○🥕○
#مامانڪدبانو
براي ترشي از گل كلم🥦، هويج،
🥕 فلفل، ساقه كرفس،
پياز ترشي،سير، موسير،
سيب زميني ترشي
و لبو واسه خوشرنگ شدنش،
سبزي ترشي و ادويه جات
( فلفل سياه نكوبيده، گلپر آسياب نشده،
نمك، سياه دونه)
سركه رو بذاريد روے شعله بجوشه
مقداري نمك بهش اضافه كنيد
و اجازه بدين سرد شه ،
بعد هم مواد و سبزيجات و ادويه جات نكوبيده رو به سليقه خودتون بريزيد تو
شيشه تا پُر شه
کو در آخر محلول سركه و نمك رو اضافه كنيد .
(مقدار سركه بايد به حدےباشه
كه كاملا روے مواد بگيره)
💞 @jahadalmarah
💕 جهاد زنان💕
💚 قسمت سیزدهم #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ مریم و سعید عادت دارن وقتی خونه خودشون سر سفره هستند
💚 قسمت چهاردهم
#رمان_آموزشی
❣خانه مریم و سعید❣
فاطمه و علی بیست روز میشه که وسط غذا، آب نخوردن. تمام تلاششون اینه که چهل روز رو رعایت کنند. وقتی چهل روز تموم شد و جایزه🎁 رو گرفتند، در مرحله بعد بایست تا شصت روز یعنی دو ماه رعایت کنند. اگرم کسی تا دو ماه رعایت کنه در مرحله بعد میشه سه ماه. این قانون همین طور ادامه پیدا میکنه تا نهادینه بشه. این گزارهی تربیتی "قانون، تشویق، تنبیه" نیاز به اندکی صبر و حوصله و گذشت داره اما نتایج عالی و قابل توجهی هم خواهد داشت.💎🎀💎
مریم و سعید و بچهها اگه سرشب خونه باشند حتماً تا هشتونیم شامشون رو میخورند. بعد از اون، مریم بچهها رو به اتاق میبره و براشون کتاب داستان📖 میخونه. گاهی اوقات هم خودش قصه میگه. سعید هم همین طور. در طول ماه حتماً چند شب برای بچهها قصه میگه. بچهها هم که عاشق شنیدن قصه هستن. خصوصاً از زبون مامان و بابا. مریم سعیدو صدا زد و ازش خواست که چراغهای اتاق پذیرایی رو کمتر کنه. میخواست که بچهها حواسشون پرت نشه و کمکم با نور کم اتاق خوابشون بگیره. سعید چراغ رو خاموش کرد. فقط یکی از چراغهای کم نور بالای سر خودش رو روشن گذاشت. تلویزیون داشت اخبار 20:30 پخش میکرد. سعید صدای تلویزیونو کم کرد.
از همون هفتهی اول که سعید دو شیفت شروع به کار کرد، فکر مریم حسابی درگیر شد و آروم و قرار نداشت. از تصمیم.شون پشیمون شده بود😔. با خودش فکر میکرد "واقعاً تبدیل خودروی خودشون به یه مدل بالاتر چقدر اولویت داره؟ الان یک ماهه که بچهها درست و حسابی با پدرشون بازی نکردن. هر شب سعید خستهست. بعضی شبها اونقدر خستهست که فرصت یه شب بخیر گفتن هم نداره. سرشو که رو بالش میذاره، انگاری شارژش تموم میشه."
مریم به این نتیجه رسید که تو اولویتبندیهاش دچار اشتباه شده. تصمیم گرفت تو یه فرصت مناسب موضوع رو با سعید مطرح کنه. اما نگران بود سعید ناراحت بشه و بگه که خودت خواستی چنین کنیم و چنان.
بچهها به اتاقشون رفتند. مریم هم قبل از رفتن به اتاق بچهها به سراغ سبد لباسا رفت. لباسا رو تو لباسشویی ریخت اما روشنش نکرد. فاطمه دویده بود دنبال مامان ببینه میخواد چی کار کنه. از مامان پرسید:
_چرا لباسشویی رو روشن نکردید؟
مامان لبخندی زد و دستی روی گونههای فاطمه کشید و گفت:
_چون الان ساعت پر مصرف برقه. من همیشه آخر شب لباسشویی رو روشن میکنم عزیز دلم.😊
فاطمه پرسید:
_ساعت پرمصرف یعنی چی؟
مامان جواب داد:
_یعنی الان که هوا تازه تاریک شده و همهی مردم چراغای خونههاشونو روشن میکنن، مصرف برق بالا میره. به خاطر همین نباید تو این ساعت وسایلی که زیاد برق مصرف میکنن استفاده کنیم. وسایلی مثل جارو برقی، چرخ گوشت، اتو و لباسشویی. چون باعث میشه برق بعضی خونهها ضعیف بشه یا حتی قطع بشه و تو تاریکی بمونن. حالا بدو برو سر جات بخواب که ساعت خوابت دیر شده.
فاطمه گفت:
_الان میرم. فقط قبلش کمی آب بخورم. زود برمی.گردم.
مریم با خنده جواب داد:
_بدو مامان جان. شما که ماشاالله قبل خواب یادت میفته مرغ و خروساتو جا کنی.
توی اتاق اما محمد و علی حسابی مشغول بودن. محمد توپ بادی کوچکش رو سمت علی مینداخت و علی هم گوشهی اتاقو دروازه کرده بود. شیرجه میزد و توپای⚽️ محمد رو میگرفت. با هیجان هم گزارشگری میکرد.
مریم به اتاق بچهها رفت. انگاری که نارنجک افتاده وسط اتاق. علی و محمد خیز رفتند روی زمین و خودشون رو انداختند رو رخت خواب و پتوهاشونو کشیدند رو سرشون. زیر پتو شروع کردند به خندیدن.
مامان با مهربونی گفت:
_من ده دقیقه بیشتر نمیمونم. امشب نوبت کیه که قصه رو تعیین کنه؟
محمد جواب داد:
_نوبت فاطمهست.
مریم بلافاصله پرسید:
_امشب نوبت آبجیه؟!
بعد صداشو بلندتر کرد و گفت:
_آبجی زود بیا بگو قصه چی بگم.
فاطمه زودی اومد تو اتاق و گفت:
_مامان، قصه های خوب برای بچههای خوب رو بگو.
سعید کتری آب رو پر کرد. اجاق رو روشن و شعلهش رو زیاد کرد. برگشت پای تلویزیون. زیرنویسهای خبر 20:30 رو می خوند و همزمان نگاهی هم به گوشیش داشت.
علی و فاطمه که مدرسهای هستن، همیشه قبل خواب برنامهی فرداشون رو آماده میکنند و کتاباشونو داخل کیف میذارند.
امشب اما هیچ کدوم از بچهها مسواک نزدند. به نوعی فراموش کردند. مریم هم به روی خودش نیاورد. محمد آروم و قرار نداشت. چون بالعکس علی و فاطمه به مدرسه نمیره، معمولاً نسبت به اونا شارژش با تاخیر تموم میشه و به خواب میره. میثم هم که شیرخواره بعد از محمد می خوابه.
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
ویراستار: ح. علی پور
💜 ارسال نظرات 👇
@Manamgedayefatemeh7
💞 @jahadalmarah
#سلام_امام_مهـربان_زمانـم♥
من، دل بستهى
همان روز و ساعت هستم که
کسى از آن خبر ندارد!...
به راستى!
چه سعادتى دارد آن روز از تقویم
و چه شوقى دارد آن ساعت که
چشمهاى منتظر را التیام مىبخشد!...
خوشا به حالشان که
نویدبخش مژدهى ظهورند
و حضور تو را به تماشا مىنشینند!...
من دل بسته ى آن روزِ ظهورم!...
#اللهمعجللولیڪالفرج🌸
@Emamkhobiha🌹
♥️🍃
ســــــــــــــــــــلام و صد سلام بہ دلبرهاے درخانہ 😍😘
حال و احوال چطوࢪه؟
🌸🍃
چه کیـــــفے میده
وقتی سفره خوشگل بچینے برای آقایی
و اونم بهت یه لبخند معنادار😉 بزنه و
بگه "
آه از دست لقمه اے که تو بالا ببری 😁"
لبخند فراموش نشہ 😁
صبحونه رو آماده ڪن ..
بچهها رو بیدار کن و ببوس 😘
بریم سراغ ڪارهاموݩ 💪
#بریمیهروزخوببسازیم
یاعلی
💞 @jahadalmarah
💕 جهاد زنان💕
تو چرا خودت رو گول میزنی؟ 🤔 دنیا رو خدا تلخ آفریده.😔 🔷بهش نگاه نکنیم دنیا شیرین میشه؟ بله، الهی
🌀 عزیز من، شما باید ناراحت بشی،
شما برای این دنیا آفریده نشدی با این سختی زمان.
شما برای آخرت و قیامت و بهشت و رضوان الهی ساخته شدی👌🏻
🔶شما باید ناراحت بشی وقتی بهت میگن زمان بیرحمه،
باید ناراحت بشی، انسان اینجوریه،
انسان برای بهشت آفریده شده،
جای ما بهشته، جای ما که اینجا نیست.☘
🚌🚎اتوبوسهایی که توی فرودگاه حرکت میکنن برای اینکه آدمها رو ببَرن پای پرواز دیدید؟
نه صندلی دارن، هم اینکه خیلی پک و پهن هستن بعضیهاشون،
📌هم اینکه به زمین خیلی نزدیکن🚌
#مدیریت_زمان ۵۷
💞 @jahadalmarah
میگن توی فرودگاه میخواد راه بره دیگه،🛫
دستانداز که نداره اونجا.
🚎یه جوری ساختن این اتوبوس رو که به دردِ اونجا میخوره،
بیاریش توی خیابونها داغون شده، 🚦
مردم شاکی میشن،
این به دردِ اینجا نمیخوره...🔸
🌀ما آدمها هم هیچکدوم به دردِ دنیا نمیخوریم،
شما برای آخرت آفریده شدید،
ماشین وجود ما مال بهشته،
اونجا کار میکنه. ❗️❗️❗️
غذا میخوری سیر نمیشی، فقط کیف میکنی، بعد دستشویی هم نیاز نیست بری!😍
خب این عوارضش کجا میره؟ ❓
عطر میشه دیگه ادکلن هم لازم نیست بزنی،
کافیه چه غذایی بخوری نوع عطر مخصوصش. 🍳🍞🧀🍝
خسته نمیشی از لذت،
🔅هیچ لذتی هم برات تکراری نمیشه،
نمیشه بعضیهاش رو توضیح داد.
ببینید ما برای بهشت آفریده شدیم🌾🌺🌹🌼
#مدیریت_زمان ۵۸
💞 @jahadalmarah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچهدار نمیشده،
به حضرت عباس (علیه السلام) متوسل شده، بچه دار شده،
اینطوری تشکر میکنه😍
💠بعضی مردم برای امور مهمشون روضه هفتگی یا ماهانه نذر میکنن
مثلا نذر میکنن اگر بچه دار شدن هر هفته یا هر ماه توی خونه شون روضه بگیرن
یا اگر خونه دار شدن یا بیمارشون شفا گرفت یا... روضه هفتگی یا ماهانه بگیرن
✅رسم خوب و مفیدیه
#نسل_حسینی
#فرزندآوری
https://eitaa.com/farda_dir_ast