REC0047.MP3
13.82M
معارف مهدوی
سخنرانی های دعای ندبه
سخنرانی حجت الاسلام دکتر هدایی
امام مهدی علیه السلام از نگاه عرفا
جلسه بیست و ششم
قم مقدسه
شهرک مهدیه طلاب
مسجد امیر المومنین علیه السلام
جمعه
مورخه
۱۴۰۱/۰۴/۰۳
عنوان: امام مهدی علیه السلام از نگاه عرفا
جلسه بیستم وششم
بحث: به هرکس جز امام زمان علیه السلام. دل ببندی. ضرر کردی.
گفتاری از مرحوم آیت الله محمد شریف رازی(رحمت الله علیه )
REC0048.MP3
7.74M
(سخنرانی ترکی)
لزوم استفاده از قصه وداستان دربیان معارف اسلامی ..اهل بیت علیهم السلام دریای کرم واحسان
سخنرانی حجت الاسلام دکتر هدایی
کارشناس اخلاق و تربیت
عضو نخبگان دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
قم مقدسه
شهرک پردیسان
فضای مجازی
شنبه
مورخه
۱۴۰۱/۰۴/۰۴
عنوان:
لزوم استفاده از قصه وداستان دربیان معارف اسلامی....اهل بیت علیهم السلام دریای کرم و احسان
(سخنرانی ترکی)
نفوذ *دشمن* در *فضای* *مجازی* *جدی* *جدی* *است* ⛔⛔
◼️ *مقام معظم رهبری فرمودند .*
*میترسم کسانی که در جهاد تبیین مشارکت نمیکنند جزو خاذلین قرار بگیرند**
*🔴 خاذلین* *حسین* (ع) کسانی بودند که *سیاسی* نبودند یا سیاست *سازش* را ترجیح میدادند!/ *بدون* *خاذلین* ، *قاتلین* قدرت محاصره حسین(ع) را نداشتند!
دین با حکومت و دولت باقی نمیماند ؛ اگرچه دولت رسولخدا(ص) و حکومت عدل علی(ع) باشد❗
دین با زبان همۀ مؤمنین باقی میماند ؛ *وقتی حرف دین بر زبان همه جاری شد ، دین باقی میماند*
چرا با اینهمه طرفدار انقلاب ، حزباللهیها فکر میکنند وضع دارد خرابتر میشود🤔
*چون انقلابیها ساکتند لذا کمتر بهنظر میرسند❗*
با اینهمه آدم خوب و فهمیدۀ جامعۀ ما، فضای مجازی باید محلّ تهدید دشمن باشد، نه ما
◼️طبق آیۀ قرآن، وقتی *ولیّ امر جامعه،* یک *«امر جامع»* را مطرح کرد، باید برنامۀ زندگی ما بر اساس آن تغییر کند.
*با پاسخ دادن به یک شبهه میتوانی نامت را جزو مجاهدین ثبت کنی؛ مثل عمّار❗*
خیلی از آدمهای خوب و معتقد نمیدانند که «امر جامع» چیست؛ با اینکه در قرآن تصریح شده:
*«...وَ إِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ»*
وقتی پیامبر(ص)، یک مسألۀ مهمِ دارای اولویّت در جامعه را اعلام میکند *کسی نباید از نزد پیامبر(ص) برود مگر اینکه اجازه بگیرد؛* این آداب اطاعت از ولیّ خدا را نشان میدهد .
تقاضای این است که این آیه قرآن را در مساجدمان ومنارلمان نصب کنیم تا همه با آن آشنا بشوند. وقتی *ولیّفقیه یک امر جامعی را مطرح میکند ، انسان مؤمن ، امر جامع را رها نمیکند* که دنبال کارِ خودش برود بلکه *برنامۀ زندگیاش را بر اساس آن، تغییر میدهد.*
الآن ولیِّ امر جامعۀ مسلمین، یک امر جامع بهنام «جهاد تبیین» را مطرح کرده و فرموده اند:
*جهاد تبیین ، واجبِ فوریِ عینی است❗* این باید در زندگی و برنامههای ما تفاوت ایجاد کند، متأسفانه خیلیها برنامۀ زندگیشان را تغییر ندادهاند تا به جهاد تبیین برسند❗ کسی که بعد از امرِ جامع «جهاد تبیین»، برنامۀ زندگی و کار و تحصیلش هیچ تغییری نکرده، آیا میتواند به مردم، دین یاد بدهد❗
*ما چهکار میتوانیم انجام بدهیم؟*
مثلاً یک گوشیِ موبایل دستمان هست ، *لااقل میتوانیم چهار تا پیام بگذاریم ، لایک کنیم ، چند تا پیام را فوروارد کنیم، یا میتوانیم برای چهارتا صفحه، فالوور بشویم، بالأخره باید یک حرکتی انجام بدهیم❗*
⬅️قرآن میفرماید:
*اگر ایمانت خیری نرسانده باشد، روز قیامت این ایمان بهدردت نمیخورد❗*
*«لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ في إيمانِها خَيْراً»*
امامباقر(ع) فرمود :
*منظور از این خیر، نصرت امام است؛*
یعنی ایمانش باید به ما اهلبیت (یا به خطّ اهلبیت) کمک کرده باشد، *کمک با زبان هم مثل کمک با شمشیر است*
با اینکه هر سال طرفداران انقلاب از نظر کمّی و کیفی بهتر و بیشتر از سال قبل میشوند، اما اکثر حزباللهیها فکر میکنند که هر روز دارد وضع خراب تر میشود ، چرا❓ *چون همه ساکتند❗* در تظاهرات و راهپیمایی هاکه جمع میشوند، میگویند: «عجب جمعیّتی؛ اینهمه محجّبه، اینهمه انقلابی❗»
چرا تعجّب میکنند❓ چون *وقتهای دیگر ، همه خاموشند،* لذا معلوم نیست که تعدادشان زیاد است.
پیامبر(ص) به عمّار یاسر که در مقابل شبههافکنی یهودیان مدینه ایستاد جوابشان را داد، میفرماید:
*«فَأَنْتَ مِنَ الْمُجَاهِدِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الْفَاضِلِينَ»*
شما هم میتوانید همینطوری، نام خود را جزو مجاهدین در راه خدا ثبت کنید.
دین با کلاسِ اصول عقائد و با تبلیغ توسّط علما و اهل حوزه باقی نمیماند، دین با دولت و حکومت هم باقی نمیماند؛ اگرچه دولت رسولخدا(ص) و حکومت عدل علی(ع) باشد❗ *دین با زبان همۀ مؤمنین باقی میماند ؛ وقتی حرف دین بر زبان همه جاری شد ، باقی خواهد ماند.*
آدم حزباللهی، منتظر نشسته و میگوید: اگر اوضاع اقتصادی خوب بشود، إنشاءالله همه انقلابی میشوند❗حکومت علی(ع) که مشکل اقتصادی نداشت،
پس چرا آنگونه شد❓ حضرت میفرماید :
*چون شما در مقابل باطل، ساکت ماندید و نگفتید «این غلط است» لذا امثال معاویه بر شما مسلّط میشوند.*
با اینهمه آدمِ خوب و فهمیدهای که در جامعۀ ما هست و با این فضای مجازی که در اختیار همه است ؛ *نهتنها فضای مجازی نباید محلّ تهدید جامعۀ ما باشد بلکه باید محلّ تهدید دشمن باشد ، و محلّ فرصت ما باشد؛* البته اگر این ساکتین از خواب بیدار بشوند❗
یادداشت جالب، دلنشین، ادبی و معرفتی خانم زهرا محسنی فر در مورد فیلم عنکبوت مقدس...
*🔹عنکبوت مقدس*، جانداری است که درلحظهی صفر تقویم هجری قمری، بر دهانهی غار ثور تار تنید تا جانپناه پیامبر آخرالزمان شود.
وقتی دوام اسلام به تاری بند بود،حشرهای سُستمنزل، محاسبات دنیای کفر را بهم ریخت!
حالا که شیعه زیر سایهی امامی قُدسمنزل قوام گرفته، کجا شبپرهای با نیشترِ *هنر هفتم* میتواند بر چهرهی *آفتاب هشتم* پنجه بکشد؟
*پردهی نقرهای* را کجا آن یارا باشد که *گنبد طلایی* را بپوشاند؟
*رسانههای زنجیرهای* اهل باطل کی میتوانند *سلسلةالذهب* و *عروة الوثقای* حق را از هم بگسلانند؟
*«گنبد طلای مشهد»* همان *درخت «طوبى»* ست که خدا با دست خود در جان دنیا کاشته و *«نخل طلای کن»* همان *شجرهی «زقوم»* است که *سران ابلیس لای زر ورق پیچیدهاند* تا رئوس الشیاطین از آن بیرون نزند.
🔸 *شهر عنکبوتی واقعی همانی است که چند سال آینده را نخواهد دید،* آنگاه که *مرد عنکبوتی هم دیگر نمیتواند به دادش برسد.*
*قاتل زنجیرهای، غرب وحشی است که زنجیر پاره کرده* و شیک و مجلسی نسلکشی میکند و *از خون کودکان یمنی و سوری و عراقی در ونیز و برلین و کن فرش قرمز پهن میکند*، تا تعدادی *ناهنرمند از وطن گریخته* روی آن اسکی بروند.
در قاموس هنر سکولار، حُکماً، سامری چهره ماندگار و هنرمندی مردمی است که گوسالهای را از طلا تراشید و به شعبده، به جای خدا جا زد و مُشتی گوسفند برای او کف زدند و با او عکس یادگاری گرفتند!.
*تندیس طلایی گوسالهی سامری* هم، باشد برای *آنها که برای فستیوالهای موهن غربی غش و ضعف میروند.*
*#همه_خادم_الرضاییم...*
که جنازه پدرشان دفن شده و هرچه تلاش کردند، مراجع تقلید مشهد مجوز نبش قبر ندادند. از سوی دیگر هم به دستور مراجع، جنازه «جیگی جیگی» در همان قبر مرد تاجر در حرم دفن شد.
به این ترتیب آن نوازندهی دوره گرد و گمنام، در ایوان شمالی صحن عباسی(انقلاب) آرام گرفت. همان بارگاهی که «جیگی جیگی»، هر روز صبح، طنین آوازش را با سلام به امامش آغاز می کرد.
*قصه پنج نفر از مریدان ⚘امام رضا علیه السلام ⚘که در حرم ایشان دفن شدند...*
*۱_نُخودکی*
آقا علی اکبر اصفهانی است. معروف به نخودکی، از آن آدم هایی که روز و شب نمی شناخت برای بیتوته کردن در حرم و دل نمیکند از این حریم. خلاصه رفیق «آقاعلی بن موسی الرضا» بود. حالا هم پای درِ ورودی صحن سقاخانه دفن است. گفته بود می خواهم، مزارم زیر پای زائران باشد.
روزی که مُرد، خراسان را نیروهای شوروی اشغال کرده بودند، اما شهر، دیگرگون شد و تمام شهر تعطیل بود و حالت فوقالعاده اعلام شد و سربازان روسی سراسر مسیر تشییع جنازه او از سمرقند تا خود حرم زیر نظر داشتند.
*۲_تُربتی*
آقاعباس راشد تربتی است که به «حاج آخوند» معروف بود. کشاورزی بود اهل دل و فقط روزهای آخر هفته وقت داشت درس دیانت بخواند.
شب و روزش رسیدگی به کار و مشکلات مردم بود. وقتی سال 1301، در تربت حیدریه زلزله آمد، تمام شهر، دور مدیریت او می گشت. چنانکه آمریکایی ها کمک های نقدیشان را برای «راشد» فرستادند و او کمک ها را پس فرستاد و نپذیرفت.
رئیس الوزای وقت احمدشاه، پس از حل مشکلات مردم در زلزله برای او ابلاغ تلگراف تشکر فرستاد. سال 1326 قمری، هفت ماه طول کشید تا پیاده رفت کربلا و برگشت. عاشق «آقا علی ابن موسی الرضا» بود و مزارش هم شد، گوشه ای از صحن آزادی.
*۳_پیر پالاندوز*
آقا محمدعارف عباسی است؛ مشهور به «پیر پالاندوز». معاصر شیخ بهایی بود. شغلش کفشدوزی بود و خط ثلث را به زیبایی می نوشت. درس نخوانده بود اما جانش، مساله آموز صد مُدرس شده بود. آنچنانکه بعدها، از پیران سلسله ذَهبیه شد. آقا محمد، علم کیمیاگری می دانست و آنچه می دید و می شنید را کسی نمی دید. چنان با عشق «آقا علی ابن موسی الرضا» می زیست که گفته بود «آقا» را می بیند و با وی گفت وگو می کند.
وقتی مُرد، مردم و مریدان، بیداد می کردند. سلطان محمد خدابنده دستور داد آرامگاهی در ضلع شرقی حرم برایش بنا کردند.
*۴_شیخ جعفر*
آقاجعفر مجتهدی است. هرچه دار و ندار و املاک داشت را برای مردم محروم خرج کرد و بخشید. آنچنانکه «پینه دوز» شد. زندگی اش را پای فراگیری عرفان گذاشت. در اشتیاق زیارت عتبات به عراق مهاجرت کرد که به علت نداشتن جواز ورود، دستگیر و در عراق زندانی شد. خودش می گفت: زندان، توفیق اجباری شد تا به خلوت و شناخت خود بپردازد. بعداز آزادی از زندان، یک سال در نجف و هشت سال تمام شب ها را تا سحر در حرم امام حسین(علیه السلام ) می گذراند. زندگی اش از راه دوختن کفش های کهنه می گذشت.
بعدها در بحبوحه ناامنی کودتای عبدالکریم قاسم بر ضد ملک فیصل (پادشاه عراق) به ایران برگشت و شهر به شهر، گمنام می چرخید تا به مشهد رسید و ماند. عاشق اهل بیت بود. استاد کشمیری می گفت: «آقا جعفر، خودش حرمِ اهل بیت است.»؛ چنان با جانش در حریم «آقا علی ابن موسی الرضا» انس گرفته بود که آخرش در حجرهی 24 صحن آزادی آرام گرفت.
و این آخری: روایت یکی از مزارهای متفاوت و شگفت انگیز است:
*۵_جیگی جیگی*
معروف است به «جیگی جیگی»؛ اسم واقعی اش را هیچ کس ندانست. خانواده ای هم نداشت. دوره گرد بود و دف می زد و به آوازخوانی شهره بود.
اما آوازخوانی که چنان عشق اهل بیت را در دل داشت که در ایام شهادت و خصوصا کل دو ماه محرم و صفر را دست به دف و دایره نمی برد و کسی او را در شهر نمی دید.
«جیگی جیگی، ننه خانم»، هر روز صبح می آمد مقابل حرم می ایستاد و به امام رضا(علیه السلام ) سلام می داد و بلند آواز می خواند:
جیگی جیگی، ننه خانوم
بیا بشین روی زانوم
روی زانوم، سنجد داره
یه کمی بخور، قوت داره
همه گفته اند درباره او که: هر باری که گنبد و بارگاه حرم «آقا علی ابن موسی الرضا» را می دید، تنبکش را به نشانه احترام و ادب، پشت سر یا زیر لباس مُندرسش پنهان می کرد و پس از سلام به حضرت، آوازه خوانی و تنبک زنی می کرد.
خانه او درسطح شهر، مشهور بود به «غار». اتاقکی غار مانند در داخل کال (کانال) انتهای کوچه نوغان جایی نزدیک دبیرستان حاج تقی آقا بزرگ .
«جیگی جیگی» چگونه در حرم دفن شد؟
چون هیچ خانواده ای نداشت، جنازهاش را به غسالخانه شهر در میدان طبرسی بردند. یک شب در غسالخانه ماند و قرار شد توسط ماموران شهرداری در قبرستان «گلشور» - قبرستان عمومی شهر- دفن شود. همزمان با انتقال جسد «جیگی جیگی» به سردخانه، جنازه یکی از تجار معروف مشهد را شبانه به غسالخانه آوردند.
صبحگاه خانواده مرد تاجر، جنازه را تحویل گرفتند و پس از انجام مراسمی خاص، راهی حرم حضرت رضا(علیه السلام ) شدند. کارگران شهرداری هم جنازه موجود را برای دفن به قبرستان عمومی شهر بردند و بی کس و تنها، کفن و دفنش را به سرعت انجام دادند.
هنگام وداع و دفن تاجر، وقتی کفن را کنار زدند، متعجبانه متوجه شدند که این جنازه او نیست. وقتی به غسالخانه برگشتند، فهمیدند این جنازه «جیگی جیگی» بوده است. خانواده مرد تاجر وقتی به قبرستان «گلشور» مراجعه کردند، دیدند