#استادصفائیحائری :
[ پایی که بزرگ شد در
کفشهای سابقَش نمیگنجد.
آدمی که از تمامیِ هستی بزرگتر شده،
به آن راه ندارد...
هیچ جوجهای دوباره در پوستِ خودش
قرار نمیگیرد...
اگر میتوانست بماند که بیرون نمیآمد...
اگر میتوانستی بمانی که راه نمیافتادی!
پس تویی که ضرورتِ رفتن را
با ذره ذرهی وجودت احساس میکنی
و پایی برای رفتن نداری،
دیگر به گذشته فکر نمیکنی،
در حالْ هم که نمیتوانی بمانی،
پس چه خواهی داشت جز فریاد
و چه خواهی کرد جز دعا و چه میماند
جز اعتصام و استعانت!✨ ]
#استادصفائیحائری:
[ دنیا راه است، کلاس است، کوره است!
آنقدر میسوزانندَت که آمادهی درسها شوی
و در راه گام برداری...
لوس بازی بس است که دستگاهِ هستی،
با تربیتِ آمریکایی هماهنگ نیست!
این دستگاه میخواهد آدم تحویل دهد؛
آدمی که با کولهبارِ رنج، راهِ درازِ هستی را
طی کرده و به هستآفرین رسیده است!✨ ]
#استادصفائیحائری:
[ حرکت هایی که نسنجیده باشند،
در انسان باروری نمیآورد و علامت آن
هم این است که یا مغرور عملمان می شویم
و یا خسته از عمل!
اگر ما را بکوبند خستهایم و اگر
تشویقمان کنند، مغروریم...
ولی اگر ریشهها در ما پا گرفته باشد،
نه در تشویقها غروری میآید و
نه در ضربهها خستگی؛
که مدام باروری دارد!✨ ]
#کتاب:حرکت📚
#استادصفائیحائری:
[ خدا رحمت کند آقای صفایی را،
میگفتند: شیطان اگر بتواند،
نمیگذارد بکاری!
اگر کاشتی نمیگذارد جوانه بزند!
اگر جوانهاش زد، نهالش را میشکند!
تا بالاخره یک کِرمی
در میوهاش میگذارد!
نمیگذارد کار به نتیجه برسد
و برای این هدف، تدبیر و
برنامهریزی میکند!✨ ]
#استادصفائیحائری:
[ ما اگر " جایگاه امامت " را بشناسیم،
و ضرورتش را لمس کنیم،
بر اساس همان ضرورت،
وجود " امام زمان " را
احساس میکنیم
و از زیر بار اشکال های
بنی اسرائیلی،
آزاد میشویم و
بر اساس همان ضرورت و احساس،
به عشقی از امام میرسیم؛
آن هم نه عشقی ساده و سطحی ،
که عشقی شکل گرفته و جهت یافته
و تبدیل شده به حرکت و
به سازندگیِ مهره هایی که
این حکومت سنگین و
بلند به آن احتیاج دارد!✨ ]
#استادصفائیحائری:
[ دنیا راه است، کلاس است،
کوره است!
آنقدر میسوزانندَت که
آمادهی درسها شوی و
در راه گام برداری!
لوس بازی بس است
که دستگاهِ هستی،
با تربیتِ آمریکایی
هماهنگ نیست!
این دستگاه میخواهد
آدم تحویل دهد؛
آدمی که با کولهبارِ رنج،
راهِ درازِ هستی را طی کرده
و به هست آفرین
رسیده است!✨ ]
#استادصفائیحائری:
[ انسان از لحظهای متولد میشود
که با بینشها و مقایسهها
همراه بشود و
بر حرکتهایش نظارت کند!
اینجاست که دیوارهای
وجودش میشکند و
در «خود» کوچک او
تمامِ هستی حضور مییابد.
با این تولدِ تازه تو دوتا میشوی؛
«منی» که بود، «من» مادر
و «منی» که شد، «من» فرزند!
این «من» مادر با این فرزند،
ناچار درگیر است و
از این لحظه به بعد
لحظهی جهاد است(جهاد بانفس)!
تو که هنوز تولدی نیافتهای،
بیش از یکی نیستی
و این است که
مبارزهای نداری!✨ ]
#استادصفائیحائری:
[ انديشه همچون چشم است
و علم همچون نور.
اين چشم تا آن جا را مى بيند
كه علم بر آن تابيده است!✨ ]
#کتاب : اندیشه من📚
#استادصفائیحائری:
[ میخواهی بدون جهاد و درگیری،
پاداش مجاهدها را بگیری...؟
تو برای یک مدرک
سالها رنج بردهای و
اینقدر شتاب نداشته ای؛
چون کلاسها را فهمیده بودی
و در کلاس اول ،
توقع درمان مریضهای از
همه جا رانده شده را نداشتی.
اکنون هم با همین توجه میتوانی
به این ظرفیت برسی
و اینقدر با عجلههایت از پای نیفتی.
کسانی که کلاسها و
مراتب را شناختهاند،
آرام و مسلط می شوند!✨ ]
#استادصفائیحائری:
[ وقتی آدمی حرکتی ندارد،
مجبور است خودش را با
شکل های مختلفِ زندگی فریب دهد
تا خیال کند حرکتی دارد!✨ ]