🌸 با کدامآبــرویـی روزشمــارش باشیم
🌷 لحظه ای در نظر چشـــم خمارش باشیم
🌺 کاروان سحـرش بــهـر هـمـه جــــا دارد
🌹 تا که جا هست چرا گـــردوغبارش باشیم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 🤲
سلام آرزوی دلم✋♥️
⚜@p_Mahdavi
🌤 لازمهی انتظار
رهبر معظم انقلاب:
انتظار لازمهاش، آماده سازی خود هست.
همیشه باید منتظر[ظهور] بود. انتظار ایجاب میکند که انسان خود را به آن شکل و خُلقی نزدیک کند که در دوران مورد انتظار، آن خُلق و شکل مورد توقع است. این لازمهی انتظار است. ۹۰/۴/۱۸
⚜@p_Mahdavi
[۹/۲۴، ۵:۳۹] Monireh.javadi: ☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘
☘
﷽
*السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان*
🌀〰🌀〰🌀〰🌀
*« السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَة اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ ».*
🌀〰🌀〰🌀〰🌀
*«یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیمُ* *یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ* *قَلْبِیِ عَلی دِینِکَ»*
☘
🌸☘
☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
[۹/۲۴، ۵:۳۹] Monireh.javadi: 🌿⃟🕊 *صلوات بر حضرت سید الشهدا*
❁🪴 *اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ*
❁🪴 *و صَلِّ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيد* ِ .
❁🪴 *قتِيلِ الْعَبَرَاتِ وَ أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ.*
❁🪴 *صلاَةً نَامِيَةً زَاكِيَةً مُبَارَكَةً.*
❁🪴 *يصْعَدُ أَوَّلُهَا وَ لاَ يَنْفَدُ* *آخِرُهَا أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلاَدِ أَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِينَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ**
[۹/۲۴، ۵:۳۹] Monireh.javadi: دعای هفتم صحیفه همراه با ترجمه
*(۱) یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ. (۲) ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ. (۳) فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ. (۴) أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ (۵) وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بیمَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. (۶) وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی. (۷) فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. (۸) فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً. (۹) وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک. (۱۰) فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بییا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ به حمل مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بیذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ*
ترجمه دعای هفتم: دعای او هنگامیکه برایش مهمی دست میداد یا رنجی فرود میآمد.
(۱) ای کسی که گره هر سختی به دست تو گشوده شود و ای که تندی شدائد به عنایتت میشکند، ای که راه بیرونشدن از تنگی و رفتن به سوی آسایش از تو خواسته شود، (۲) دشواریها به لطف تو آسان گردد و وسایل زندگی و اسباب حیات به رحمت تو فراهم آید و قضا به قدرتت جریان گیرد و همهچیز به اراده تو روان شود، (۳) تنها به خواست تو بیآنکه فرمان دهی، همهچیز فرمان برد، و هر چیز محض ارادهات بیآنکه نهی کنی از کار بایستد، (۴) در تمام دشواریها تو را میخوانند و در بلیات و گرفتاریها به تو پناه جویند، غیر از بلایی که تو دفع کنی بلایی برطرف نگردد و گرهی نگشاید مگر تواش بگشایی، (۵) الهی بلایی بر من فرود آمده که سختی و ثقل آن مرا در هم شکسته و گرفتاریهایی بر من حملهور شده که تحملش برای من دشوار است (۶) و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کردهای و به اقتدار خود متوجه من نمودهای، (۷) اله من، چیزی را که تو آوردهای کسی نبرد و آنچه تو فرستادهای دیگری باز نگرداند و بسته تو را کسی نگشاید و چیزی را که تو بگشایی دیگری نبندد و آنچه را تو دشوار نمودهای کسی آسان نکند و آن را که تو ذلیل کردهای یاوری نباشد، (۸) پس بر محمد و آلش درود فرست و به رحمتت الها - در آسایش را به رویم باز کن و به قدرتت صولت سلطان غم را در میدان حیات من بشکن و مرا در موردی که از آن شکوه دارم به عنایت و احسانت کامیاب کن و به درخواست من شیرینی اجابت بچشان و از سوی خودت رحمت و گشایشی دلخواه نصیبم فرما و برایم نجات و خلاصی سریع از گرفتاریها مقرر کن (۹) و مرا به خاطر چیرگی غم از رعایت واجبات و به کار بستن مستحبات خود باز مدار؛ (۱۰) چرا که من به
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌸 دعای روز یکشنبه
🌹بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
بِسْمِ اللهِ الَّذِی لا أَرْجُو اِلّا فَضْلَهُ وَ لا أَخْشَى اِلّا عَدْلَهُ وَ لا أَعْتَمِدُ اِلّا قَوْلَهُ وَ لا أُمْسِکُ اِلّا بِحَبْلِهِ بِکَ أَسْتَجِیرُ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضْوَانِ مِنَ الظُّلْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ مِنْ غِیَرِ الزَّمَانِ وَ تَوَاتُرِ الْأَحْزَانِ وَ طَوَارِقِ الْحَدَثَانِ وَ مِنِ انْقِضَاءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّأَهُّبِ وَ الْعُدَّةِ وَ إِیَّاکَ أَسْتَرْشِدُ لِمَا فِیهِ الصَّلاحُ وَ الْإِصْلاحُ وَ بِکَ أَسْتَعِینُ فِیمَا یَقْتَرِنُ بِهِ النَّجَاحُ وَ الْإِنْجَاحُ وَ إِیَّاکَ أَرْغَبُ فِی لِبَاسِ الْعَافِیَةِ وَ تَمَامِهَا وَ شُمُولِ السَّلامَةِ وَ دَوَامِهَا وَ أَعُوذُ بِکَ یَا رَبِّ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ وَ أَحْتَرِزُ بِسُلْطَانِکَ مِنْ جَوْرِ السَّلاطِینِ
🌹فَتَقَبَّلْ مَا کَانَ مِنْ صَلاتِی وَ صَوْمِی وَ اجْعَلْ غَدِی وَ مَا بَعْدَهُ أَفْضَلَ مِنْ سَاعَتِی وَ یَوْمِی وَ أَعِزَّنِی فِی عَشِیرَتِی وَ قَوْمِی وَ احْفَظْنِی فِی یَقَظَتِی وَ نَوْمِی فَأَنْتَ اللهُ خَیْرٌ حَافِظا وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ اللهُمَّ إِنِّی أَبْرَأُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِی هَذَا وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْآحَادِ مِنَ الشِّرْکِ وَ الْإِلْحَادِ وَ أُخْلِصُ لَکَ دُعَائِی تَعَرُّضا لِلْإِجَابَةِ وَ أُقِیمُ عَلَى طَاعَتِکَ رَجَاءً لِلْإِثَابَةِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَیْرِ خَلْقِکَ الدَّاعِی إِلَى حَقِّکَ وَ أَعِزَّنِی بِعِزِّکَ الَّذِی لا یُضَامُ وَ احْفَظْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لا تَنَامُ وَ اخْتِمْ بِالانْقِطَاعِ إِلَیْکَ أَمْرِی وَ بِالْمَغْفِرَةِ عُمْرِی إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
🌹به نام خدا که رحتمش بسیار و مهربانیاش همیشگى است ، به نام خدایى که جز به فضل و بخشش او امید نبستم، و جز از عدالت او نهراسم، و جز به سخن او اعتماد نمیکنم، و جز به ریسمانش چنگ نزنم، تنها به تو پناه میآورم اى خداى بخشایشگر مهربان از ستم و دشمنى، و مصائب روزگار و اندوههاى پیاپى
🌹 و پیشآمدهاى ناگوار دوران و از گذشت عمر پیش از مهیّا شدن و توشه برداشتن و تنها از تو راهنمائى میجویم به سوى آنچه خیر و صلاح من در آن است و فقط از تو یارى میخواهم در آنچه پیروزى و رستگارى با آن همراه است، و در پوشیدن لباس عافیت و کمال آن و فراگیرى سلامتى و دوام آن تنها به تو دل میبندم و به تو پناه میآورم اى پروردگار من از وسوسههاى شیاطین و به یارى سلطنت تو دورى میجویم از ستم پادشاهان
🌹پس آنچه از نماز و روزهام صورت گرفته پذیرا باش و فردا و روزهاى پس از آن مرا بهتر از این ساعت و امروزم قرار ده و مرا در بین خویشاوندان و بستگانم عزیز گردان، و در بیدارى و خواب نگهدارم باش، چرا که تویى خدا و بهترین نگهدار و تویى مهربانترین مهربانان. خدایا من در امروزم و یکشنبههاى دیگر از شرک و بیدینى، به سوى تو بیزارى میجویم و دعایم را تنها براى تو خالص میکنم تا در معرض اجابت قرار گیرد،
🌹و به امید پاداش تو بر طاعتت پایدارى میکنم، پس درود فرست بر بهترین آفریدهات محمّد آنکه دعوتکننده مردم به حقانیّت تو بود و مرا عزیز گردان با عزّت ذلّت ناپذیر خود و به دیده بیخواب خودت حفظ کن، و کارم را با گسستن از همه خلق و پیوستن به تو و عمرم را با آمرزش خویش پایان بخش، همانا تویى بسیار آمرزنده و مهربان
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
📚حکایت طبیب و قصاب
قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند.
طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید.
زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت.
باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد.
بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید، کسی مراجعه نکرد.
گفت چرا قصاب باشی آمد طبیب گفت تو چه کردی شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی.
گرچه لای زخم بودی استخوان
لیک ای جان در کنارش بود نان
❤️ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج ❤️
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان