📖دعایی که در زمان غیبت
بایدهر روز خوانده شود👇
اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ .
🌷دعای غریق🌷
دعای تثبیت ایمان در آخرالزمان 👇
یا اَللَّهُ یا رَحْمن یا رَحِیم
یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ
ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک
🌷 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌷
━━━━━━◈❖🔹🔆🔹❖◈━━━━━
صفحه رسمی کانال امام زمان (عج)
در پیامرسان ایتا ↙️↙️↙️
╔═💎💫═══╗
@emamolasr
╚═══💫💎═╝
🔻داستان واقعی
👈ملاقات خانم خانه دار با امام زمان ارواحنافداه در مجلس روضه!
🔰 ایام عزاداری سید الشهدا علیه السلام نزدیک بود،هر سال یک دهه عزاداری داشتند در حسینیه،امسال اما شور و اشتیاق عجیبی از امام زمان ارواحنافداه در دلش افتاده بود، قبل از شروع عزاداری ها نشست روبه قبله و با آقایش خلوتي کرد،با خواهش و تمنا از مولا خواست بخاطر جد غریبش هم که شده امسال به مجلس آنها هم بیاید، به دلش الهام شد خبری در راه است...
🌀شب اول عزاداری رسید، قبل از شروع مراسم، بالای مجلس پتوی نویی را چهارلا کرد و یک پشتی استفاده نشده روی آن گذاشت، به شوهرش سفارش کرد کسی اینجا نشیند، شوهرش پرسید چرا؟ جواب داد، این، جای آقایم است... شوهر تبسمی کرد و گفت:چشم...
🔰شبهای عزاداری یکی یکی سپری میشد، هر شبی که می رسید در طول مراسم همه ی حواسش به همان جای خالی بود، مدام پرده را کنار میزدو قسمت مردانه را وارسی میکرد، چشم میدوخت به همان جای خالی... شب آخر هم آمد، خبری نشد، عزاداری هم تمام شد، خبری نشد،موقع صرف غذا شد، رفت به آشپزخانه، بغض گلویش را فشار میداد، دلش داشت میترکید، اشکش سرازیر شد، گفت برای بار آخر بروم آن جای خالی را ببینم، پرده را کنار زد،سید معمم جلیل القدری را دید، همان جا نشسته بود،او جمعیت را میدید اما انگار هیچکس او را نمیدید، همه مشغول صحبت کردن بودند، توجهی نداشتند به او، روضه خوان دعای آخر مراسم را میخواند، جوان خوش سیما دستانش را به سمت آسمان بلند کرده بود و بعد از هر دعایی با لحن ملیحی آمین میگفت، غذارا آوردند، چند لقمه ای از غذا به آرامی در دهان گذاشت،چندین بار با مهربانی به سمت آشپزخانه نگاه میکرد و تبسم... بوی عطر عجیبی حسینه را پرکرده بود...
💎 یکی از خانم ها که در آشپزخانه مشغول بود گفت چه بوی عطر فوقالعاده ای در فضا پیچیده، دوباره پرده را کنار زد،نگاهش را به جای همیشگی انداخت اما کسی را ندید، از درب خروج هم هیچکس خارج نشده بود، شوهرش را سریع صدا زد، تو کسی را با این مشخصات ندیدی در قسمت مردانه، نشسته بود همان جایی که آماده کرده بودم، شوهرش جواب داد نه ولی عطر بسیار خوشی در قسمت مردانه پیچیده بود که همه متوجه شدند، این صحبت را که از شوهرش شنید خیلی منقلب شد، صحبت حضور مولا در مراسم دهن به دهن در حسینیه پیچید،جمعیت منقلب شده بود، صدای ناله ی یا صاحب الزمان تا ساعتها بعد شنیده میشد...
صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم
📙 برداشتی آزاد از تشرف خانم محمدی_پایگاه اطلاع رسانی مهدیه تهران
@ManjiMahdi313
🔴 قالیچهی سوخته چقدر بها دارد؟
♻️ مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود، يک ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ توی خونه ﺩﺍﺷﺖ،
ﮔﻮﺷﻪی ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
مجبور بود؛ همون رو برداشت برد بازار برای فروش.
ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩﺍﯼ كه میرﻓﺖ، میگفتن: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ۱۰۰ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمیخریم.
ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت.
داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩﻫﺎ، حاج جواد فرشچی ﻣﻐﺎﺯﻩﺩﺍﺭ، از منصفهای بازار و از ارادتمندان اهل بیت(ع) پرﺳﯿﺪ:
قالیِ خوبیه؛ چرا ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟
ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰلمون ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ،
ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ.😭
حاججواد یک تکونی به خودش داد: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟
گفت: بله.😭
حاججواد گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ میخرﻡ.😭
قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش روی قسمت سوختهی قالیچه که به اندازهی کف دست بود گل محمدی پرپر میکرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیّت تبرک، یک پَر از گلها را برداشته، توی چاییشون میریختند.
✳️ اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت؛
کاش دلمون تو روضهها بسوزه؛
اونوقت بگیم: یا امام حسین(ع) دل سوخته رو چند میخری؟😭
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
📚
@ManjiMahdi313
«❤️🩹🪴»
میگفت..
زمزمهکنیم:
«اَللَّهُمَّاغْفِرْلیالذُّنُوبَالَّتیتُحْرِمُنی
الْحُسَیْن..»
خدایاگناهانیکهمراازحسینعلیهالسلام محروممیکندببخش:)
❤️🩹¦↫#تلنگر
@ManjiMahdi313
99.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | ویژهبرنامه «مثل پدر»
🎞 قسمت سوم - محمدمهدی شاهمرادی، فرزند شهید شاهمرادی
🔺برنامه گفتوگو محور «مثل پدر»، به مرور خاطرات ناگفته از سردار شهید «قاسم سلیمانی» از زبان فرزندان شهدا میپردازد.
【@heyatmohebindelfan】
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین...🏴😭
دعای مستجاب مادرم
•➜ @serat_iw | ོصِــــرٰاطْ
7.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عجب چراغ شگفت آوریست نور حسین
که هر چه باد وزد میشود فــروزانتر...
#امام_حسین
#محرم #کربلا
•➜ @serat_iw | ོصِــــرٰاطْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامبر اکرم (ص) :
اگر خدا را چنان که باید می شناختید بر روی دریاها می رفتید و با دعایتان کوه ها را از جا کنده می شدند
#احادیث
#حضرت_محمد
#روایت
•➜ @serat_iw | ོصِــــرٰاطْ
#چندثانیهباقــــرآن✨
🌱-سوره مومنون
أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِينَ﴿۵۵﴾
ﺁﻳﺎ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺍﻓﺰﻭﻧﻲ ﻭ ﮔﺴﺘﺮﺷﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ ،
نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَل لَّا يَشْعُرُونَ﴿۵۶﴾
ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺩﺭ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻥ ﺧﻴﺮﺍﺕ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺷﺘﺎﺏ ﻭﺭﺯﻳﻢ ؟ [ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ]ﺑﻠﻜﻪ [ ﺁﻧﺎﻥ ]ﺩﺭﻙ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻨﺪ [ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺑﺎ ﺍﻓﺰﻭﻧﻲ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺍﻭﻟﺎﺩ ، ﺩﺭ ﺗﻔﺮﻗﻪ ، ﻃﻐﻴﺎﻥ ، ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﻭ ﺗﻴﺮﻩ ﺑﺨﺘﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮﻱ ﻓﺮﻭ ﺭﻭﻧﺪ . ]
إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشْيَةِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ﴿۵۷﴾
ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﻴﻢ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﻫﺮﺍﺳﺎﻥ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﻨﺪ ،
وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ﴿۵۸﴾
ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻧﺪ .
•➜ @serat_iw | ོصِــــرٰاطْ
9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اون نامه ی امام حسین که آدمو خیلی میکشه...🖤🥀
•➜ @serat_iw | ོصِــــرٰاطْ