دیشب بانی خرما داشتیم انقده مسافرها تشکر می کردن می گفتن از اصفهانی ها ی چیزی بهمون رسید 😂 کلی هم آدرس می پرسیدن ازمون انصافا تا اذان نشده ... حتی به مسافرها تو فضای چهارباغ بستنی نمی فروشن

پنج تا دختر و خانم اومدن با خنده . منم انرژی مو حفظ کردم رفتم برای جذب می کشمت سمت خویش ‌... این کشش قلبم است ...❤️ قلب تو گر آهن است ... قلب من آهن رباست ...❤️ گفتم سلام خیلی خوش اومدین مسافرین ؟ گفتن نه ... گفتم از کجایین ؟ گفتن بچا ۲۴ گفتم اوه اوه خیلی خیلی خوش اومدین گفتن مسافرها آدرس پرسیدن دست انداختیم ی مسافرها گفته بود ی پاساژ داشتید تو اصفهان اینا هم گفته بودن داشتیم فروختیم 😐😂 گفتم بیاین جلو ... چالش داریم ... توضیح دادم و شرکت کردن یکی شون موند کنارم و کلی درد دل کرد 😔از زندگیش گفت از اینکه چرا چادری بوده و چادر رو گذاشته کنار سعی کردم آرومش کنم ... اما حیف که شماره شو نگرفتم 😢 خلاصه که همه شون کلی تغییر کردن و با تشکر و ی عکس دسته جمعی خداحافظی کردن !

ی آقایی اومد مدرس ریاضی یکی از آموزشگاه های مطرح اصفهان بود اومد جلو گفت ... من می خوام ی همایش رایگان ریاضی دو ساعته واسه دانش آموزان گروه شما بگذارم 😌 گفت شما کارتون جهادیه منم دوس دارم جهادی ی کاری کنم اگه گروه پسرونه جهادی هم می شناسید بهم معرفی کنید شماره اش رو داد و رفت #دنیا_هنوز_مهربونی_داره

امروز ی دختری روبروی غرفه پویش فرشتگان با دوچرخه خورد زمین..😢 همه دورش جمع شدن و نگاه می کردن 😏 رفتم جلو دیدم دستش داغونه 😢 و پر از خون گفتم کمک نمی خوای ؟ گفت خوبم بهش گفتم کنار غرفه ی ما ی جای محصور هست اگه خواستی بیا استراحت کن مدام اصرار داشت که خوبه ی سرتق دهه هشتادی بود 😉 نریزین پی وی غر غر کنیدا😠 خب راس میگم با دهه هشتادی ها کم سر و کار نداشتم می شناسم شون🥺 دوستای دختره با تعجب نگاهم می کردن که چرا ی خانم چادری اصرار می کنه که ی کمکی کرده باشه!؟

ی خانمه اومد گفت میخام برم میدون امام منم بهش گفتم از کنار برو 👀 نگو مسافر بوده آدرس میخواسته😂 اینم پیام یکی از سرگروه هامون 😐😂 خداوکیلی با کیا شدیم پویش اصفهان 🤣

ی خانمی اومد ظاهرش خیلی متفاوت نبود اما خب مانتویی بود ی کم حرف زدیم و خندیدیم و اینا بعدش گیر داده بود به من که شما چادری نیستی 😐😳 اینجا چادر سر کردی😂 گفتم برا چهارباغ چادر سر کردم یعنی؟🧐😂 اینجا که معمولا تا میان از اون طرفی میشن 😐 و مدام از دخترا شاهد میاوردم که ازشون بپرسم 😇 که بیان شهادت بدن 😂 منظورش رو خوب متوجه شده بودم از بس خوش اخلاق بودم 😂😏 الله اکبر 😌 تعجب کرده بود که چرا ی چادری انقده باحاله😐 نتیجه گرفته بود که من چادری نیستم منم گفتم من شمال هم بخوام برم تو دریا با چادر میرم😂

🌟🌸🌟 دلم از همه که میگیرد,,,,,, "مُجیر" را باز می کنم "سُبحانَکَ یا اللهُ،تَعالَیتَ یا رَحمنُ، اَجِرنا مِنَ النارِ یا مُجیر" کم کم،  معصیت هایم از ذهنم عبور می کند.... اشک،....اشک... دانه های مروارید اشک هایم را به نخ می کشم، ، وقتی به صد و یکی رسید نخ را گره میزنم، ، شروع می کنم: استغفرالله ربی و اتوب علیه... اما مگر معصیت های من با یک دورتسبیح پاک می شود؟ 😔😭  گناه کردم ، گفتی توبه کن؛ نکردم😔😭 گفته بودی، "شما را نیافریدم مگر برای بندگی"، اما من........😔 نعمتم دادی.... خوردم و خندیدم و شکر نگفتم ، سالم بودم و سجده نکردم ، اما بعد از هر قطره اشک شکایت کردم🥺 ناشکرتر از من هم مخلوقی آفریده ای؟؟؟ "سُبحانَکَ یا سَیِّدی، یا مَولی، اَجِرنا مِنَ النارِ یا مُجیر" ای مولای من.... معصیت هایم بسیار است. ، اما تو آن بخشنده ی مهربانی!  من که جز تو کسی را ندارم! اگر تو هم نبخشی به چه کسی پناه ببرم؟😔 این شبها اَجرنا من النارِ فراقک یا مجیر 😭🤲😭 #مجیر #ایام‌البیض #اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

قطره های بارون روی گلدون هامون 😍 الحمدلله بابت بارش رحمت الهی اجرا زیر بارون هم لذت خودش رو داره 😎😋 #پویش_فرشتگان_سرزمین_من_اصفهان

یک نفر داد زد چرا #غزه ؟ نان ما واجب است یا غزه ؟ #غزه

بهار بهار چه اسم آشنایی ‌.... زیر باران رحمت الهی #پویش_فرشتگان_سرزمین_من_اصفهان

نگاهی به ۸ شب اجرای فرشتگان سرزمین من اصفهان در چهارباغ عباسی عید نوروز ۱۴۰۳✨ #ماه_رمضان 🌸 فرشتگان سرزمین من اصفهان 🌸 @fereshteganeman