همون پلیسی که سرم داد و فریاد میکرد فامیلش آقای ..... بود خارج نویسی فیلم را به ناحق نوشته بود . اصلا فیلم را نگاه نکرده بود و حقیقت را نگفته بود
از طرف سردبیر امر بمعروف زرین شهر حمایت کردن و پیگیری های خوبی کردن ولی اون دختره دوتا وکیل گرفت و هردو وکیل تو دادگاه من را محکوم میکردن و متاسفانه چون قاضی نظر موافقی با ما نداشت تمایلی نداشت حرفهای بنده را بشنوه
همسر من شکایت نکرده بود چون بهش گفته بودن اگه شکایت نکنی بهتر میشه برا خانمت شهادت بدی
ولی متاسفانه سه بار همسرم را احضار کردن اما نزاشتن به اتاق قاضی بره و بگه ماجرا چی شده
پرونده به نفع اون خانم پیش رفت
وکیلش تو اتاق قاضی فریاد زد شما حق نداری به موکل من بگی چی بپوش چی نپوش
و قاضی انگار نه انگار که اون خانم داره ناحق میگه
خیلی راحت به من گفت از اتاق برو بیرون . به قاضی گفتم من باید از حقم دفاع کنم گفت وقت تمام شده و من را بیرون کرد و خانم وکیل داخل موند .
ستاد امر بمعروف اصفهان را مطلع کردم هرچند خیلی دیر شده بود
ولی بازم امیدی داشتم
وارد عمل شدن و حکم که صادر شد اعتراضی روی پرونده گذاشتن تا پرونده بره تجدید نظر اصفهان
نتیجه تجدید نظر این بود که فیلم دوباره خارج نویسی بشه
مجددا اون خانم کشف حجاب و من احضار بشیم و اظهارات مجددا ثبت بشه
و پرونده کلا مجددا راه اندازی بشه .
چند ماهی از دستور تجدید نظر گذشت خیلی رفتم دادگاه و اومدم ولی هیچ فایده ای نداشت
تا اینکه بالاخره با سماجت هایی که داشتم
رفتم پیش و متوجه شدم الحمدالله قاضی عوض شده
ماجرا را براش توضیح دادم الان همه چی دوباره داره بررسی میشه
حمایت نمیکنن خیییلی اذیت میکنن تا به پرونده رسیدگی کنند
پلیس همراه نیست
قاضی همراه نیست
وکیل ها به ناحق حرف میزنن
و اما ماجرای تنها شاهد این ماجرا که دقیقه نود پیداش شد👇👇
بعد از اینکه اون اتفاق بد برام افتاد روزی گلستان شهدا بین قبور شهیدان داشتم قدم میزدم
خانمی اومد بهم گفت من دنبال قبر شهید عبدالله یوسفی میگردم میشه راهنمایی کنی
بردمش مزار شهید یوسفی
بعد از چند دقیقه اومد پیشم و گفت چه جوانهایی رفتن و پرپر شدن و اینه اوضاع مملکتمون
بهش گفتم بله متاسفانه خیلی بد شده
برام تعریف کرد که تو اصفهان در حال عبور از خیابانی بوده که یک موتورسوار ازپشت سر قصد چادر کشیدن از سرش و اذیت و آزارش را داشته رفته داخل مغازه ای که بهش پناه بده و اون مغازه دار وقتی فهمیده بخاطر حجاب رفته تو مغازه بهش گفته برو بیرون و .....
بعد از این که حرف خانم تمام شد بهم گفت وای عزیزم تو همین زرین شهر خودمون تو همین چهار راه مسجد اعظم ریخته بودن رو سر یه خانم و خیلی اذیتش کردن
من فکر کردم اخیرا چنین اتفاقی افتاده گفتم ای وای خب چی شده حالا
گفت نمیدونم
گفتم کی براتون گفته این قضیه مال کی میشه
گفت فردای اربعین شوهرم اومد خونه و خیلی حالش بد بود . رنگ و روی پریده ای داشت و تا سه شب اوضاع روحی خوبی نداشت با همسرم حرف زدم گفتم چی شده گفت ما رفتیم جبهه که این روزها را نبینیم نه اینکه جلو چشم خودمون سر چهار راه بریزن رو سر خانمی و بزنن و فحشش بدن
سریع به اون خانم گفتم مگه شوهرت اونجا بوده
گفت بله دخترم را با موتور برده بود کلاس
گفتم چرا شوهرت نرفت به اون خانم کمک کنه
گفت چون دخترم همراهش بود و ترسید بلایی سر دخترمون بیارن
من نتونستم خودم را کنترل کنم و گریه کردم
بهم گفت وای نمیخلستم ناراحتت کنم چرا گریه میکنی
بهش گفتم اون خانم را شما میشناسیش ازش خبر داری . گفت نه متاسفانه
بهش گفتم برد به شوهرت بگو دیدی و کاری براش نکردی
شاهد بودی و نرفتی اطلاع بدی به پلیس
اون خانم بهم ریخت گفت دشمن تراشی میشد برامون
بهش گفتم اون خانم خودم بودم
ولی به شوهرت بگو بیه دادگاه برام شهادت بده . من خیلی بیکسم خیلی ناراحت شد بغلم کرد گریه کرد گفت تا سه شب ما به فکرت بودیم
هنوز هم شوهرم میگفت چی بسر اون خانم آوردن
شماره ازش گرفتم و اونم رفت
ولی هرچی بهش زنگ زدم مخالفت کرد که بیاد دادگاه
مدتها گذشت تا اینکه روزی که دقیقا من باید میرفتم ستاد امر بمعروف اصفهان تا برای حکم صادر شده تصمیم بگیرن
صبح اول وقت گوشیم زنگ خورد . شماره ناشناسی بود
الو بفرمایید
الو خانم ..... من میخام بیام دادگاه
نفسم تو سینه حبس شد . گفتم شما
گفت من همون جانبازی هستم که شاهد بودم چهار راه مسجد اعظم چی شد
گفتم دیگه فرصت تمام شد و شما روز قیامت به من بدهکاری
خواستم قطع کنم
گفت توروخدا قطع نکن
من حاضرم هرجا که گفتی بیام
به ستاد زنگ زدم و ماجرا را گفتم
بهم گفتن بگو باید بیای ستاد اصفهان
بهش گفتم
گفت میام
رفتیم محضری شهادت را ثبت کنیم .دفتردار محضر بهش گفت اینکار را نکن ولی اون آقا گفت من شهادت میدم و هرگز منصرف نمیشم
حالا فیلم را دادیم خارج نویسی کردن
و هجدهم شهریور مجدد دادگاه داریم
بقیه ماجرا بعد از دادگاه
اگر مسئولین حمایت میکردن ما اینجور آواره نبودیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ سازمان پرابهام اوقاف + شهرداری، اینبار علیه بزرگترین هیئت اصفهان!
🔻شب گذشته ویدئویی از صحبت های حاج #سیدرضا_نریمانی فعال فرهنگی و ذاکر اهلبیت علیه السلام منتشر شد.
🔻سیدرضا نریمانی اعلام کرد دیگر در امامزاده شاه میرحمزه فعالیت نمیکنم و پس از ۴ سال هیات فدائیان حسین اینجا را ترک خواهد کرد.
🔻 اقدامات آزاردهنده #اوقاف و جریمه ۲۰ میلیارد تومانی #شهرداری_اصفهان دلیل اعتراض رسانه ای حاج سیدرضا نریمانی عنوان شده است.
🔻 قبلا هم مداحان بزرگ کشوری در تهران و دیگر استان ها ازجمله حاج محمود کریمی از سنگ اندازی ها و سیاست کاسب کارانه سازمان پرابهام اوقاف از امامزاده ها پرده برداشته بودند!!!
❌ جناب آقای محمدحسین بلک، مدیرکل سازمان مبهم اوقاف اصفهان
❌ جناب آقای دکتر قاسم زاده، شهردار اصفهان
💢مردم اصفهان منتظر پاسخگویی شما در مقابل یکی از بزرگترین و فعال ترین مراکز فرهنگی اصفهان هستند.
May 11
ف نقطه جعفریان
مسابقه ای از جنس دخترانه نامه ای در پنج سطر شروع نامه با عبارات زیر از دختر ایرانی به دختر فلسطین
سلام
سه تا ایستگاه متفاوت
تو سه نقطه متفاوت و دوررررررررر شهر
از کدوم باید شروع می کردم ؟😢
با برو بچ رسانه بریم ایستگاه بعدی اجرا .... #پویش_فرشتگان_سرزمین_من_اصفهان
🌸
هدایت شده از فرشتگان سرزمین من اصفهان 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه برنامه همزمان گروه #پویش_فرشتگان_سرزمین_من_اصفهان در سه روز
و در سه نقطه ی متفاوت شهر اصفهان
🔸 امام زاده اسماعیل ؛ محله حصه
🔸کوی امیریه ؛ پارک امیریه
🔸 خیابان مسجد علی ؛ پارک خوراسگان
۱۲ - ۱۳ - ۱۴ شهریور ماه ۱۴۰۳
#شهادت_پیامبر_اکرم (ص)
#شهادت_امام_حسن (ع)
🖤 فرشتگان سرزمین من اصفهان
🖤 @fereshteganeman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگ حرمتم ... به کی بگم ؟!💔
اینجا
حصه .... امام زاده اسماعیل
اجرای #پویش_فرشتگان_سرزمین_من_اصفهان
در شب شهادت امام رضا علیه السلام
هدایت شده از فرشتگان سرزمین من اصفهان 🇵🇸
- چند وقتیست نخورده به ضریحش دستم ،
بفرستید به مشهـد غمِ هجـران مـرا .
🔶️ایستگاه حصه
#شهادت امام رضا(ع)
🖤 فرشتگان سرزمین من اصفهان
🖤 @fereshteganeman