السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
السلام علیک یا قمر بنی هاشم
سلام ما برلبهای خشکیده ات
سلام ما برمشک پاره پاره ات
سلام ما از این مکان به حرم
باصفایت یا ابوالفضل العباس
سلام ما به حرم با صفای ابا عبدالله
َسلام ما به زائرای اون صحن و سرا
https://eitaa.com/jahad_tabbin
ای خدا
ای خدا دلم می خواد برم کربلا از
تو خیابون بین الحرمین رد بشم برم
بسمت در خونه ای که باب الحوائج
هست و همه عالم گدای در خونشن
همین اول روضه می خوام دلت
تکونی بخوره
چون روضه امشب فرق داره
امشب داری میری هم در خونه
مادر هم در خونه پسر
https://eitaa.com/jahad_tabbin
ای اونایی که گرفتارین
ای اونایی که مریض دارین
ای اونایی که درد مندید
ای حاجت دارا ای جوون دارا
حالا که امشب دعوت شده ای
دلت را ببر کنار نهر علقمه
کنار کف العباس و وسط
نخلهای بین الحرمین...... 😭
یک طرف حرم با صفای ارباب
یک طرف حرم زیبای ابوالفضل
خدا می شه دوباره قسمت شه 😭
https://eitaa.com/jahad_tabbin
بشیر میگه از مردم پرسیدم این کیه
همه گفتن بشیر ایشون مادر عباس هست
_خانم ام البنین چطور نمی شناسی
بشیر میگه
گفتم بی بی جان محمدت را کشتن
گفت فدای سر حسینم
گفتم بی بی جان جعفرت راهم
کشتن صدا زد بشیر فدای سر
پسر فاطمه س فدای حسینم
بشیر به من بگو از اقام چه خبر
از حسینم چه خبر
https://eitaa.com/jahad_tabbin
امشبه را یه جوری خودتون را برسونید
به دامن خانوم ام البنین...
اگر خدای نکرده گناهی انجام میدین
که رهاتون نمی کنه همین امشب برین
در خونه ام البنین
اخه مادره _ مادر به پسرش هرچی بگه
قبول می کنه
امشب گرفتاری برو یه جوری در خونه
خانوم که دست مادرانه ای که بر سر
حسن و حسینش می کشید بر سرت
بکشه
بازم بگم یا بلدی چطوری بری در خونه اش
امشبه را راحت رد نشو ها
https://eitaa.com/jahad_tabbin
گفتم بی بی جان عباست را هم کشتن
بشیر میگه تا اینو گفتم لحظه ای سکوت
کرد یهو دیدم زانوهاش لرزید و افتاد
زمین یه مدتی گریه کرد😭😭😭
وگفت عباس من هم فدای حسین
بشیر فقط برام بگو چطوری عباسم را
کشتن
https://eitaa.com/jahad_tabbin
روایت هست وقتی بشیر خبر اورد
عمه سادات دارن به مدینه می رسن
بشیر میگه دیدم خانمی داره می اد
همه کنار رفتن
چنان باعظمت و هیبت
قدم برمی داشت
رسید به من صدا زد بشیر
از حسینم چه خبر
https://eitaa.com/jahad_tabbin
گفتم بی بی جان
درروز عاشورا بچه های حسین تشنه
بودن عمو رفت تا برای بچه ها اب
بیاره همچین که برمی گشت تیر
به چشمش زدن
گفت افرین عباسم
گفتم بی بی جان همچین که بر
می گشت دستهای عباست را جدا
کردن
گفت بارک الله عباسم
گفتم بی بی جان به فرقش
عمود اهن زدن😭😭😭😭
گفت بشیر به من بگو عباسم
تونست برای بچه ها اب ببره
یانه
گفتم نه بی بی جان نتونست
یهو ناله سر داد ای وای عباسم
ای بیچاره عباسم شرمنده عباسم
😭
https://eitaa.com/jahad_tabbin
همچین که خانوم ام البنین ناله میزد
ناگهان دید خانمی قد خمیده.....
داره می اد سمتش دو نفر هم زیر
بغلهاشو گرفتن
اخه زینب نمی تونه کمر راست راه
بره اخه دیگه کمر زینب خمیده
اخه زینب مصیبت برادر دیده
اخه زینب داغ علمدارو علی اکبرو
اصغر دیده
اومد پیش ام البنین که ارومش کنه
صدا زد
یا ام البنین حال گرفتار ندیدی
دستان قلم _اشک علمدار ندیدی
بر پیکر بی دست علمدار رشیدت
آشفتگی سید و سالار ندیدی
https://eitaa.com/jahad_tabbin
ام البنین صدا زد زینب جان
چقدر شکسته و پیر شدی مادر
چی بر سرت اومده زیبنم
برام بگو از بچه های کوچیک
همه را اورده ای ؟ رقیه را اورده ای
زینب با گریه صدا زد رقیه تو خرابه
شام جان داد
ام البنین صدا زد یتیم های
امام مجتبی را اوردی زیبنم
یا نه؟
زینب ناله اش بلند شد
و فرمود ام البنین نبودی
کربلا تا ببینی چه بر سرم اوردن
هم علی اکبر و هم قاسم و
هم عون و هم جعفر ندارم
https://eitaa.com/jahad_tabbin
قربون سر متلاشی شده ات
میگن وقتی تیر به چشمش خورد
هم چین عمود اهنین زدن عمود یه
کاری کرد _
ماه منفصل شد😭
یا امام زمان مارا ببخش اقا
https://eitaa.com/jahad_tabbin
گفت زینب جان تو عباسم را
ندیدی چطور رفت 😭 هیچ
ندیدی زینب جان 😭
زینب صدا زد ام البنین عباس را
کنار نهر علقمه شهید کردند
ام البنین نبودی تو کربلا_ولی در
علقمه بوی مادرم پیچیده بود
ام البنین یک عمر تو برای بچه های
فاطمه مادری کردی تو برای حسینش
مادری کردی
مادرم تو علقمه تلافی کرد این دقایق
اخر_ سر عباس تو دامن مادر بود😭
https://eitaa.com/jahad_tabbin