هدایت شده از دهه هشتاد نودی ها
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸کارهای فرهنگی را به بهانۀ کمبود پول، تعطیل نکنید🔸
یادم هست خدمت مرحوم آیت الله دکتر بهشتی بودیم. یک شیرازی آمده بود می گفت آقا یک طرحی دارم برای #کار_فرهنگی و پولش هم آماده است. ایشان (شهید بهشتی) خوشش نیامد که اسم پول جلویش آوردند. گفت: ما امروز خدا را این طور شناخته ایم که وقتی کارمان اصولی باشد، در مادیات آن لنگ نمیمانیم. میخواستند به او پول پیشنهاد بکنند، ولی به او برخورد.
#وعده_الهی حق است. شما نگران نباشید. کارتان را استوارتر کنید. در خرج کردن هایتان بیشتر دقت کنید؛ #اسراف نکنید؛ #کنترل_شده خرج کنید.
حالا مگر دریچه های روزی خدا بسته است؟ مگر تنها کانالش دانشگاه است؟ خدا از راه دیگر می رساند. شما نسبت به این مساله، فقط کارتان را انجام بدهید. در موارد ضروری، اول #قرض کنید و خرج کنید، بعد خداوند تعالی زمینه رفع قرضتان را فراهم می کند. کار را تعطیل نکنید، #کار_فرهنگی_را_تعطیل_نکنید.
زیاد هم از خودتان #دفاع نکنید، اگر کسانی به شما حمله کردند و علیه شما چیزی گفتند، مجبور نیستید جواب بدهید. اما اگر به #رهبرتان یک چیزی گفتند حتماً جواب بدهید. به خودتان چیزی گفتند جواب ندهید، به رهبرتان گفتند، به خطّتان گفتند، به تفکرتان گفتند، جواب بدهید؛ اما جواب استدلالی و برهانی جواب بدهید.
(بیانات در دیدار جمعی از دانشگاهیانِ فعالان فرهنگی)
📌 بازنشر با فوروارد یا درج لینک 👈
@haerishirazi
هدایت شده از کانال مسجد حضرت نورالاصفیا(عج)
🌸ســـلام
💓صبح زیبــاتون بخیـر
🌸صبحتون به نیکی وعافیت
💓عـشق و مـهربانی
🌸گوارای وجود پاک تون
🌸گذر ثانیه های عمرتون
💓توام با عشق و آرامش
🌸دلتون مملو از شادی و
💓زندگیتون سرشار از خوشبختی
هدایت شده از کانال مسجد حضرت نورالاصفیا(عج)
65-70.mp3
5.13M
🌿🍃 تفسیر صوتی قرآن کریم توسط استاد قرائتی آیات ۶۵ تا ۷۰ سوره قصص:🍃🌿
وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ
ﺭﻭﺯی، ﺧﺪﺍ ﺻﺪﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻲﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﻲﭘﺮﺳﺪ: «ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﺩﺍﺩﻳﺪ؟» (٦٥)
فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنبَاءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا يَتَسَاءَلُونَ
ﺭﺍﻩﻫﺎی ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻲ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ، ﺑﻪ ﺭﻭﻳﺸﺎﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻤﻲﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺮﺍی ﻋﺬﺭﺗﺮﺍﺷﻲ، ﺍﺯ ﻫﻢ ﭼﻴﺰی ﺑﭙﺮﺳﻨﺪ! (٦٦)
فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَىٰ أَن يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ
ﺍﻣﺎ ﺁﻥﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﺑﻜﻨﻨﺪ، ﺍﻣﻴﺪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﻣﺮﺩمِ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ. (٦٧)
وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ
ﺧﺪﺍ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، ﻣﻲﺁﻓﺮﻳﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻛﻨﺪ، ﻭﺿﻊ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻣﺮﺩم ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻗﺎﻧﻮﻥﻫﺎی ﺧﺪﺍ ﺣﻖ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. ﺧﺪﺍ ﻛﺎﺭﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪﻣﻴﻞ ﻣﺮﺩم ﻋﻤﻞ ﻛﻨﺪ! (٦٨)
وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻭﺿﻊ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ، ﺍﺯ ﻧﻴﺎﺯﻫﺎی ﺭﻭﺣﻲ ﻭ ﺟﺴﻤﻲﺷﺎﻥ ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ. (٦٩)
وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَىٰ وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
ﺍﻭﺳﺖ ﺧﺪﺍﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩی ﺟﺰ ﺍﻭ ﻧﻴﺴﺖ. ﺑﺮﺍﺯﻧﺪﮤ ﺍﻭﺳﺖ ﺳﭙﺎﺱ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ ﻗﺎﻧﻮﻥﮔﺬﺍﺭی. ﺁﺧﺮﻛﺎﺭ ﻫﻢ، ﻓﻘﻂ ﺑﻪﺳﻮی ﺍﻭ ﺑﺮِﺗﺎﻥ ﻣﻲﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ. (٧٠)
هدایت شده از کانال مسجد حضرت نورالاصفیا(عج)
🔴 مشق شب برای براندازا
هر شب ۱۰۰ مرتبه زیر این تصویر بنویسید:
تو ایران فقط سید علی بلده اینجوری فراخوان بده
فراخوان این شکلیه
فراخوان این شکلیه
فراخوان این شکلیه.......
هدایت شده از کانال مسجد حضرت نورالاصفیا(عج)
💥 #سلام_روزتون_بخیر❄️
صبحتون پر انرژی☕️❄️
آرزومیکنم
درهای خوشبختی ،عشق🤍
مهربانی و موفقیت
همیشه به روی شما باز باشه🤍
هدایت شده از کانال مسجد حضرت نورالاصفیا(عج)
33.mp3
5.73M
📖🌷 تفسیر صوتی قرآن کریم توسط استاد قرائتی آیه ۳۳ سوره لقمان: 🌷📖
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا يَوْمًا لَّا يَجْزِي وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَيْئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ
ﻣﺮﺩم! ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺭﻓﺘﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ. ﺑﺘﺮﺳﻴﺪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯی ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻫﻴﭻ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭی ﺑﺮﺍی ﺑﭽﻪﺷﺎﻥ ﻛﺎﺭی ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻫﻴﭻ ﺑﭽﻪﺍی ﺑﺮﺍی ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ! ﻭﻋﺪﮤ ﺧﺪﺍ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ. ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺯﺭﻕﻭﺑﺮﻗﺶ ﮔﻮﻟﺘﺎﻥ ﺑﺰﻧﺪ! ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺑﺎ ﻭﻋﺪﮤ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺍﻟﻬﻲ ﮔﻮﻟﺘﺎﻥ ﺑﺰﻧﺪ! (٣٣)
هدایت شده از کانال مسجد حضرت نورالاصفیا(عج)
اعجازامام رضاعلیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
💥جعفر پلنگ لات محله💥
💢راوی جناب آقای راست نجات،
معاون مهمانسرای حرم مطهر حضرت امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام)درشب میلادفرزند دلبندشان،حضرت امام محمدالجواد(علیه السلام)(بهمن۱۴۰۱)
💫زمانی که معاون امدادحرم امام رضا(علیه السلام) بودم؛
وظیفه داشتیم؛
غذاهای باقیمانده مهمانسرا را🥘آخروقت به مناطق ضعیف وحاشیه شهرمشهد برده وبین فقرا توزیع کنیم.
شبی باخادم مسجدآخربلوارتوس،
تماس گرفته وبه اوگفتم :
امشب قرار است که فلان مقدارغذای مشخص،
به منطقه شما آورده وتوزیع کنیم؛
آماده همکاری باماباش،
نیمه های شب به آن مسجدکه رسیدیم؛
باجمعیت فراوانی که درب مسجد منتظربودند مواجه شدیم🙄
بطوری که امکان توزیع غذا رابخاطر ازدحام شدیدوترس ازتلف شدن تعدادی از مردم، نداشتیم!
خادم مسجد را صداکردیم که چرا اینقدرشلوغ است؟!
گفت:
حواسم نبود؛
ودربلندگو📣 اعلام کردم؛
امشب قرار است غذای متبرک ازحرم امام رضا (علیه السلام)بیاورند؛
و اینگونه شلوغ شد؛
و کاری ازدستم برنمی آید.🙄
تصمیم به برگشت داشتیم؛
که ناگاه درگوشه ای کنار دیوار،
دختربچه ای کوچک باکفش های پلاستیکی،
نظرم را به خود جلب کرد؛
و ازوضعیت حال و روزش ترحمی به دلم افتاد؛
و همانجا در دلم،
ازخود امام رضا(علیه السلام) خواستم:
آقا جان🤲خودت راه حلی ارائه بده که بتونیم غذاها رابدون مشکل تقسیم کنیم؛
و این مردم که با امید واحتیاج به اینجا آمدند؛ دست خالی برنگردند؛
که ناگهان انگارهزارنفر درونم فریاد زدند:
ازخادم محله بپرسم لات این محله کیه؟!🤔
ازخادم مسجد پرسیدم:
لات این محله کیه؟
وباتعجب پرسید برای چی؟!!!
گفتم کارش دارم.
گفت:اسمش جعفر پلنگه،
گفتم بگو بیاد؛
و زنگش زد که تا نیم ساعت دیگه میرسم؛ ومنتظرش موندیم.
جعفر باظاهری خالکوبی شده و پیراهن یقه باز و سوار موتور اومد؛
وسلام کردکه فرمایش:
گفتم ما از حرم امام رضا(علیه السلام)اومدیم و غذای متبرک آوردیم؛
و نمیدونیم چطور تقسیم کنیم؛
که مردم اذیت نشن،
و ازشما میخواهیم در این کار کمکمون کنی،😥 جعفر با کمال میل گفت:
نوکرخادمهای امام رضا(علیه السلام)هستم؛ وچشم،
به بقیه خدام گفتم ماشین غذا رو تحویل جعفر بدین و بهش کمک کنید تا غذاهارو تقسیم کنه، جعفر مردم را کنار دیوار به صف کرد؛
وبه هرخانواده ای بنا به مصلحت وشناختی که خودش به آنها داشت؛
غذاها را تقسیم کرد؛
و گفتم چهارتا غذاهم به خودش و خانواده ش بدهید.
بعد از اتمام کار،
به من گفت:
آقای راست نجات شماره تلفنت رابه من میدهید؟ همکاران با اشاره گفتند اینکارو نکن،
و برات دردسر درست میکنه و...
اما با کمال میل به او شماره را دادم و رفتیم. ابتدای هفته بود که با من تماس گرفت؛
که جعفر پلنگ هستم؛
و کاری با شما دارم؛
و به دفتر کاری م درحرم آمد!
آنجا به من گفت:
من هم خادم زوار امام رضا(علیه السلام) هستم؛
وبنده باتعجب گفتم :
بله؟!!!😲
گفت :
منم روزهای پنج شنبه میام حرم امام رضا(علیه السلام)
و درصحن ها میچرخم؛
ومهرهای اطراف دیوارها راجمع آوری و سرجاهایشان میذارم و برمیگردم؛
و به همین مقدار خودم را خادم حضرت میدانم؛
و اتفاقا همان روز در راه برگشتم به درب مهمانسرا رسیدم؛
و به امام رضا(علیه السلام)در دلم گفتم :
میشه امروز غذای متبرکی ازحرمتون برای خواهر بیمارم ببرم؟!
وقتی به خادم درب مهمانسرا گفتم:
با تندی به من گفت :
آقا برو کنار بایست و مزاحم نشو!😔
وقتی نا امید شدم و خواستمبه خانه برگردم؛
پشت سرم،
آن خادم به همکارش گفت:
مواظبش باشید جیب مردم رو نزند!!!😑
هنگامی که این راشنیدم به او گفتم :
خدایا توبه،
من جیب بر نیستم؛
و دلم شکست؛
و تا بَستِ نواب گریه میکردم؛
وبه امام رضا(علیه السلام)گفتم:
دیگه سرکشیکم نمیام؛
و خداحافظ،😪
که ناگهان گوشی م زنگ خورد؛
که خادمهای حرم امام رضا(علیه السلام)در مسجد محله منتظرت هستند؛
وبا ترس و لرز که من جیب بری نکردم؛
و چه زود گزارش دادند؛
و احضارم کردند؛
پیش شما اومدم.😕
حالا آمده ام بگویم:
امام رضا(علیه السلام)چقدر مهربونه😪
یک غذا میخواستم؛
ولی به من یک ماشین غذا داد؛
و بجای یکی،
چهارتا غذا برای خانواده م بردم.😇