هدایت شده از محمد مهدی فاطمی صدر
جنبش فواحش تمام نشده است؛ تلاش میکند به حکمرانی فواحش امتداد پیدا کند...
هدایت شده از محمد مهدی فاطمی صدر
و لن ترضی عنک، حتی تتبع ملتهم. برای وفاق با ابطالطلبهای سکولار ایرانی تا آتش زدن مسجد و مصحف و حجابتان کف خیابان باید پیش بروید...
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻#توحید بدون #مبارزه بیمعناست!
🔰 #استاد_میرباقری:
⚡️ همين که موحّد میشوی، وارد ميدان درگيری با کُفر و ظُلم میشوی؛ وارد ميدان درگيری عظيم نبی اکرم(ص) و اهلبیت(ع) با دشمنان خدا و جبهه مستکبرین و ظالمین در عالَم میشوی.
⚡️ نمیشود کسی موحّد شود، ولی خودش را از این میدان درگیری کنار بکشد و بگوید: "من موحّدم، ولی صُلح کُلّی هستم!"
مگر میشود؟!
⚡️ مگر میشود دين اسلام را طوری معنا کرد که آيات جهادش کنار برود؟
مگر میشود دين اسلام را طوری معنا کرد که تولّی و تبرّی در آن نباشد و نسبت به اقامۀ کفر و استکبار در عالَم، بیخیال و بیتفاوت باشيم؟
#عرفان_اصیل
☑️ @mirbaqeri_ir
هدایت شده از محمد مهدی فاطمی صدر
نزدیک به دو سال پس از به خیابان ریختن جنبش فواحش و پویش پتیاره هنوز خبری از کار فرهنگی کارشناسی و درازمدت آخوندهای پروانهیی و پاسدارهای پراگماتیست و دیگر مذهبیهای صورتی در امر حجاب شرعی نیست. این یعنی کار فرهنگی اسم رمز آنها در عقبنشینی سراسری در جنگ احزاب حجاب بوده است...
هدایت شده از محمد مهدی فاطمی صدر
نهجالبلاغه را که سر و ته خوانده باشی طبیعی است که نه شمشیر جهاد با کافر حربی را در دست امیرالمؤمنین میبینی و نه تازیانهی جهاد با فاجر محلی را...
هدایت شده از محمد مهدی فاطمی صدر
هر وقت جراحی توانست سلولهای سرطانی را هدایت کند آن هنگام حق دارد تا از هدایت دانشجوی ملحدی که کف دانشگاه چادر از سر دختر مسلمان میکشد نظریه بدهد...
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
🔻 تفاوت کارشناس با کارشناس
💠 #استاد_میرباقری:
⚡️ ما قبول داریم و همه قبول دارند که باید به کارشناس و کاردان رجوع کرد. اما چه کسی کارشناس و کاردان است؟ مسئله این است.
گاهی کارشناس، متأثر از اندیشۀ غربی و ملتزم به آرمان سرمایهداری غربی و رؤیای آمریکایی است و گاهی کارشناس، متعهد به انقلاب و نظریۀ اسلامی _ ایرانی پیشرفت و استقلال و عزت کشور است.
⚡️ برای مثال، یک روشنفکری، میخواهد از مغز سرمان تا نوک پایمان آمریکایی و غربی بشود!
در آغاز مشروطه، اینها تازه با تمدن غرب آشنا شده بودند و شگفتزده و تحقیر شده بودند و لذا یک نسل را هم تحقیر کردند!
آیا ما باید برنامهریزی برای کشور را به دست چنین افرادی بسپاریم؟
☑️ @mirbaqeri_ir
جهاد کبیر🇵🇸🇾🇪🇱🇧
. 🔻شهید لاجوردی و خطر منافقان انقلاب (۴) لیبرالیسمِ مذهبی در لفافۀ اسلام رحمانی 🖊مهدی جمشیدی
.
🔻شهید لاجوردی و خطر منافقان انقلاب (۵)
تغییر بافتِ عاملیّتیِ قدرت سیاسی
🖊مهدی جمشیدی
۸. لاجوردی دربارۀ خطر منافقان انقلاب یا همان جریان چپ مذهبی که صورت تشکیلاتیاش در آن دوره، سازمان مجاهدین انقلاب بود مینویسد: «به مسئولين بارها گفتهام که خطر اينان، به مراتب زيادتر از خطر منافقين خَلق است، چراکه علاوه بر همۀ شيوههای منافقانۀ منافقين، سالوسانه در صف حزباللهيان قرار گرفته و کمکم آنان را در صفوف آخرين و سپس به صف قاعدين و بازنشستگان، سوقشان داده و صفوف مقدّم را غاصبانه به تصرّف خود درآوردهاند، به گونهای که عملاً، عقل و ارادۀ منفصل برخی تصميمگيرندگان قرار گرفتند و در عزل و نصبها و حفظ و ابقاءها، دست به تخريب میزنند و اِعمال قدرت میکنند.»
الف. در این عبارت، او دوباره تأکید میکند که خطر منافقان انقلاب از خطر منافقان خَلق، بسیار بیشتر است؛ زیرا منافقان خَلق، پردۀ تزویر را کنار نهادهاند و صفآرایی کردهاند، اما اینان، در جامۀ دوست و خودی درآمدهاند و همان هدفها را در سر دارند و در نهایت، کار را به جایی خواهند رساند که «انقلابیهای حقیقی»، به حاشیه خواهند رفت و طرد خواهند شد و اینان، قدرت سیاسی را در دست خواهند گرفت. این «جابجایی نامحسوس»، یک تهدید بزرگ برای آیندۀ انقلاب است. اگر اینان نتوانند خودشان به صورت مستقیم، زمام و عنان قدرت را در اختیار بگیرند، دستکم در نقش عقل و ارادۀ منفصلِ مسئولان، ظاهر خواهند شد و جهت حرکت انقلاب را تغییر خواهند داد. داستان غمانگیز انقلاب این است که بهتدریج و در لفافه، باید نیروهای اصیل و حقیقی کنار نهاده شوند و نیروهای شبهانقلابی و شبهمصلح، بر صدر نشانده شوند و تعیینکننده باشند. پس مسأله، محدود به حضور حاشیهای و فرعیِ منافقان انقلاب در قدرت نیست، بلکه اینان در پی «تغییر بافتِ عاملیّتیِ قدرت سیاسی» هستند و میخواهند تمامیّت حاکمیّت را به تصرّف خود درآورند. این طرح سیاسیِ نانوشته، واقعیّتی است که لاجوردی با زیرکیِ مؤمنانۀ خویش دریافت و چالش آن را گوشزد کرد، اما این تحلیل، جدّی انگاشته نشد.
ب. ما امروز که به اتّفاقات پس از واگراییهای دهۀ هفتاد تا کنون که انتخابات اخیر ریاستجمهوری برگزار شده است مینگریم، مشاهده میکنیم که قدرت سیاسی، سرشار از این «عقولِ منفصلۀ التقاطی»ای بوده است که بر روند تصمیمها مؤثّر بودهاند و «نفوذ» در ساختار جمهوری اسلامی، غوغا کرده است. اینک کار به جایی رسیده که نیروهای التقاطی، خودی انگاشته میشوند و به مهمترین منزلتها و موقعیّتهای قدرت سیاسی، راه مییابند. «التقاط»، موضوعیّت خویش را از دست داده است و دیگر کسی حتّی لفظ التقاط را بر زبان نمیآورد. «امر معرفتی»، کنار زده شده و مناسبات سیاسی، تعیینکننده شدهاند. منافقان انقلاب، تفکّر و ذهنیّت نسبت به انقلاب و اسلام را با این حربه به حاشیه راندند که باید از همۀ نیروها استفاده شود و خودی و غیرخودی، بیمعناست و باید تکثّر را پذیرفت و قدرت را توزیع کرد و در پی یکدستسازی و خالصسازی برنیامد.
ج. در برابر اینان، آیتالله خامنهای در اواخر دهۀ هفتاد، تعبیر «خودی» و «غیرخودی» را به کار برد که از آن پس تاکنون، همواره مورد تاختوتاز نیروهای سکولار قرار گرفت. اینهمه حسّاسیّت آیتالله خامنهای نسبت به مفهوم «انقلابیگری» و «انقلابیبودن» و «متعهدبودن به مبانی انقلاب»، به همین دلیل است که نیروهای سکولار، تلاش فراوانی را در جهت بیاعتبارسازی تفکّر انقلابی به کار بستهاند. منافقان انقلاب، اعتقادی به جهتگیری انقلاب ندارند و میخواهند معیارهای سکولار را رسمی کنند تا به این واسطه، نهتنها حضور و حیات خودشان در قدرت سیاسی، موجّه گردد، بلکه نیروهای اصیل، با اتهاماتی از قبیل تندرو، افراطی و متحجّر، ترور شخصیّت بشوند.
د. آنچه که لاجوردی پیشبینی کرده بود، واقع شد و بخش بزرگی از حاکمیّت در اختیار نیروهای التقاطی قرار گرفت و دولتهای التقاطی، یکی پس از دیگری به قدرت رسیدند و «حزباللهیهای اصیل»، همواره در حاشیه و بیقدرت و منزوی ماندند. حتی پس از بیانیۀ گام دوّم انقلاب که قرار بود بر شتاب و خلوص حرکت انقلاب افزوده شود و به تعبیر آیتالله خامنهای، «دولت جوانِ حزباللهی» تشکیل شود، این دولت، عمر کوتاه سهساله داشت و دوباره دولت در اختیار نیروهای التقاطی قرار گرفت. جمهوری اسلامی در عرصۀ دولت، پهنۀ بازی «نیروهای التقاطی» بوده و دهههاست که در آن، خبری از «اصالتهای انقلابی» نیست. اصالتها، روزبهروز، رقیقتر و حاشیهای شدهاند و التقاط و محافظهکاری، به سکۀ رایج تبدیل شده است. در سلسله یادداشتهای «دوگانگی فرساینده» نیز از این حقیقت نوشتم که تحلیل شهید بهشتی دربارۀ حضور دو بینش متضاد در درون قدرت سیاسی، همچنان موضوعیّت دارد و نظام، مبتلا به بیماری مزمن و مخرّبی شده است.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60