eitaa logo
جهاد کبیر🇵🇸🇾🇪🇱🇧
86 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
105 فایل
#جهاد_کبیر یعنی چه؟ یعنی اطاعت نکردن از دشمن، از کافر؛ از خصمی که در میدان مبارزه‌ی با تو قرار گرفته اطاعت نکن! اطاعت یعنی چه؟ یعنی تبعیّت؛ #تبعیّت_نکن! تبعیّت نکردن در کجا؟ در میدانهای مختلف ....(بیانات ولی امرمسلمین۳خرداد ۹۵)
مشاهده در ایتا
دانلود
جهاد کبیر🇵🇸🇾🇪🇱🇧
🔻شهید لاجوردی و خطر منافقان انقلاب (۲) بازطراحیِ مشروطۀ سکولار در متن انقلاب 🖊مهدی جمشیدی ۳.
🔻شهید لاجوردی و خطر منافقان انقلاب ‌(۳) ترکیب التقاط و تظاهر در چپ مذهبی 🖊مهدی جمشیدی ۶. لاجوردی در یک بخش مهم و تاریخی از وصیّت‌نامه‌اش، به حریم ممنوعه‌ای پا می‌گذارد که حاکی از حقایق مکتوم است: «چندين بار، خطر منافقين انقلاب را به مسئولين گوشزد کرده‌ام، ولی نمی‌دانم چرا ترتيب اثر نداده‌اند، گرچه نسبت به بعضی، تا اندازه‌ای می‌‍‌دانم؛ همانان که التقاط به گونۀ منافقين خلق، همۀ ذهن و باورشان را پُر کرده و همانان که رياکارانه برای رسيدن به مقصودشان، دستمال ابريشمی بسيار بزرگ - به بزرگی مجمع‌الاضداد - به دست گرفته‌اند، هم رجايی و باهنر را می‌کُشند و هم به سوگ‌شان می‌نشينند، هم با منافقين خلق، پيوند تشکيلاتی و سپس ... برقرار می‌کنند، هم آنان را دستگير می‌کنند و هم برای آزادی‌شان و اعطای مقام به آنان تلاش می‌کنند و از افشای ماهيّت کثيف آنان، سخت بيمناک می‌شوند، هم برای جلب رضايت مسئولين، خود را در صف منافق‌کُشان جا می‌زنند و هم در حوزه‌های علميّه به فقه و فقاهت روی می‌آورند تا مسير فقه را عوض کنند.» در اینجا، لاجوردی به جریانی اشاره می‌کند که در دهۀ شصت در قدرت رسمی، حضور مؤثّر داشت؛ «چپ مذهبی» که در دهه‌های بعد، «اصلاحات» خوانده شد. در نظر او، منافقان دو دسته‌اند: «منافقان خَلق» یا همان سازمان مجاهدین خَلق و «منافقان انقلاب» یا همان سازمان مجاهدین انقلاب. داستان نفاق، در همین فاصلۀ اندک از وقوع انقلاب، به درون انقلاب نیز راه یافت و در کنار خطر منافقان خَلق، خطر منافقان انقلاب نیز شکل گرفت. لاجوردی می‌نویسد حقیقت و ماهیّت اینان را برای مسئولان، شرح داده ولی مواجهه‌ای از طرف آنان رخ نداده است؛ حال یا به دلیل ساده‌اندیشی و ساه‌لوحی برخی از مسئولان و یا به دلیل هم‌پیاله‌گی آنان با اینان. به‌هرحال، چالش از نظر او بسیار جدّی شده و اینکه در هستۀ مرکزیِ قدرت سیاسی، چنین کسانی حضور داشته‌اند، به دغدغۀ اصلی او تبدیل شده بوده است. او از یک «بازی چندضلعی» سخن می‌گوید که در آن، شواهد مؤیّد و نقیض، در کنار یکدیگر نشانده شده‌اند تا کسی پی به ماهیّت امر نبرد؛ منافقان انقلاب، رفتار دوگانه‌ای را در پیش گرفته بودند که هم نشان می‌داد با سازمان مجاهدین خَلق، ستیز دارند و هم علائم پنهان، حاکی از اتّصال این دو به یکدیگر بود. این راز، سر به مُهر باقی مانده و هرگز مشخص نشد که چه ارتباطات و غایاتی در میان بوده است. او سپس به توصیف ماهیّت منافقان انقلاب می‌پردازد و بیش از هرچیز، به «التقاط» اشاره می‌کند؛ یعنی مسألۀ سیاسی را از دریچۀ فکر و معرفت می‌نگرد و نشان می‌دهد که امر سیاسی را بریده از ایدئولوژی، تفسیر و تحلیل نمی‌کند. او از یک التقاط تمام‌عیار می‌نویسد که با ریاکاری و تظاهر، توأم شده و از این جهت، کار تشخیص و تمیز بر بسیاری دشوار شده است. اجرای ترور شهید رجایی و شهید باهنر، نقطه‌ای است که به باور لاجوردی، ماهیّت این جریان سیاسی در آن متعیّن و مجسّم شده است؛ لاجوردی معتقد بود که این ترور، کار خالصِ سازمان مجاهدین خلق نبود، بلکه سازمان مجاهدین انقلاب نیز در آن دست داشت و به همین دلیل، سال‌ها در پی اثبات تحلیل خویش بود. اتهاماتی که وی به چپ مذهبی نسبت می‌دهد، بسیار سنگین است؛ زمینه‌سازی برای ترور شهید رجایی و شهید باهنر و پیوند تشکیلاتی با سازمان مجاهدین خَلق. لاجوردی، هر دو جریان سیاسی را می‌شناخت و کمتر کسی چون او وجود داشت که چنین شناخت تجربی و عینی‌ای از آنها داشته باشد. می‌دانیم که این پرونده، تا سال‌های پایانی دهۀ شصت، همچنان گشوده و بی‌نتیجه بود و سرانجام نیز در اثر فشارهای سیاسی، بسته شد؛ بی‌آن‌که واقعیّت امر، آشکار شود. اگر آن پرونده به سرانجام می‌رسید، ریشه‌های نفاق در درون ساختار جمهوری اسلامی خشکانده می‌شد، اما چنین نشد و در دهه‌های بعدی، نفاق در قالب فتنه‌های سال‌های هفتادوهشت و هشتادوهشت و ... سربرآورد. ما با یک زخم کهنه مواجه هستیم که حکمِ آتش زیر خاکستر را دارد. مواجهه‌های سطحی و تعارفی و موردی، موجب گردیده که نفاق، ساختار منسجمی بیابد و دوباره و چندباره به قدرت بازگردد و مصائب فراوانی را برای انقلاب به وجود بیاورد. سعید حجاریان می‌گوید لاجوردی به من می‌گفت تو [سعید حجاریان] و بهزاد [نبوی] و خسرو [تهرانی]، از مسعود [رجوی] خطرناک‌تر هستید؛ چون مسعود در اثر ساده‌لوحی، خیلی زود و آشکارا خودش را در برابر انقلاب قرار داد، اما شما زیرک هستید و ماهیّت خودتان را پنهان نگاه داشته‌اید و به همین دلیل، ضربه‌های جدّی خواهید زد. این پیش‌بینی لاجوردی، درست از آب درآمد و یک‌سال پس از شهادت لاجوردی، فتنۀ سال هفتادوهشت رخ داد. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
جهاد کبیر🇵🇸🇾🇪🇱🇧
🔻شهید لاجوردی و خطر منافقان انقلاب ‌(۳) ترکیب التقاط و تظاهر در چپ مذهبی 🖊مهدی جمشیدی ۶. لاجو
. 🔻شهید لاجوردی و خطر منافقان انقلاب (۴) لیبرالیسمِ مذهبی در لفافۀ اسلام رحمانی 🖊مهدی جمشیدی ۷. لاجوردی در وصیّت‌نامه‌اش از یک طرح سیاسیِ کلان می‌نویسد که حتّی استحالۀ حوزه‌های علمیّه را نیز دربرمی‌گیرد: «منافقين انقلاب ... در حوزه‌های علميّه به فقه و فقاهت روی می‌آورند تا مسير فقه را عوض کنند.» روشن است که استحالۀ انقلابی که «اسلامی» خوانده می‌شود، جز از طریق «بازاندیشی در دین‌فهمی»، میسّر نیست و باید با قبض و بسط تئوریک شریعت و ساخته‌وپرداخته‌کردن تفاسیر لیبرالی از اسلام، بستر استحالۀ نظام سیاسی را فراهم کرد. این اقدام، نیروهای حوزویِ متناسب با خویش را می‌طلبد؛ یعنی باید کسانی از درون خودِ حوزه‌های عملیّه، بساط تجدیدنظر در دین‌فهمی را پهن کنند و با رویکرد التقاطی، اسلام را به لیبرالیسم پیوند بدهند و التقاطی‌اندیشی به به جریان حوزوی تبدیل شود. چنین اقدامی با سلسه مقالات عبدالکریم سروش در «ماهنامۀ کیان» آغاز شد؛ مجله‌ای که برآیند اندیشه‌هایی بود که در حلقۀ کیان، پدید می‌آمد و از طریق این مجله به جامعه عرضه می‌شد تا مقدّمات نظری و معرفتیِ تجدیدنظر سیاسی و گذار از عهد انقلابی، شکل بگیرد. در این حلقه، جمعی از روحانیان نیز حضور داشتند و حضور اینان نشان می‌داد که همچون گذشته، شکاف روحانی/ روشنفکر، فعّال نیست، بلکه نیروهای لیبرال، فارغ از هویّت صنفی‌شان در کنار یکدیگر نشسته‌اند و در طرح استحاله، هم‌داستان شده‌اند. در این دوره، چپ مذهبی از اندیشه‌های مارکسیستی به سوی اندیشه‌های لیبرالیستی غلتید و در دانشگاه و حوزه، یارگیری فکری و جبهه‌سازی ایدئولوژیک کرد. این بذر، نشانده شده و در کمتر از یک دهه، ثمر داد و دولت اصلاحات به قدرت رسید. آن آغاز معرفتی، این انجام سیاسی را در پی داشت. در ابتدا، سخن از «نواندیشی دینی» بود و بعدها نیز «اسلام رحمانی». این روایت، از هر جهت در مقابل اسلام سیاسی یا اسلام انقلابی قرار داشت و می‌کوشید موقعیّت اجتماعی آن را تضعیف کند. جریان لیبرالیسم ایرانی برای پیشروی سیاسی و اجتماعی خویش، محتاج استدلال‌ها و توجیه‌های شبه‌دینی بود تا جامعه را با خود همراه سازد. دهه‌ها در راستای این بازاندیشی ساختارشکنانه، ادبیّات لیبرالی تولید شد و پاره‌ای از نیروهای حوزوی در جهت تثبیت آن کوشیدند. از یک سو، حلقۀ منتظری در قم فعّال شدند و جسارت اظهارنظر یافتند و از سوی دیگر، گروه‌ها و گروه‌های لیبرالِ حوزوی و روحانی مانند مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه شروع به همراهی با خطی کردند که در حلقۀ کیان آغاز شده بود. لیبرالیسمِ معمّم، با تمام ظرفیّت خویش در قم به تکاپو افتاد و کوشید در قم و از قم، «آنتی‌تز نظام» را تولید کند. گاهی نیز برای تحقیر وجوه انقلابیِ قم، حوزۀ نجف را در برابر حوزۀ قم نشاندند و آن ستایش کردند و تجربۀ قم را در همراهی با انقلاب، سرزنش نمودند. اکنون نیز لیبرالیسمِ معممّ در قم، به‌شدّت در تکاپوست و در قالب اسلام رحمانی، لیبرالیسمِ مذهبی را می‌ستاید. هستۀ تئوریک و طرّاح لیبرالیسمِ مذهبی که تهران‌نشین است، به این راهبرد دست یافته که اگر انقلاب از قم آغاز شد، ضدانقلاب نیز از قم آغاز خواهد شد و باید در سایۀ بازاندیشی در فهم دین، گذار از انقلاب و ایدئولوژی انقلابی را تحقّق بخشید. اگر در دهۀ پنجاه، تنها تعداد اندکی «مارکسیستِ معمّم» همچون حبیب‌الله آشوری و اکبر گودرزی بودند و حوزه بیشتر نظاره‌گر بود تا کنشگر، اما امروز، موجی از «لیبرالِ معمّم» شکل گرفته است. کافی‌ست به تجربۀ اغتشاش اخیر بنگریم و تأمّل کنیم که بسیاری از شبهه‌ها دربارۀ حجاب و الزام اجتماعی به حجاب، در کجا متولّد شدند و چه کسانی برای آنها، توجیه دینی یافتند. بر اساس این تجربه باید تصریح کرد که بخشی از نیروهای حوزوی، از فقه امام صادق - علیه‌السلام - به فقه جان لاک، گذار کرده‌اند و فقاهت ناانقلابی‌شان به فقاهت لیبرالی تبدیل شده است. در برابر این جریان، آیت‌الله خامنه‌ای تصریح کرد که «اسلام رحمانی»، همان معارف نشأت‌گرفته از لیبرالیسم است و نه اسلام واقعی. اینان برای التقاط اسلام با لیبرالیسم، تعبیر اسلام رحمانی را بافته‌اند تا هم حسّاسیّت‌برانگیز نباشد و هم جذاب باشد، اما در عمل، اسلام را به نفع لیبرالیسم، مصادره می‌کنند. به مناسبتی دیگر، آیت‌لله خامنه‌ای گفت حوزۀ غیرانقلابی به درد نمی‌خورد. این عبارت، حاکی از آن است که نیرو‌های حوزویِ بریده از انقلاب و ایستاده در برابر آن، در هر سطحی که باشند، حضور و فاعلیّت‌شان در نهایت، مضر و مخرّب خواهد بود. به سخن لاجوردی بازگردیم که نوشته است منافقان انقلاب به دنبال تغییردادن مسیر فقه هستند؛ یعنی می‌خواهند فقهی که خلوص معرفتی و تعهد سیاسی نسبت به انقلاب دارد را کنار بنهند و فقهی را ببافند که غایتش، خدمت به بسط لیبرالیسم است. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
✍ جایگاه و وظیفه‌ی مؤمنين باید از جایگاه و وظیفه‌ی ولایت تفکیک شود 🔹هرجا امام سکوت کرد، نباید بهانه‌ای باشد برای یارانش که آنها هم سکوت کنند 🌴امام علی(علیه السلام) به ظاهر سکوت کردند، ولی همسر گرامیشان که مظهر تام و کامل عصمت و ستر و حیا بودند با تمام توان به میدان آمدند برای افشاگری علیه خواصّ فاسد و جبهه‌ی نفاق و آگاهی‌بخشی و روشنگری در میان مردم و از هیچ جهادی فروگذار نکردند. شیعه باید حرکت کند و فریاد بزند تا امامش مبسوط‌الید شود 🔻شیعه اگر سکوت کرد جریان تحریف، امام را وارونه به جامعه می‌نمایاند و امام مقبوض‌الید شده و تنها خواهد ماند 🔸امام اگر تنها ماند جریان تحمیل، تصميماتش را به او تحمیل می‌کند و نهایتا امام جامعه از سر اکراه با جبههٔ باطل به سازش می‌رسد. 🔻علت انزوا و غربت اولیای در تمام تاریخ همین بوده است. https://eitaa.com/yamahdiadrekni72
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
آیا سران فتنه از ابتدا نقشه براندازی داشتند؟ 🔸️شما باور می‌کنید که این سران فتنه، مخصوصاً آن‌هایی که سوابق و مسئولیت‌های بزرگی در کشور داشته‌اند، این‌ها از اول بنا داشته‌اند که این نظام را براندازند؟! 🔸️من باور نمی‌کنم. کم‌کم در اثر تضاد‌ها این‌گونه شده‌اند. البته در این‌ها یک ریشه‌ها و زمینه‌هایی هم وجود داشته اما عمده عامل، توقعاتی است برای پست‌ها، مقام‌ها، پول‌ها، درآمدها و چیزهایی از این قبیل و آن لذت‌هایی که از پول‌ حاصل می‌شود. 🔸️وقتی جلوی‌شان گرفته شد و راه سد شد و دیدند این‌گونه نمی‌شود یا دیدند که این پول‌ها از دید آن‌ها در جیب رقیب‌ها رفت می‌گویند با این نمی‌شود ساخت و باید فکر جدیدی کرد و باید انقلاب جدیدی کرد. 🔸️بعد هم برای آن تئوری فلسفی می‌سازند که هر انقلابی هم عمری دارد، یک دوران جوانی و پیری دارد و بعدش هم می‌میرد. این انقلاب هم دیگر عمرش سرآمده و باید یک انقلاب جدیدی کرد. ما انقلابی هستیم، منتها این انقلاب دیگر کهنه شده و باید این را کنار گذاشت و انقلاب جدیدی کرد. تئوری‌سازی هم می‌کنند و تفسیر فلسفی و جامعه‌شناسی هم روی آن می‌گذارند. ۱۳۸۹/۰۹/۱۲ 🏴 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از محمد مهدی فاطمی صدر
دولت التقاط ضد انقلاب است...
هدایت شده از محمد مهدی فاطمی صدر
جنبش فواحش تمام نشده است؛ تلاش می‌کند به حکم‌رانی فواحش امتداد پیدا کند...
هدایت شده از محمد مهدی فاطمی صدر
و لن ترضی عنک، حتی تتبع ملتهم. برای وفاق با ابطال‌طلب‌های سکولار ایرانی تا آتش زدن مسجد و مصحف و حجاب‌تان کف خیابان باید پیش بروید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 بدون بی‌معناست! 🔰 : ⚡️ همين که موحّد می‌شوی، وارد ميدان درگيری با کُفر و ظُلم می‌شوی؛ وارد ميدان درگيری عظيم نبی اکرم(ص) و اهل‌بیت(ع) با دشمنان خدا و جبهه مستکبرین و ظالمین در عالَم می‌شوی. ⚡️ نمی‌شود کسی موحّد شود، ولی خودش را از این میدان درگیری کنار بکشد و بگوید: "من موحّدم، ولی صُلح کُلّی هستم!" مگر می‌شود؟! ⚡️ مگر می‌شود دين اسلام را طوری معنا کرد که آيات جهادش کنار برود؟ مگر می‌شود دين اسلام را طوری معنا کرد که تولّی و تبرّی در آن نباشد و نسبت به اقامۀ کفر و استکبار در عالَم، بی‌خیال و بی‌تفاوت باشيم؟ ☑️ @mirbaqeri_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از محمد مهدی فاطمی صدر
نزدیک به دو سال پس از به خیابان ریختن جنبش فواحش و پویش پت‌یاره هنوز خبری از کار فرهنگی کارشناسی و درازمدت آخوندهای پروانه‌یی و پاس‌دارهای پراگماتیست و دیگر مذهبی‌های صورتی در امر حجاب شرعی نیست. این یعنی کار فرهنگی اسم رمز آن‌ها در عقب‌نشینی سراسری در جنگ احزاب حجاب بوده است...
هدایت شده از محمد مهدی فاطمی صدر
نهج‌البلاغه را که سر و ته خوانده باشی طبیعی است که نه شم‌شیر جهاد با کافر حربی را در دست امیرالمؤمنین می‌بینی و نه تازیانه‌ی جهاد با فاجر محلی را...