چند روزی میشد که میخواستم در مورد این عکس چند کلمه توضیح بدم سرکرده گروهک تروریستی جبهة النصره که از سوراخ بیرون آمده تا ببیند هیچ کاری نمیتواند کند... ۸ روز پس از زلزله ویرانگر در جنوب ترکیه و شمال سوریه، استان ادلب که تحت اشغال تروریستهای القاعده است وضعیت بسیار بدی دارد. این تروریستها که بر میراث رنجکشیده مردم سوریه نشسته و برای خود خلافت درست کرده بودند و همه چیز را از لوله تفنگ میدیدند حالا حتی عرضه جابجا کردن یک سنگ را هم ندارند در طول این چند سال با زور اسلحه و بگیر و ببند اینجا را به قرق در آوردند اما امروز مشخص شد که به اندازه یک ارزن هم عرضه ندارند آنها در ادلب سنگ روی سنگ نگذاشتند اما امروز که سنگها روی جسمها افتاده و جانها گرفته شده نمیتوانند جسمها را هم بیرون بیاورند و این داستان واقعی بود که باید از دامان طبیعت به بیرون میزد تا همه حقیقت فرزندان اردوغان را بهتر درک کنند. ویرانیهای ادلب تا زمانی که دولت سوریه به این مناطق بازنگردد، هیچ وقت آباد نخواهد شد و آنچه باقی مانده را هم جولانی و دار و دستهاش نابود میکنند.
@jahad_tabbin
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام سروران وبزرگواران این کلیپ توسط اینستا حذف شده است لطفا از انتشار آن درگروه هایی که عضو میباشید دریغ نکنید
@jahad_tabbin
20.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ تحلیلی از زلزله ترکیه
🎥 استاد مهدی طائب
🔹 زلزله ترکیه نقشه شوم جهان غرب را به هم زد
🔹 زلزله بم نیز نقشه دشمنان داخلی و خارجی را به هم زد
@jahad_tabbin
24.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مردم بی دین شده اند؟
🔅 در طول این چهل و چهار سال ؛ انقلاب اسلامی چه بر سر دینداری مردم آورده است؟
@jahad_tabbin
قرآن ترجمه المیزان
سوره 37
سوره مبارکه الصافات
صفحه 452
مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (154)
شما را چه مى شود چگونه حکم مى کنيد؟ (154)
أَفَلَا تَذَكَّرُونَ (155)
پس آيا متذکّر نمى شويد؟ (155)
أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُبِينٌ (156)
آيا دليل روشنى داريد؟ (156)
فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (157)
پس اگر راست مى گوييد کتاب خود را بياوريد. (157)
وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا ۚ وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ (158)
و [گفتند: خدا از جنّيان همسر گرفته است و] ميان او و جنّيان پيدايش نسلى را [به نام فرشتگان] قائل شدند و جنّيان به خوبى مى دانند که آنان [براى حساب] احضار مى شوند. (158)
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ (159)
منزّه است خدا از آنچه [کافران او را] توصيف مى کنند. (159)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (160)
ليکن بندگان خالص شده خدا [او را به وصف شايسته توصيف مى کنند]. (160)
فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ (161)
پس قطعاً شما و آنچه مى پرستيد; (161)
مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ (162)
نمى توانيد [خلق را] بر ضدّ خدا گمراه کنيد. (162)
إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ (163)
مگر کسى را که به آتش شعلهور خواهد سوخت. (163)
وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ (164)
و هيچ يک از ما [فرشتگان] نيست، مگر اين که [از نظر وظيفه] جايگاهى معلوم دارد. (164)
وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ (165)
و همانا ما خود [به اطاعت خدا] صفّ بستگانيم. (165)
وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ (166)
و همانا ما خود تنزيه کنندگان [خدا] هستيم. (166)
وَإِنْ كَانُوا لَيَقُولُونَ (167)
و [مشرکان قبل از بعثت پيامبر] با تأکيد مى گفتند: (167)
لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِكْرًا مِنَ الْأَوَّلِينَ (168)
اگر نزد ما ذکر نامه اى از نوع [کتاب هاى] پيشينيان بود; (168)
لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (169)
در آن صورت بندگان خالص شده خدا مى گشتيم. (169)
فَكَفَرُوا بِهِ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (170)
[امّا قرآن به عنوان ذکر نامه آمد] پس به آن کفر ورزيدند و به زودى [نتيجه کفرشان را] خواهند دانست. (170)
وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ (171)
و همانا قول ما براى بندگان به رسالت فرستاده مان از پيش مقرّر شده است. (171)
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ (172)
که قطعاً آنان نصرت يافتگان خواهند بود. (172)
وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ (173)
و حتماً سپاه ما هستند که غالب شوندگان اند. (173)
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّىٰ حِينٍ (174)
پس تا مدّتى از آنان روى بگردان. (174)
وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ (175)
و آنان را [با کفرشان] بنگر که به زودى خواهند ديد [عاقبتشان چه مى شود]. (175)
أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ (176)
پس آيا در آمدن عذاب ما خواهان شتاب اند؟ (176)
فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِينَ (177)
پس [بدانند که] وقتى عذاب به آستانه آنان فرود آيد اخطارشدگان بد روزگارى خواهند داشت. (177)
وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّىٰ حِينٍ (178)
و تا مدّتى از آنان روى بگردان. (178)
وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ (179)
و آنان را [با کفرشان] بنگر که به زودى خواهند ديد [عاقبتشان چه مى شود]. (179)
سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ (180)
منزّه است پروردگار تو که صاحب عزّت است از آنچه [او را] توصيف مى کنند. (180)
وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ (181)
و سلام بر پيامبران مرسل باد. (181)
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (182)
و ستايش مختّص خداوند صاحب اختيار جهانيان است. (182)
🌸🌸🌸🌸
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2021851139Cd560dd7e3d
صفحه ۴۵۲ مصحف شریف
سوره مبارکه صافّات
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2021851139Cd560dd7e3d
4_5890862394552354504.mp3
2.17M
🔸ترتیل صفحه 452 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده مقام صبا
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
☘️☘️☘️☘️
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2021851139Cd560dd7e3d
12.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃مومن باید شیک باشه.
🔸️ آیت الله #عاملی
🌷یک هفته قبل از شهادتش از سوریه خانه آمد، پنجشنبه شب بود نصف شب ديدم صداي ناله و گريه جهاد ميآيد. رفتم در اتاقش از همان لاي در نگاه كردم ديدم جهاد سرسجاده مشغول دعا و گريه است و دارد با امام زمان (عج) صحبت ميكند. دلم لرزيد ولي نخواستم مزاحمش شوم، وانمود كردم كه چيزي نديدم. صبح موقعي كه جهاد مي خواست برود موقع خداحافظي نتوانستم طاقت بيارم از او پرسيدم پسرم ديشب چی می گفتی؟... چرا اينقدر بي قراری مي كردی؟... چي شده؟... جهاد خواست طفره برود براي همين به روي خودش نياورد و بحث را عوض كرد. من به خاطره دلهره اي كه داشتم اين بار با جديت بيشتر پرسيدم و سوالاتمو با جديت تكرار كردم، گفت چيزي نيست مادر... من نماز می خواندم ديگر....ديدم اين طوری پاسخ داد نخواستم بيشتر از اين پافشاري كنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم... مرابوسيد وبغل كرد و رفت. بعد از شهادتش, متوجه شدم آن شب به خداوند و امام زمان(عج) چه گفته و بين شان چه گذشته و آن لحن پر التماس براي چه بوده است... مدت طولانی بعد شهادتش اومد به خواب. بهش گفتم: چرا دیر کردی؟... منتظرت بودم! گفت: دیر کردیم... طول کشید تا از بازرسی ها رد شدیم...گفتم: چه بازرسی؟... گفت: بیشتر از همه سَرِ بازرسی نماز وایستادیم... بیشتر از همه درباره "نماز صبح" مى پرسند....
راوی مادر شهید جهاد مغنیه و همسر شهید عماد مغنیه
🌷روز ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ "عماد فایز مغنیه, معاون دبیرکل حزب لبنان در دمشق، در جلسه ای با برخی از رهبران فلسطینی و مسئول یکی از بخشهای جهادی حزبالله و تعدادی از اعضای سپاه پاسداران، که درباره آموزشهای نظامی بود حضور میبابد!... شهید مغنيه زودتر جلسه را ترک می کند و بعداز دقایقی صدای انفجار به گوش میرسد!... منابع مذکور می گویند که ۳تیم رصد و پیگیری، تیم اجرا عملیات و تیم خروج عوامل در محل ترور بودند!... همچنین یک پهپاد مدل"هارون" در محل ترور مشاهده شد که رادار گریز بود و رادارهای سوری توان کشف آن را نداشتند!... دستگاه شنودی از یگان 8200 اسرائیل هم در محل کشف شد که تماس های نیروهای امنیتی را رصد کند!... یوسی کوهن رئیس تیم ترور شهید عماد مغنيه بود که بعدها به ریاست سازمان موصاد رسید! گفت: منابع اسرائیل در شب ترور اقدام به انجام رزمایشی تحریک آمیز در سواحل لبنان کردند. همچنین یک زیر دریایی صهیونیستی از نوع "دلفین" نیز در آبهای منطقه دیده شد، تا حزب الله را مشغول و نگاه آن را از سوریه منحرف کند... این حجم سنگین کار اطلاعاتی و امنیتی برای ترور کسی بود که تا سالها سرویس های جاسوسی غرب حتی یک عکس هم از او نداشتند!... تا جایی که FBI مدعی شد او برای تغییر چهره از جراحی پلاستیک استفاده میکرد!... آمریکا برای کوچکترین اطلاعاتی در مورد او جایزه 25میلیون دلار تعیین کرده بود!...
کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه
خاطرات ترور شهید عماد مغنیه,معاون دبیرکل و مغز متفکر حزب الله لبنان از زبان سران اشغالگر قدس
🌷مادر من یک زن فوق العاده است... خبر شهادت بابا که رسید رفت و دو رکعت نماز خواند. همه را مامان آرام کردبدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شده ایم, خطاب به بابا گفت الحمدلله که وقتی, شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند... همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد که آرام شدیم. بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و "قرآن و زیارت عاشورا خواند..."
خبر "شهادت جهاد "را هم که شنید همین طور. دلم سوخت وقتی دیدمش برادرم جهاد هم مثل بابا شده بود... مادرم, خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود. جای کبودی و خون مردگی ها... تصاویر "شهادت بابا و جهاد" با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم. باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی را آرام کرد, وقتی صورت جهاد را بوسید گفت: ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده... "البته هنوز به اربا_اربا نشده،"و با لحنی بغض الود گفت: لا یوم کیومک یا اباعبدالله.... باز باصبرش غوغا به پا کرد. بعد هم مادرم خودش رفت توی قبر جهاد... سه ساعت قرآن, زیارت عاشورا و دعا خواند در قبرس... راوی فاطمه دختر شهید عماد مغنیه و خواهر شهید جهاد مغنیه...
🌷مادر شهید عماد مغنیه خطاب به سید حسن نصر الله دبیرکل حزب الله (پس از شهید شدن سه پسرش و شهادت نوه اش جهاد مغنیه), ضمن عذرخواهی از او اعلام کرده است که دیگر هیچ یک از فرزندانش برای او باقی نمانده تا تقدیم راه خدا کند... شهید عماد مغنيه، معاون دبیرکل و مغز متفکر حزب الله لبنان بود که بیشترین عملیات نظامی علیه اسرائیل را به نام خود ثبت کرد.... این شهید والا مقام توانسته بود شاگردانی تربیت کند که در جنگ 33روزه، در زمين، تانک های فوق مدرن نسل پنجم مرکاوا، در هوا هلیکوپتر های فوق مدرن آپاچی، و در دریا کشتی جنگی فوق مدرن ساعر را منهدم کنند!... گزارش های دستگاه های اطلاعات نظامی اسرائیل از سربازان ارتش اسرائیل هاکی از وجود چریک هایی بود، که همه جا بودند ولی در عین حال هیچ جا نبودند!... به طوری که بسیاری از سربازان ارتش دچار افسردگی های شدید شدند!... او در بعلبک قله دو کوه را به هم متصل کرده بود و یک مسیر هوایی ایجاد کرده بود!... شهید حاج قاسم سلیمانی در رابطه با شهید عماد مغنیه می گوید: او مثل یک شمشیر ضربه میزد و مثل یک شبح ناپدید می شد!...
کتاب خاطرات دردناک، ناصر کاوه