eitaa logo
جهاد کبیر
98 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
31 فایل
اقتدار و جهاد کبیر تنها راه پیشرفت و مقابله با نفوذ است. مقام معظم رهبری مدیر کانال: سید علیرضا شریعت زاده +989352152503
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دهه هشتاد نودی ها
یک روزنامه اصولگرا مطرح کرد؛ زن ایرانی نمی‌تواند با احکام حجاب بجنگد؛ به‌زودی بی‌حجابی رخت خواهد بست روزنامه رسالت نوشت: 🔹بی‌حجابی هرچند ناچیز به زودی با منطق زهرایی و فاطمی رخت برخواهد بست. زن ایرانی نمی تواند رودرروی قرآن با احکام حجاب بجنگد. این مشت بر سندان کوبیدن است. فصل سربازگیری از زنان به پایان رسیده است. به زودی کسانی که در پادگان‌های سعودی اینترنشنال ، بی بی سی و رسانه‌های دشمن مشق بی‌حجابی می‌دادند خواهند دید زن ایرانی در آغوش گرم خانواده و جامعه با منطق زهرایی به زیست عفیفانه خود ادامه خواهد داد. ✅ جدید👇 https://eitaa.com/joinchat/2352807996C3554b60ac4
هدایت شده از دهه هشتاد نودی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ما هزینه بلند شدن از روی دامن غرب در ۲۰۰ سال گذشته‌ رو داریم پرداخت می‌کنیم! 🌏 👇 🆔 @takhribchi110
مهم‏ترين و بهترين عامل كه باعث شد من راهم را پيدا كنم، حضور در مسجد بود. ✍شهید عباسعلى آورجه 📝با ما در ارتباط باشید👇 @Masjede_tarazz 🕌به سوی مسجد طراز انقلاب اسلامی https://eitaa.com/joinchat/1486356499C16e44b4639
1_1584231464.mp3
4.47M
این جوانها(شهدا) از مسجد رفته‌اند و جان خودشان را در راه خدا داده‌اند؛ نقطه‌ی عزیمت عبارت است از مسجد؛ خیلی حرف بزرگی است، حرف مهمّی است. 🎙امام خامنه‌ای ۱۳۹۵/۰۵/۳۱ ✍پ.ن: اون دسته از کسانی که جانشان را برای تامین عزت، شرف، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی ایران نثار کردند؛ بچه های مسجد بودند ⚠️این افراد ثمره های مسجد برای کشورمان بودند. ⁉️حال ما چقدر روی مساجدمون سرمایه گذاری کرده ایم؟ 📝با ما در ارتباط باشید👇 @Masjede_tarazz 🕌به سوی مسجد طراز انقلاب اسلامی https://eitaa.com/joinchat/1486356499C16e44b4639
ای شهدا سلام مرا به پسرم برسانید پدر شهید مدافع حرم محمدرضا بیات 🕌به سوی مسجد طراز انقلاب اسلامی https://eitaa.com/joinchat/1486356499C16e44b4639
9.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهید حاج قاسم سلیمانی: ⭕️ من قدرت او را، محبت مادری او را در هور دیدم. در قلب کانال ماهی دیدم. در وسط میدان مین دیدم.😭 @akhbarfarfahan
هدایت شده از KHAMENEI.IR
♻️ بازنشر 🔰 لوح | گمنام در خاک، معروف در افلاک 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «سلام بر شهیدان گمنام، گمنام در میان خاکیان و معروف در عرصه‌ی افلاکیان.» ۱۴۰۰/۱۰/۱۶ 🖨 نسخه قابل چاپ👇 https://khl.ink/f/49397
هدایت شده از بیداری ملت
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴مرده شور این کلیسا رو ببره❗️ ⏪قضیه برخی پلتفرمهای داخلی، قضیه همین کشیش و همین کلیسایی هست که رهبری می فرمایند. ▪️در حوزه فرهنگ که رها کرده اند ؛کنترل شایسته ای روی محتوا وجود نداره و برای جذب در برخی پلتفرمهای داخلی، همان کارهایی که در مشابه خارجی آن مانند اینستاگرام هست را انجام می دهند. ▪️در حوزه کلان هم استقلال کشور رو به درآمدزایی اپراتورها فروخته اند و بیانیه دادند که با محدودیت و فیلترینگ اینستاگرام و ... مخالفیم! دشمن ما همینجاست مرگ بر آمریکا مرگ بر اسرائیل 🔴 👇 @bidariymelat
هدایت شده از دهه هشتاد نودی ها
23.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی وقت بود بحث به این خوبی درباره فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها و مساله حجاب نشنیده بودم. خدا قوت به حاج آقای قنبریان @m_ghanbarian عضو کانال شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها در کلام استاد فاطمی نیا رحمة الله علیه 🚨 به لشکر سایبری قدس بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/542441666C7e7c280a3b
🌸گریه سربازعراقی 🌺.....در اسارت، اذان گفتن باصدای بلند ممنوع بود.ما در آنجا اذان می‌گفتیم، اما به گونه‌ای که دشمن نفهمد. روزی جوان هفده ساله ضعیف و نحیفی، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: "چیه؟ اذان می‌گویی؟ بیا جلو"!                                                                                                         🌺.....یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: چیه؟ من اذان گفتم نه او. آن بعثی گفت: او اذان گفت. برادرمان اصرار کرد که "نه،اشتباه می‌کنی من اذان گفتم"... مأمور بعثی گفت: خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو". برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد. وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی.الان دیگر پای من گیر است. 🌺... به هر حال،ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل(موصل شماره ۱و۲) زیرزمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش می‌بارید.آن مأمور بعثی، گاهی وقتها آب می‌پاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرم تر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) می‌دادند که بیشتر آن خمیر بود.ایشان می‌گفت: می‌دیدم اگر نان رابخورم ازتشنگی خفه می‌شوم نان را فقط مزه مزه می‌کردم که شیره‌اش را بمکم. آن مأمور هم هر از چند ساعتی می‌آمد و برای این‌که بیشتر اذیت کند، آب می‌آورد، ولی می‌ریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار می‌کرد.                                                                                                                                                                                                                                                  🌺.....روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک می‌شوم. گفتم: یا فاطمه زهرا!... امروز افتخارمی‌کنم که مثل فرزندتان آقاحسین بن علی(ع) اینجا تشنه‌ کام به شهادت برسم. سرم را گذاشتم زمین و گفتم: یازهرا!افتخارمی‌کنم.این شهادت همراه با تشنه‌ کامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت، ‌این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن. دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم....                                                                                                                                                                                                                                    🌺.....تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمی‌خورد و دهانم خشک شده است.در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سرم آورده بود و همیشه آب می‌آورد و می‌ریخت روی زمین. او از پشت پنجره مرا صدا می‌زد که بیا آب آورده‌ام. اعتنایی نکردم. دیدم لحن صدایش فرق می‌کند و دارد گریه می‌کند و می‌گوید: بیا که آب آورده‌ام. او مرا قسم می‌داد به حق فاطمه زهرا(س) که آب را از دستش بگیرم... 🌺... عراقی‌ها هیچ‌وقت به حضرت زهرا (س) قسم نمی‌خوردند.تا نام مبارکت حضرت فاطمه (س) رابرد، طاقت نیاوردم. سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و می‌گوید: بیا آب را ببر! این دفعه با دفعات قبل فرق می‌کند. همین‌ طور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم واو لیوان آب را ریخت توی دهانم. لیوان دوم و سوم را هم آورد. یک مقدار حال آمدم. بلند شدم.او گفت: به حق فاطمه زهرا بیا واز من در گذر ومرا حلال کن! گفتم: تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمی‌کنم. گفت: دیشب، نیمه‌ شب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد با عصبانیت و گریه گفت: چه کار کردی که مرادر مقابل حضرت زهرا (س) شرمنده کردی.الان حضرت زهرا (س) را در عالم خواب زیارت کردم. ایشان فرمودند: "به پسرت بگو برو ودل اسیری که به دردآورده‌ای را به دست بیاور وگرنه همه شمارا نفرین خواهم کرد....👌 "خاطره ازمرحوم ابوترابی, کتاب حماسه‌های ناگفته ص۹۰" "اسرار ‌حقیقی حیاتم زهراست     معنای عبادتم، صلاتم زهراست دیگرچه غم ازکشاکش این دنیا    وقتی که فرشته نجاتم زهراست"