eitaa logo
«متن و مقالات»
9 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
376 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
- ناشناس.mp3
1.05M
🔴 اعدام لیدرهای آبان ماه 💬 🔹 واقعیت ماجرا چیست؟
اقتصادهای بزرگ دنیا چگونه در برابر کرونا زانو زدند! کووید-19، هفت ماهی می‌شود که میهمان انسان است و در این مدت، خسارت‌های سنگین و بعضا جبران‌ناپذیری بر کشورهای دنیا وارد کرده است. اکنون که در حال مطالعه این یادداشتید، چیزی بالغ بر 14 میلیون نفر در سراسر جهان به این ویروس مبتلا و نزدیک به 606 هزار نفر نیز جان خود را از دست داده‌اند. در ماه‌های نخست شیوع، ناشناخته بودن ویروس در کنار تازگی آن برای مردم، موجب بروز نوعی «وحشت همگانی» و حتی شکلی از «هیستری جمعی» و در نتیجه هجوم به فروشگاه‌ها برای خرید ماسک، مواد شوینده و بهداشتی، مواد غذایی و حتی سلاح شد. همین ترس باعث نسخه‌پیچی‌های بعضا عجیب و غریبی هم شد که امروز با گذشت هفت ماه و آگاه‌تر شدن پزشکان و مردم، بعضی از آنها، مضحک به نظر می‌رسند. «قرنطینه» کردن اما یکی از راهکار‌های پیشنهادی و پرچالش بود که موافقان و مخالفان زیادی هم دارد. شاید باورکردنش سخت باشد اما نیمی از مردم کره زمین، در ماه‌های نخست همگانی شدن شیوع، به قرنطینه رفتند. تغییر پی‌در‌پی دستورالعمل‌ها، خسته شدن مردم در کنار وجود آدم‌های بی‌ملاحظه که در همه جوامع تعدادی از آنها یافت می‌شود، و از همه مهم‌تر، «آجر شدن نان مردم»، دست به دست هم دادند و بسیاری از کشورها را به برداشتن محدودیت‌ها «مجبور» کردند. همین «شُل» کردن از روی اجبارِ سختگیری‌ها کافی بود تا موج‌های بعدی کرونا هر آنچه این کشورها با سختگیری و قرنطینه «رشته» بودند، «پنبه» کند. سازمان بهداشت جهانی اکنون می‌گوید، کشورهایی موفق به مدیریت و کنترل نسبی این ویروس شده‌اند که، دست از این سختگیری‌ها و قرنطینه کردن‌ها برنداشته‌اند. اما همه کشورها دارای توانایی‌های یکسان نیستند و همین تفاوت در داشته‌ها، در این میدان سخت، تعیین‌کننده‌اند. کشورهای دنیا بسته به داشته‌های اقتصادی، علمی و فرهنگی خود، به جنگ این ویروس می‌روند و گاهی هر یک به شکلی متفاوت با دیگری، سعی در مهار این ویروس دارند اما در این بین، مشکلات مشترکی هم برای تمام کشورها به وجود آمده که شاید مهم‌ترین آن، انتخاب بین یکی از این دو گزینه یعنی «نان» یا «جان» است. بازگشت محدودیت‌ها و قرنطینه یعنی، انبوهی از مشکلات اقتصادی، برداشته شدن این محدودیت‌ها هم یعنی، به خطر افتادن جان مردم! انتخاب بین این دو حقیقتا سخت است. اما به نظر می‌رسد برخی کشورها، راه‌حل سومی یافته‌اند و آن ترکیبی از این دو است که تلاش می‌کند، هم اقتصاد را در حد ممکن سر پا نگه دارد و هم محدودیت‌ها را تا حد ممکن حفظ کند. اما به نظر می‌رسد نتیجه این روش نیز «خیلی مطلوب» نبوده و خسارت‌هایی که کشورها در سراسر دنیا در دو حوزه جانی و اقتصادی دیده‌اند، «بزرگ» است و این وضع در کشورهای بزرگ صنعتی نیز صدق می‌کند اما طبیعی است در این بین، خسارت کشورهایی که فقیرند و از امکانات کمتری برخوردارند بزرگ‌تر باشد! طبق آخرین گزارش‌های رسمی، کروناویروس، تولید ناخالص داخلی آمریکا را 37 درصد کاهش داده (صندوق بین‌المللی پول) و شمار بیکاران در این کشور را به رقم باورنکردنی 52 میلیون نفر رسانده است. این ویروس باعث رکود سنگین اقتصادی در این کشور شده که به گفته مقامات آن، «از سال 1929 تاکنون بی‌سابقه است». آمریکا جزو معدود کشورهای غربی است که در هر دو جنبه «جانی» و «اقتصادی» خسارت‌های بسیار سنگینی متحمل شده. این کشور تا لحظه تنظیم این یادداشت، نزدیک به 3 میلیون و 840 هزار مبتلا و 143 هزار تلفات داشته که بدترین وضعیت در میان تمام کشورهایی است که آمار خود را اعلام می‌کنند. وزارت بهداشت آمریکا اخیرا گفته بود، «هر کاری از دستمان برمی‌آمد برای مهار کرونا کردیم اما، کووید-19 آمریکا را به زانو در آورد». اوضاع در سایر کشورهای صنعتی نیز تعریفی ندارد و بسیاری از آنها به زانو در آمده‌اند. چندی پیش ژاپنی‌ها اعلام کردند، 780 شرکتشان، اعلام ورشکستگی کرده‌اند. کرونا رشد اقتصادی این سومین اقتصاد دنیا را هم «منفی» و این کشور را بعد از سال‌ها وارد رکود کرده است. رویترز پیش‌بینی کرده «کرونا اقتصاد ژاپن را با بیشترین سرعت کوچک خواهد کرد». آلمان یکی دیگر از کشورهای صنعتی است که، به رغم داشتن کارنامه قابل قبول در کاستن از میزان تلفات کرونایی، در حوزه اقتصاد، ضربات سنگینی خورده است. «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان می‌گوید کشورش تحت تاثیر این ویروس «با عمیق‌ترین بحران اقتصادی» خود «طی چند دهه گذشته مواجه شده است» و رسانه‌های این کشور نیز می‌گویند، از هر چهار شرکت آلمانی، فعالیت سه شرکت تحت تاثیر این ویروس مختل شده و 50 درصد از شرکت‌های آلمانی نیز تمام یا بخش زیادی از فعالیت خود را تعطیل کرده‌اند. اوضاع در انگ
لیس، ایتالیا، سرزمین‌های ‌اشغالی، اسپانیا، صربستان، پرتغال، یونان و... نیز بهتر از این کشورها نیست. در برخی سرزمین‌ها مثل سرزمین ‌اشغالی، ژاپن و آمریکا، این ویروس و تبعات اقتصادی و جانی آن، تبعات سیاسی و اجتماعی به دنبال داشته و به عنوان مثال بیش از 21 روز است که سرزمین‌های‌ اشغالی فلسطین، شاهد تجمعات و شورش‌های ضددولتی است. برخی در «اسرائیل» با شعار «ما گرسنه‌ایم» علیه محدودیت‌های کرونایی، سوء‌مدیریت دولتی و فساد اقتصادی به خیابان‌ها می‌آیند. اگر مبنای قضاوت درباره عملکرد کشورها را آمارهای رسمی آنها بگیریم، در میان کشورهای دنیا، چین، منطقه هنگ‌کنگ و نیوزیلند، عملکرد نسبتا بهتری در هر دو حوزه اقتصادی و جانی داشته‌اند که این آمار نیز اصلا قابل تکیه و اعتنا نیست چرا که بارها در همین مناطق، پس از انتشار گزارش‌های موفقیت در مدیریت کرونا، موجی تازه از راه رسیده و همه گزارش‌های مثبت را باطل کرده است! آخرین موضع‌گیری‌های بالاترین مقامات رسمی در دنیا نشان می‌دهد، کرونا، ویروسی نیست که به این زودی‌ها بتوان از شرش خلاص شد. بعضی نیز می‌گویند انسان قرن 21 باید خود را مهیای زندگی با این ویروس کند. برخی حتی از لزوم تغییر سبک زندگی می‌گویند. وقوع «دعواهای سیاسی» و «دزدی» بین نزدیک‌ترین متحدان نیز تحت تاثیر این ویروس شروع شده و برخی معتقدند، دستاوردهای بی‌نظیری مثل «اتحادیه اروپا» را به فروپاشی نزدیک کرده است. با توجه به آنچه‌اشاره شد و واقعیت‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیِ آنچه در این هفت ماه گذشت، این‌طور به نظر می‌رسد که، رعایت جدی پروتکل‌های بهداشتی و از همه مهم‌تر، زدن ماسک، تنها کاری است که از دست بشر بر می‌آید و خسارت‌های مادی و جانی آن نیز، ادامه خواهد داشت و کشورها بسته به ظرفیت‌ها و توانایی‌هایی که دارند با انتخاب سیاست‌هایی، صرفا می‌توانند آن را کنترل کنند، آن هم تا حدودی! قصه کرونا شبیه قصه «پشه و نمرود» است. یک ویروس که با چشم غیرمسلح دیده نمی‌شود، روی انسان مغرور قرن 21 را کم کرد. تصورش را بکنید، به انسانی که تا همین هفت ماه پیش دغدغه‌اش، چگونگی زندگی کردن روی ماه و مریخ، زیر یا روی دریا بود امروز باید، نحوه درست شستن دست و زدن ماسک را آموخت! بخش پایانی این یادداشت شاید با روند کلی این نوشتار، همخوانی زیادی نداشته باشد اما بی‌ارتباط با آن هم نیست و حیف دیدیم، به آن ‌اشاره نکنیم. بخوانید: وقتی کشورها درگیر بحرانی بزرگ می‌شوند (اینجا بحران اقتصادی)، «طبیعی» است، اگر هنر کنند بتوانند، گلیم خود را از آب بیرون بکشند. در فضایی که از اوضاع اقتصادی برخی کشورهای دنیا ترسیم شد، اینکه منتظر بنشینیم تا کشوری از راه برسد و با مذاکره یا بی‌مذاکره به بهبود شرایط اقتصادی کشور کمک کند، مضحک نیست؟! مخاطب این جمله، کسانی هستند که هر اتفاقی-تاکید می‌شود- هر اتفاقی در کشور رخ می‌دهد، می‌گویند «برویم و مذاکره کنیم». باور بفرمایید وقتی ویروس کرونا از راه رسید، عده‌ای از همین عوامل وضع موجود در کشور گفتند، فرصت خوبی است، برویم و مذاکره کنیم! جعفر بلوری
نگاه به شرق با چشمان باز این روزها، شاهد حجم بسیاری از اظهارنظر‌های موافق و مخالف در خصوص قرارداد راهبردی ۲۵ ساله با کشور چین هستیم. اظهارنظر‌های موافقان و مخالفان، گاهی بر اساس شواهد تاریخی و نیاز‌های کشور در شرایط حاضر استوار است و گاهی نیز از بیم و امید‌ها نشئت می‌گیرد، لذا با توجه به اهمیت موضوع قرارداد ۲۵ ساله برای کشور و ضرورت‌های چنین قراردادی، باید نگاه جامع داشت و از جنبه‌های مختلف آن را مورد بررسی قرار داد. آنچه حائز اهمیت است اینکه یک بعد مهم این قرارداد، در حوزه اقتصاد است و بهتر آن است که متخصصان اقتصادی در خصوص آن نظر بدهند. اگرچه استفاده ابزاری از اقتصاد در مناسبات سیاسی و امنیتی، موضوع جدیدی نیست، اما امروزه به جهت شفافیت مراودات مالی بین‌المللی و تلاش‌هایی که سازمان‌های بین‌المللی برای کنترل تجارت بین‌الملل داشته‌اند، آن را تبدیل به یک ابزار مهم‌تر برای پیشبرد اهداف سیاسی و امنیتی کرده است که نمونه‌های آن را می‌توان در تبدیل اقتصاد و تجارت به ابزار تحریم ملاحظه کرد. اگر چه اقتصاد همواره در طول تاریخ، ابزاری برای توسعه سلطه محسوب می‌شد، اما به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر در جهان کنونی کارکرد متفاوت و مؤثرتری پیدا کرده است از این رو قرارداد ۲۵ ساله با چین را از منظر‌های مختلف مورد توجه قرار می‌دهیم. ۱- نگاهی به وضعیت اقتصادی کشور و آثار تحریم‌ها در اقتصاد ما، جدا از کم توجهی به اصول اقتصاد مقاومتی از مدت‌ها قبل، این فکر را در بین اندیشمندان و نخبگان سیاسی و اقتصادی مورد توجه قرار داده بود که چرا با وجود آنکه ایران ما با اقتصاد نسبتاً بزرگ و تأثیرگذار در منطقه و جهان، به راحتی مورد تحریم قرار می‌گیرد و در دنیا نیز اتفاق خاصی نمی‌افتد، غالب پاسخ‌ها حول این محور بود که در عرصه اقتصاد بین‌المللی، ایران اسلامی باید بتواند شرکای راهبردی در حد اقتصاد و جایگاه خود پیدا کند که با تحریم ایران، آن‌ها نیز متضرر شوند، در نتیجه امکان تحریم یک اقتصاد شبکه‌ای به سادگی امکان پذیر نیست؛ بنابراین از سال‌ها پیش، اندیشه یافتن شرکای راهبردی در بین مسئولان نظام قوت گرفته و جزو برنامه‌های آینده نگرانه بوده است و البته کاری دوراندیشانه و بایسته است. ۲- اصطکاک‌های گاه و بیگاه اقتصادی چین و امریکا در سال‌های اخیر، چینی‌ها را به این اندیشه وا داشته که برای حفظ قدرت اقتصادی خود و ربودن حربه‌های تحریم و افزایش عوارض به کالا‌های چین از سوی امریکا و همچنین همپیمانان غربی او، باید نگاه به شرق را با جدیت بیشتری پیگیری نمایند و از طرف دیگر استفاده ابزاری از اقتصاد در سیاست‌های امریکا، چین نیازمند به نفت را واداشته تا شریکی مطمئن و خارج از نفوذ غرب برای خود دست و پا کند تا از این طریق بتواند اقتصاد رو به رشد خود را مصون از حربه تحریم فروش نفت نگه دارد. ۳- ارزانی نفت و مازاد عرضه آن در بازار، برای طرف چینی یک امتیاز و برد محسوب می‌شود که در این شرایط بهتر می‌تواند با فروشنده بزرگی مثل ایران که می‌تواند امنیت انرژی آن را تضمین کند، به توافق طولانی‌مدت برسد و برای طرف ایرانی نیز در این بازار بی رونق و شرایط تحریم، یافتن بازاری مطمئن و دائمی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، بنابراین با توجه به شرایط موجود، قرارداد راهبردی ۲۵ ساله در این حوزه برای هر دو طرف دارای امتیازات مثبت و با ارزشی است. ۴- هویت و فرهنگ در مراودات انقلاب اسلامی یک عنصر تعیین‌کننده است. بخش مهمی از چالش‌های ایران اسلامی و غرب به مسائل و نگاه فرهنگی ما برمی‌گردد، از این رو در حوزه توسعه ارتباطات با چین، نگرانی فرهنگی برای ملت ایران کمتر است، چرا که فرهنگ چینی به علت یکسری ویژگی ها، فرهنگ مهاجم محسوب نمی‌شود و فعلاً تهدید نیست، اگرچه تفاوت‌های فرهنگی را نباید نادیده گرفت. در تعاملات فرهنگی نیز، به سبب سابقه تاریخی و جذابیت‌های فرهنگی، ایران اسلامی جایگاه مناسبی در تعاملات دارد و شاید دوباره شاهد آواز خوانی دسته جمعی ملوانان چینی به زبان فارسی و با شعر سعدی باشیم. چین فعلاً در فکر بسته بندی‌های زیبای فرهنگ نژاد زرد برای جهانیان و اختصاصاً برای ما ایرانیان نیست؛ بنابراین در مراودات اقتصادی با چین، هزینه‌های فرهنگی فعلاً به ما تحمیل نخواهد شد. اما این امر ما را نباید از هوشیاری فرهنگی باز دارد. ۵- از لحاظ سیاسی، کشور‌ها همیشه در مراودات خود، تغییرات را متناسب با منافع ملی خود در پیش می‌گیرند. به عنوان مثال، روسیه زمان یلتسین با نگاه به غرب، اقتصاد خود را تا مرحله فروپاشی کشاند، اما بعد از روی کار آمدن پوتین، سیاستمداران این کشور نگاه به شرق را در اولویت قرار دادند و از طریق همکاری‌های سیاسی و اقتصادی با اقتصاد‌های بزرگ
ی مثل چین و هند، اقتصاد روسیه توانست سر و سامان پیدا کند و در واقع از این طریق قدرت سیاسی و اقتصادی روسیه احیا شد و یا کشور ترکیه پس از سال‌ها تلاش برای عضویت در اتحادیه اروپایی، نه تنها قسمت عمده‌ای از فرهنگ ملی خود را در معرض تهدید و تغییر قرار داد، سرانجام نیز موفق به عضویت در اتحادیه اروپایی نشد. ضمن آنکه نشان داد غرب یک باور و پیمان نانوشته در خصوص نظریه برخورد تمدن‌ها دارد و هیچ کشور اسلامی را عضو آن نخواهد کرد، لذا تلاش برای عضویت در اتحادیه اروپا و روند طی شده از سوی ترکیه، آثار زیانباری بر منافع ملی ترکیه برجای گذاشت. حال آنکه پس از روی کار آمدن اسلامگرایان و گرایش بیشتر به شرق در ترکیه، نه تنها این کشور توانست جایگاه تأثیرگذاری خود را در منطقه و جهان افزایش دهد، از نظر اقتصادی نیز به رشد قابل ملاحظه‌ای دست پیدا کرد که در تمام دوران تلاش این کشور برای نزدیکی به غرب، غیر قابل تصور می‌نمود. ۶- متأسفانه در کشور ما به جهت برخی تبلیغات منفی، قبل از آنکه قرارداد راهبردی ایران و چین به نتیجه نهایی برسد و نخبگان و کارشناسان این حوزه، مثبت یا منفی، نظرات خود را در مورد مزایا و احیاناً مضرات آن اعلام کنند، یک جو منفی با استفاده از فضای مجازی، علیه این قرارداد به راه انداختند. صرف نظر از انگیزه این افراد و شیطنت امریکا، صهیونیست‌ها و نظام رسانه‌ای وابسته به آنها، آنچه در این بین دیده نمی‌شود، توجه به مفاد کلی آن و منافع اقتصادی و راهبردی آن بر کشور است؛ و باز باید گفت که متأسفانه طی سال‌های اخیر، موضع‌گیری‌ها در کشور ما به جای توجه به منافع ملی، متأثر از گرایش و نگاه جناحی بوده است و خدا کند در این قضیه از نگاه جناحی عبور کرده باشیم و آن را با لحاظ منافع ملی مورد نقد و نظر قرار دهیم. در خصوص قرارداد راهبردی ایران و چین، صرف نظر از مفاد آن، چرخش نگاه مسئولان کشور از غرب به شرق جای خوشحالی دارد و باید آن را مثبت تلقی کرد. البته اگر همه مفاد قرارداد با چین از نظر کارشناسان مثبت ارزیابی و یک ضرورت تلقی شود، باز هم نباید با چشم بسته آن را پذیرفت. اول آنکه کارگزاران و مسئولان این پرونده باید پیرامون مفاد آن برای ملت به خصوص نخبگان با رویکرد اقناعی توضیح دهند و مردم و کارشناسان نیز باید با دقت و منصفانه مطالبه گر حفظ منافع ملی باشند تا با ایجاد یک روند خردورزانه بتوانیم از منافع ملی خود صیانت کنیم. منبع: روزنامه جوان
پشت پرده سفر ظریف به عراق 🔻سفر محمدجواد ظریف به عراق حاوی چند پیام و نکته است: 🔸 این سفر نخستین سفر یک مقام عالی ایران به عراق پس از نخست‌وزیری مصطفی الکاظمی است. این نشان می‌دهد که موضع جمهوری اسلامی در خصوص دولت جدید عراق، حمایت و پشتیبانی و ارتقاء سطح روابط به ویژه در عرصه‌های اقتصادی است. 🔸این سفر در حالی انجام شده که در هفته‌های اخیر شاهد رونمایی از پیش‌نویس سند راهبردی ۲۵ ایران و چین و برخی حواشی ایجاد شده پیرامون آن هستیم. از این نقطه‌نظر، سفر ظریف به عراق مهر تأییدی بر این موضوع است که کشورهای همسایه و همجوار کماکان اولویت ایران در بسط و توسعه‌ی روابط خارجی است که نمی‌توانند تحت‌الشعاع اسناد و همکاری‌های راهبردی با سایر کشورهای فرامنطقه‌ای قرار گیرند. 🔸بحث و گفتگو بر سر مسائل دوجانبه به‌ویژه در عرصه همکاری‌های اقتصادی و تجاری مهم‌ترین محور این سفر است.اینکه بعضاً شنیده می‌شود که ظریف حامل پیام ایران به عربستان یا آمریکا از طریق الکاظمی که روابط خوبی با دو کشور مذکور دارد هست، واقعیت نداشته و تنها یک گمانه‌زنی است. 🔸 ظریف در این سفر کوتاه علاوه بر مقامات بلندپایه‌ی دولت عراق با مقامات کردستان و سایر رهبران جریانات سیاسی عراق هم دیدار کرد که حاکی از اهتمام ویژه‌ی ایران به حفظ و تحکیم عراق یکپارچه و تعامل با تمام جریانات و گروه‌هایی است که با مرکزیت بغداد و در چارچوب قانون عمل می‌کنند. 🔸این سفر حاکی از عزم و تحرک دیپلماتیکی ایران برای کاهش منازعات منطقه‌ای آنهم با وجود همه‌گیری کرونا است. مطمئناً جمهوری اسلامی راه‌حل‌های منطقی برای این مقصود دارد و آن‌ها را با دولت عراق نیز مطرح کرده است که اخراج نیروهای آمریکایی و بیگانه که مهم‌ترین عوامل بی‌نظمی و منازعه در منطقه هستند، اصلی‌ترین راهکار در این خصوص است. 🖌حمید خوش‌آیند
13990430_39457_128k.mp3
1.85M
🎙 کلیپ صوتی | نتیجه بی‌توجهی، عاقبت کم کاری 🔻حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: « مشکلات ما هم حقیقتاً ناشی از این است که خودمان کم‌توجّهی کردیم: ظَهَرَ الفَسادُ فِی البَرِّ وَ البَحرِ بِما کَسَبَت اَیدِی النّاس؛ خود ما یک جاهایی بی‌توجّهی کردیم، کم‌توجّهی کردیم. مثلاً فرض کنید به تولید اهمّیّت ندادیم، به سرمایه‌گذاری اهمّیّت ندادیم، ناگهان مواجه شدیم با شکست کارخانه‌جات مِن باب مثال، یا فرض کنید که مشکلات تولید در کشور. خب وقتی انسان کار نکند، نتیجه‌ی کار نکردن مشهود است. آنجاهایی که خود ما مسئولین بی‌توجّهی کردیم، کم‌توجّهی کردیم -در طول سالهای مختلف البتّه- نتایجش این خواهد بود.» ۱۳۹۹/۰۴/۲۲ 💻 @Khamenei_ir
✅ گزارش روز (دوشنبه 30 تیر) 🔴 عاقبت یک خائن جنگیدن در سوریه سخت، شناخت دوست و دشمن سخت‌تر است. گاهی وسط یک کوچه خط مرزی است، خانواده‌ای نصف شده در این سمت و آن سمت کوچه. آنجا دیگر جنگ با کلاش و تیربار نیست؛ دشمن برای زدن یک نفر، توپ 23 که مخصوص هدف‌گیری هواپیما است، می‌آورد و با کرنت آدم می‌زنند، در صورتی‌ که این سلاح فقط برای زدن تانک کاربرد دارد. عربستان آن‌قدر سلاح می‌دهد که برایش مهم نیست چه سلاحی کجا مصرف می‌شود. در چنین شرایطی یک جاسوس به نام «موسوی مجد» مانند یک آنتن به سرویس‌های سیا و موساد وصل می‌شود، او اعدام شد؛ همه فهمیدند که این عاقبت خیانت‌کاری است که سربازان وطنش را به یک مشت دلار آمریکایی و صهیونیستی می‌فروخت. گزاره‌های خبری: 1- موسوی مجد از ایران به سمت سوریه اعزام نشده است که از حرم دفاع کند، بلکه او به همراه پدر در سوریه به تجارت مشغول بود. 2- موسوی مجد عضو بسیج یا سپاه پاسداران نبود و مانند هزاران نفر از مردم سوریه که در جنگ علیه داعش می‌جنگیدند، وانمود می‌کرد که در سپاه مدافعان حرم است. 3- به‌واسطه اطلاعاتی که وی به سازمان سیا می‌داد، مقدار اندکی دلار می‌گرفت و چون تاریخ مصرفش تمام شد، سازمان سیا ارتباطش را با وی قطع کرد. 4- اطلاعاتی که وی به سازمان سیا می‌داد، باعث شهادت سردار سلیمانی نشد و قاتل شهید سلیمانی شخص ترامپ و فرماندهان عالی‌رتبه ارتش تروریستی آمریکا هستند. قطعاً آن‌ها هم مثل موسوی مجد مجازات خواهند شد. 5- اعدام کسی که به کشورش خیانت کرده است، کمترین مجازات او است. او در کنار بسیاری از شهدای مدافع حرم با تظاهر و خودنمایی، لباس رزم و اسلحه دفاع در دست داشته است؛ اما خدمتش به آن‌طرف خط بود. خدای او و خدای شهدا یکی است، خدایی که شهدا را عزیز و در قلب‌ها ماندگار می‌کند و آن‌ها را زنده ابدی می‌گرداند ولی خائنان را رسوا و منفور می‌کند. گزاره تحلیلی: موسوی مجد توسط نیروهای اطلاعاتی کشورمان رصد و شناسایی و دسترسی‌های او قطع شد. دستگیری و اعدام این خائن طبعاً پیام‌های زیادی برای عوامل نفوذی دشمن که در حال خیانت به ملت ایران هستند، دارد و کسانی که باید این پیام را می‌گرفتند، خودشان فهمیده‌اند. فرهاد مهدوی
🔴 | پیام های انتخابات پارلمانی در سوریه 🔻 انتخابات پارلمانی دیروز در سوریه، ششمین انتخابات دراین کشور در طول حدود یک دهه بحران بود. از نکات جالب این دوره، برگزاری انتخابات در استان ادلب در شمال غرب سوریه بود که حدود ۴۰ درصد آن در تصرف تروریست ها و ارتش ترکیه است. 🔹 جالب تر آن که ۴۷ نامزد در استان ادلب برای رسیدن به کرسی های پارلمان رقابت کرده بودند. حتی در استان حسکه در شمال شرق سوریه با وجود حضور آمریکایی ها انتخابات برگزار شد. این بدان معنی است که در سطح داخلی: 1️⃣ سوریه در شرایط سه بحران اقتصادی، امنیتی و کرونا قائل به برگزاری انتخابات است. 2️⃣ دولت اسد توان برگزاری انتخاباتی به وسعت کل کشور سوریه را دارد و حضور تروریست‌ها نمی‌تواند خدشه‌ای در برگزاری آن ایجاد کند. 3️⃣ طیفی از اپوزیسیون داخلی سوریه که به دولت نزدیک هستند و با مبارزه مسلحانه مخالف، در کنار طیفی از عناصر حزب حاکم بعث فرصت مشارکت سیاسی، عرض اندام و تبیین مواضع خود را دارند. 🔹 در سطح منطقه ای نیز درحالی که کشورهای عرب منطقه دارای نظام پادشاهی هستند، سوریه ششمین انتخابات خودش را پس از آغاز بحران در این کشور (اسفند ۱۳۸۹ ) برگزار کرده است، پیامی به شیخ نشین های خلیج فارس که نه تنها موفق به سرنگونی اسد نشدند، بلکه سوریه توانسته است به الگویی برای کشورهای عربی منطقه به‌عنوان یک نظام دموکراتیک تبدیل شود. 🔹 در سطح بین المللی نیز مهم‌ترین پیام، ناکامی تلاش نزدیک به ۸۳ کشوری است که به گفته مرکز مطالعاتی «فیریل» برای سقوط نظام سوریه تروریست به این کشور اعزام کرده بودند.رحیم_پورi