستگیری تفنگداران آمریکایی
#استکبار_ستیزی
♦️با نوای برادر مهدی رسولی
♦️بر خیز ای مسلمان.....
#آثار_و_برکات_نماز
🌟نماز شب دق الباب خانه خداست
هر کس در این در زدن
««««جدی تر و پیگیر تر »»»»
باشد
«« امیدش »»
به گشوده شدن این در و دیدن روی صاحب خانه و اکرام از سوی او بیشتر است 💖🍃
📚الامالی طوسی ص529
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
آیت الله مهدی الهی قمشه ای
شجاع ترین انسان ها
عارف که از خدا می ترسد و معصیت او نمی کند و مرگ را حضور حق و رحمت حق داند، دیگر از مرگ و هیچ حادثه و هیچ مخلوقی نمی ترسد؛ زیرا ترس ها همه از مرگ است؛ و عارف بالله مرگ را خوش ترین حال و بهترین سعادت خود داند که حضور محبوب خود می رود.
پس هر کس خدا ترس شد، خدا او را از هر امر مخوف و ترسنام ایمن سازد تا از هیج چیز نترسد و مانند امیرالمومنین و شیعیان واقعی او، شجاع و دلیرترین مردم است.
حکمت الهی ج 2 ص 379
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣#زشت_ترین_دختر_کلاس!
🌼🍃دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند! نقطه مقابل او دختر زیباروی و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید:
میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟
یکدفعه کلاس از خنده ترکید …
🌼🍃بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند. اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای در میان همه و از جمله من پیدا کند.
او گفت: اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی.
🌼🍃او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند. او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و … به یکی از دبیران، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود.
🌼🍃آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد. مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا!
🌼🍃سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم. پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش می دانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت:
برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود!
🌼🍃در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیباست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند.
روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟
و همسرم اینگونه جواب داد:
من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم!
📚#داستان_واقعی_از_یک_قاضی_مصری
یک قاضی با ایمان مصری به نام محمد عریف در کتابی که خودش نوشته بود یک رویداد واقعی از خودش را تعریف میکند:
15 سال پیش وقتی وکیل دادگستری بودم یک روز صبح میرفتم سر کار و تا شب به خانه برنمی گشتم. جلو درب محل کارم یادم افتاد که چند برگه مهم را خانه جا گذاشتم و فورا سوار ماشینم شدم و به خانه برگشتم تا برگه ها را بردارم.
وقتی وارد خانه شدم دیدم یک مرد غریبه با زنم همبستر شده و نمیدانستم چکار کنم. خودم وکیل بوم و قوانین را خوب میدانستم و اگر آن مرد را میکشتم هیچ شاهدی نداشتم.
تصمیم گرفتم با مرد هیچ کاری نکنم و به او گفتم: از خانه من برو بیرون و من این کار را به خدا می سپارم.
آن مرد هم رفت بیرون و کمی به من خندید. یعنی به عقل من میخندید که باهاش هیچ کاری نکردم.
او رفت و به زنم گفتم: وسایلت را جمع کن تا تو را به خانه ی پدرت ببرم و از هم جدا می شویم. سوار ماشین شدیم و به راه افتادیم.
خانه پدر زنم تو یک شهر دیگر بود و تو راه فقط به آن موضوع فکر می کردم و بغض گلویم را گرفته بود تا به آنجا رسیدیم.
من کار خودم را به خدا سپرده بودم و نخواستم آبروی زنم را ببرم و به خانواده ی زنم گفتم: ما دیگر به درد هم نمیخوریم و میخواهیم از هم جدا شویم.
خانواده ی زنم میگفتن: شما تا حالا با هم مشکل نداشتید و از این حرفها. و من هم تاکید میکردم که به درد هم نمیخوریم و باید از هم جدا بشویم.
وقتی از خانه می آمدم بیرون زنم به من گفت: واقعا درود بر شرفت تو خیلی بزرگی که آبرویم را نبردی. من هم بهش گفتم: برو و توبه کن از کاری که کردی.
خلاصه از هم جدا شدیم و مدتها فکرم درگیر آن قضیه بود و همیشه وقتی توی تلویزیون یا خیابان یا محل کارم کسی را می دیدم که میخندید یاد آن مرد می افتادم که موقع رفتن به من میخندید.
بعد از مدتی دوباره ازدواج کردم و یک زن با تقوا، با ایمان نصیبم شد. سالها گذشت و بعد از 15 سال من قاضی دادگستری شدم.
یک روز یک پرونده ی قتل آمد جلو دستم و مرد قاتل را داخل آوردند.
به نظرم میرسید که آن مرد را جایی دیده ام و بعد از کلی فکر کردن یادم افتاد که همان مرد است که با زن قبلیم همبستر شده بود. ولی او مرا نشناخت.
بهش گفتم: ماجرا را برایم تعریف کن که چرا مرتکب قتل شدی.
گفت: جناب قاضی رفتم خانه دیدم یک مرد غریبه با همسرم همبستر شده و نتوانستم جلو خودم را بگیرم و با چاقو کشتمش.
گفتم: شاهد داری؟
گفت: نه
گفتم: اگر راست میگویی پس چرا زنت را هم نکشتی؟
گفت: زنم زود از خانه فرار کرد.
گفتم: نباید می کشتیش چون قانون میگوید که باید 3 شاهد ماجرا را می دیدند.
گفت: جناب قاضی اگر این اتفاق برای شما می افتاد آن مرد را نمی کشتی؟
گفتم: نه، در زمان خودش قاضی هم بوده که این اتفاق برایش افتاده و با مرد هیچ کاری نداشته.
آن موقع بود که یادش افتاد من آن وکیل 15 سال پیش هستم که با زنم همبستر شده بود و باهاش کاری نکردم.
گفتم: من آن روز کار خودم را به خدا سپردم و من الان با نوک خودکارم حکم اعدامت را صادر میکنم.
و طبق قانون باید آن مرد اعدام میشد و من حکم اعدامش را صادر کردم.
👈به در هر خانهای بزنی فردا در خانهات را میزنند
💎خیلی روزای عجیب و غریبیه ،
نه میتونیم زنگ بزنم به کسی که بگیم حالمون بده ، بیا ...
نه میتونیم جایی بریم ،
نه میشه مسافرتی رفت با دوستا ،
نه هیچ با هم بودن هایی که بارِ این غم هارو کم تر کنه ...
خوبیه این قرنطینه همین بود ،
همین درسِ بزرگ ، بهت یاد داد که تو زندگی یه جاهایی فقط خودت باید گلیمتو از اب بکشی بیرون ...
اینکه صبح با تمومِ دلتنگیات بیدار شی و به یه کافی میکس کنار خودت ، دعوت بشی ...
این روزا فقط میشه خودتو مهمونِ خودت کنی...
یوقتایی بپذیر شرایط سخته و هرچی بیشتر دست و پا بزنی ، پایین تر میری ، پس صبر کن ، اروم بگیر ، همینکه امید داشته باشی ناامیدی رو هرچند ب سختی از خودت دور کنی ، کم کم کور سویی چشاتو نوازش میده ... پس این روزا فقط نفس بکش ، نفس بکش ، نفس بکش تا رد بشه ، تا تموم شه ،
تا دوباره بتونیم کنار هم باشیم ،
بتونیم همو بغل کنیم ...
بتونیم همو ببوسیم ...
✍️#پناه_خطیر
#اهمیت وعده شام در اسلام...🍗🍖🍛🍲
🕊پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید:
✍🏼«خوردن غذا در اغاز شب را ترک نکنید ولو به خوردن یک خرمای خشکیده، همانا پیری و فرسایش بدن از ترک شام شب بر امت من عارض می شود و شام شب باعث قدرت و قوت افراد مسن و جوانان است.»
🥙
⇦ فواید تَرک #تدریجی وعده ناهار
🔻رفع فشار زیاد به معده
▫️پاکسازی معده
▫️پیشگیری از چاقی
▫️درمان چربی خون
▫️درمان قند خون
▫️درمان کبدچرب
🔺رفع ضعف حافظه
✅ فواید دائم #الوضو بودن
✨ #رزق و #روزیت فراوان مےگردد از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید هنگام غذا خوردن وضوء بگیرد...☝️🏼
✨#عمرت زیاد می شود رسول خدا
(صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید....
✨ #خواب با #وضو_عبادت است
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود....
✨ مرگ با وضو، #شهادت است
رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود...
✨ در قیامت نورانی می شوی پیامبر خدا می فرمایند: فردای قیامت خدای متعال امّت من را بین بقیّه ی امّتها در حالی محشور میکند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانیهای نورانی دارند...☝️🏼
📚منابع: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج۱ ص۳۵۶ بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴
﷽
⭕️. نقل میکنند یکوقت مرحوم آیة الله سید حسن مدرّس به یکی از کشورها، ظاهراً ترکیه رفته بود و اسناد مملکت را با خود برده بود. اسناد را در یکی از لُنگ های حمام ریخته بود. وقتی رسید، لُنگ را از زیر عبایش در آورد و باز کرد و اسناد را یکی یکی بیرون آورد. تعجب کردند و گفتند: «آقا سند را در لُنگ حمام میآورید!؟» گفت: «شما سند میخواهید، سند هم این است؛ اگر چرم میخواهید بدهم چند تا گوسفند برایتان بیاورند!» این آدم، آدم حُرّ است!
🔹به او گفتند: «چرا این قدر شجاع هستی؟! چرا هر حرفی را میزنی؟! چرا از رضا شاه و امثال ذلک نمیترسی؟!» با همان لسان اصفهانی گفت: «پول ندارم که ترسی داشته باشم دزد بیاید و ببرد. بعد هم یک شکم دارم که با ماست و نان، سیر میشود. مرگ و حیات هم به دست خدا است!»
🔹آن مدرّس با آن وضع به درد ملّت میخورد! حال متوجّه شدید! میبینید تفاوت از کجا است تا به کجا! آن مدرّس به درد ملّت میخورد و آن مدرّس رفتنش به مجلس برای خدا بود و آن مدرّس، کارش برای رضای خدا بود و خلوص او و سایر کارهایی که انجام میداد، میتوان گفت که برای خدا است!
🎙. حضرت آیة الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی قدّس الله سرّه
🔉. جلسات پرسش و پاسخ، جلسه 5
#آزادگی #حریت #خدمت_به_خلق #شجاعت #سید_حسن_مدرس رحمه الله
♻️پدر و مادر واقعی همان انسانهایی هستند که با صبر، استمرار بر آن و روش مندی رفتار می کنند
یعنی می دانند و درک می کنند چه زمان و مکانی می توانند چه طور دیگری برخورد کنند؟!
🔰اگر بتوانیم صبورتر باشیم و آغوشی امن داشته باشیم گاهی از دیدنِ بخش دیگری از شخصیت خود متعجب خواهیم شد؛
✅بخشی مهربان و رئوف که بسیار حمایت کننده است.
✅گاهی قلبی بزرگ پشتِ آن خشونت ها، پنهان است.
گاهی فقط بايد ديدگاهمان را عوض كنيم تا...
نگوييم: "فرزندم لجباز است "
بگوييم: "به دنبال استقلال است
او دارد "من" وجودی خويش را می شناسد و هويت خود را پيدا می كند و من خوشحالم كه مي تواند "نه" بگويد و توانايی مخالفت و ابراز عقيده اش را دارد.
بسياری از مشكلات و مسائل بين والدين و فرزندان ناشی از سوء تفاهم است. كودك به دنبال امنيت در آغوش مادر می گردد و مادر گمان مي كند كودك "بغلی" شده ...
كودك از وحشت ديدن يك برنامه تلويزيونی شب ها به اتاق والدين پناه می برد و ظن پدر اين است كه او وابسته شده و در اين مورد خاص هم به كودكی كه در جست و جوی خودشناسی ست برچسب "لجباز" می خورد.
زمانی كه اندكی زاويه ديدمان را تغيير دهيم و فرزندمان را طوری ببينيم كه در حال شناخت هويت خود و تلاش براي مستقل شدن است، به جای عصبانی شدن مراقبش خواهيم بود و كمكش خواهيم كرد.
وارد بازی «جر و بحث» با کودک نشوید ؛
بعضی از بچه ها از طریق بگو مگو، پدر و مادرشون رو کنترل می کنند. اونا ساعت ها درباره یک موضوع بحث می کنند و به هیچ صراطی هم مستقیم نیستند.
در این حالت برای بچه دلیل منطقی نیارید و سعی نکنید قانعش کنید، چون اصلا به دنبال استدلال نیست. فقط می خواد شما رو تو بازی جر و بحث گیر بندازه و از این طریق توجه شما رو به خودش معطوف کنه. آخرش هم معمولا با دعوا و عصبانیت تموم می شه.
پس مواظب باشید توی تله نیفتید...