بعد از اینکه اون اتفاق بد برام افتاد روزی گلستان شهدا بین قبور شهیدان داشتم قدم میزدم
خانمی اومد بهم گفت من دنبال قبر شهید عبدالله یوسفی میگردم میشه راهنمایی کنی
بردمش مزار شهید یوسفی
بعد از چند دقیقه اومد پیشم و گفت چه جوانهایی رفتن و پرپر شدن و اینه اوضاع مملکتمون
بهش گفتم بله متاسفانه خیلی بد شده
برام تعریف کرد که تو اصفهان در حال عبور از خیابانی بوده که یک موتورسوار ازپشت سر قصد چادر کشیدن از سرش و اذیت و آزارش را داشته رفته داخل مغازه ای که بهش پناه بده و اون مغازه دار وقتی فهمیده بخاطر حجاب رفته تو مغازه بهش گفته برو بیرون و .....
بعد از این که حرف خانم تمام شد بهم گفت وای عزیزم تو همین زرین شهر خودمون تو همین چهار راه مسجد اعظم ریخته بودن رو سر یه خانم و خیلی اذیتش کردن
من فکر کردم اخیرا چنین اتفاقی افتاده گفتم ای وای خب چی شده حالا
گفت نمیدونم
گفتم کی براتون گفته این قضیه مال کی میشه
گفت فردای اربعین شوهرم اومد خونه و خیلی حالش بد بود . رنگ و روی پریده ای داشت و تا سه شب اوضاع روحی خوبی نداشت با همسرم حرف زدم گفتم چی شده گفت ما رفتیم جبهه که این روزها را نبینیم نه اینکه جلو چشم خودمون سر چهار راه بریزن رو سر خانمی و بزنن و فحشش بدن
سریع به اون خانم گفتم مگه شوهرت اونجا بوده
گفت بله دخترم را با موتور برده بود کلاس
گفتم چرا شوهرت نرفت به اون خانم کمک کنه
گفت چون دخترم همراهش بود و ترسید بلایی سر دخترمون بیارن
من نتونستم خودم را کنترل کنم و گریه کردم
بهم گفت وای نمیخلستم ناراحتت کنم چرا گریه میکنی
بهش گفتم اون خانم را شما میشناسیش ازش خبر داری . گفت نه متاسفانه
بهش گفتم برد به شوهرت بگو دیدی و کاری براش نکردی
شاهد بودی و نرفتی اطلاع بدی به پلیس
اون خانم بهم ریخت گفت دشمن تراشی میشد برامون
بهش گفتم اون خانم خودم بودم
ولی به شوهرت بگو بیه دادگاه برام شهادت بده . من خیلی بیکسم خیلی ناراحت شد بغلم کرد گریه کرد گفت تا سه شب ما به فکرت بودیم
هنوز هم شوهرم میگفت چی بسر اون خانم آوردن
شماره ازش گرفتم و اونم رفت
ولی هرچی بهش زنگ زدم مخالفت کرد که بیاد دادگاه
مدتها گذشت تا اینکه روزی که دقیقا من باید میرفتم ستاد امر بمعروف اصفهان تا برای حکم صادر شده تصمیم بگیرن
صبح اول وقت گوشیم زنگ خورد . شماره ناشناسی بود
الو بفرمایید
الو خانم ..... من میخام بیام دادگاه
نفسم تو سینه حبس شد . گفتم شما
گفت من همون جانبازی هستم که شاهد بودم چهار راه مسجد اعظم چی شد
گفتم دیگه فرصت تمام شد و شما روز قیامت به من بدهکاری
خواستم قطع کنم
گفت توروخدا قطع نکن
من حاضرم هرجا که گفتی بیام
به ستاد زنگ زدم و ماجرا را گفتم
بهم گفتن بگو باید بیای ستاد اصفهان
بهش گفتم
گفت میام
رفتیم محضری شهادت را ثبت کنیم .دفتردار محضر بهش گفت اینکار را نکن ولی اون آقا گفت من شهادت میدم و هرگز منصرف نمیشم
حالا فیلم را دادیم خارج نویسی کردن
و هجدهم شهریور مجدد دادگاه داریم
بقیه ماجرا بعد از دادگاه
اگر مسئولین حمایت میکردن ما اینجور آواره نبودیم
14.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ سازمان پرابهام اوقاف + شهرداری، اینبار علیه بزرگترین هیئت اصفهان!
🔻شب گذشته ویدئویی از صحبت های حاج #سیدرضا_نریمانی فعال فرهنگی و ذاکر اهلبیت علیه السلام منتشر شد.
🔻سیدرضا نریمانی اعلام کرد دیگر در امامزاده شاه میرحمزه فعالیت نمیکنم و پس از ۴ سال هیات فدائیان حسین اینجا را ترک خواهد کرد.
🔻 اقدامات آزاردهنده #اوقاف و جریمه ۲۰ میلیارد تومانی #شهرداری_اصفهان دلیل اعتراض رسانه ای حاج سیدرضا نریمانی عنوان شده است.
🔻 قبلا هم مداحان بزرگ کشوری در تهران و دیگر استان ها ازجمله حاج محمود کریمی از سنگ اندازی ها و سیاست کاسب کارانه سازمان پرابهام اوقاف از امامزاده ها پرده برداشته بودند!!!
❌ جناب آقای محمدحسین بلک، مدیرکل سازمان مبهم اوقاف اصفهان
❌ جناب آقای دکتر قاسم زاده، شهردار اصفهان
💢مردم اصفهان منتظر پاسخگویی شما در مقابل یکی از بزرگترین و فعال ترین مراکز فرهنگی اصفهان هستند.
May 11
ف نقطه جعفریان
مسابقه ای از جنس دخترانه نامه ای در پنج سطر شروع نامه با عبارات زیر از دختر ایرانی به دختر فلسطین
سلام
سه تا ایستگاه متفاوت
تو سه نقطه متفاوت و دوررررررررر شهر
از کدوم باید شروع می کردم ؟😢
با برو بچ رسانه بریم ایستگاه بعدی اجرا .... #پویش_فرشتگان_سرزمین_من_اصفهان
🌸