eitaa logo
«متن و مقالات»
9 دنبال‌کننده
9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
377 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵20 آذر 1360 وقتی آیت‌الله به طرف محل اقامه نماز جمعه حرکت می‌کرد،‌ ناگهان درِ خانه‌ای باز شد و خانمی خارج شد و به طرف ایشان آمد. 🔹آن زن که بعدها معلوم شد اسمش «گوهر ادب آواز» است هم از ویژگی آیت‌الله باخبر بود که با وجود مخالفت پاسدارها که ناشی از نگرانی آنها از تکرار ترورهای نافرجام گذشته بودند، و با اجازه خود آیت‌الله به چشم‌برهم‌زدنی خودش را به ایشان رساند و در یک لحظه، زمین و زمان را به هم دوخت. 🔸ساعت 11:25 دقیقه بود که کوچه‌پس‌کوچه‌های اطراف خانه آیت‌الله دستغیب زیر و رو شد. آن دختر 19 ساله که ظاهرش مثل زنان باردار بود، به شکمش مواد منفجره بسته بود و همین که به آیت‌الله نزدیک شد، ضامن را کشید و بدن خودش هم قطعه قطعه شد.
🔵داستان‌های غریب زندگی شهید آیت‌الله دستغیب 🔹می‌گویند وقتی کفن ایشان را آوردند، دیدند کیسه کوچکی همراه آن است. هیچ‌کس از اعضای خانواده نمی‌دانست ماجرای آن کیسه چیست. 🔹یک هفته بعد از مراسم خاکسپاری، چندین نفر خواب مشترک عجیبی دیدند. آن‌ها خواب دیدند آیت‌الله می‌گوید: «تکه گوشت‌های من لابه‌لای دیوارها و پشت بام‌ها و بر سر درخت‌های خانه‌های مجاور باقیمانده است. آن‌ها را به من ملحق کنید!» 🔹بررسی‌ها نشان داد آن خواب‌ها،‌ رویای صادقه بوده. تکه گوشت‌ها را که جمع کردند، از خانواده آیت‌الله کیسه‌ای برای جا دادن آنها درخواست کردند. اینجا بود که خانواده به یاد آن کیسه‌ای که همراه کفن بود،‌ افتادند. 🔸معلوم شد آیت‌الله دستغیب از قبل آن کیسه را جزئی از کفن خود به حساب آورده و آماده کرده‌بود. انگار به ایشان الهام شده‌بود قرار است بدنشان ارباً اربا شود و برای جمع‌آوری تکه‌های باقیمانده از پیکرشان کیسه جداگانه لازم است.