💠 #حدیث_روز 💠
🔰 امام باقر عليه السلام :
💢 عَلَيكُم بِالصَّدَقَةِ فَبَكِّرُوا بِالصَّدَقَةِ فَإنَّها تُسَوِّدُ وَجهَ إبليسَ ؛
✍🏻 بر شما باد به صدقه دادن ! صبح زود صدقه بدهيد كه روى ابليس را سياه مى كند .
📚 همان ، ص 298 .
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
بعضی انسانها به زمین آمده اند
تا زمین قابل تماشا شود...
آمده اند که تاریخ؛
شکوه شرافت و آزادگی شان را به نظاره بنشیند...
آمده اند تا آبرو و اعتبار دنیا باشند
اصلا زمین،
از آمدن بعضی انسانها به خود می بالد...
#صبحتون_شهدایی
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهیدجهادعمادمغنیه
#رفیق_شهیدم
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#زیارتنامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#یادشان_باصلوات
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#شهید_مطهری:
✨توجه اصلی پدر، درهمه امور به مبدا بود.
وهرگز به دنبال تظاهر در مقابل مردم نبود. عنوان همیشگی نویسنده بر روی کتاب هایشان ((مرتضی مطهری)) بود و اجازه نمی داد کلمه هایی، مثل استاد و...قبل از اسمشان آورده شود.✨
خانه مطهرص28
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شلیک اشتباهی گاز اشکآور توسط پلیس آمریکا به همکاران خود به سوژه خنده معترضان آمریکایی تبدیل شد!
#افول_آمریکا
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩستشاﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ. ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ ،که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند ﺑﺨﻮﺍبد !
ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭاﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ،ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود.
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدن ﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ به خوﺍﺏ ﺭﻓﺖ. ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ نکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕوید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪند: ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟ ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ (ﺧﺮ ) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭاندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭفلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و.... ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید. ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ میشود ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ ! ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕوید: ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ ...
@jahadesolimanie
حکایتی بسیار زیبا از کلیله و دمنه درباره زود قضاوت کردن
دو کبوتر بودند در گوشه مزرعه ای با خوشحالی زندگی می کردند . در فصل بهار ، وقتی که باران زیاد می بارید ، کبوتر ماده به همسرش گفت : " این لانه خیلی مرطوب است . اینجا دیگر جای خوبی برای زندگی کردن نیست . " کبوتر جواب داد : " به زودی تابستان از راه می رسد و هوا گرمتر خواهد شد . علاوه براین ، ساختن این چنین لانه ای که هم بزرگ باشد و هم انبار داشته باشد ، خیلی مشکل است ."
بنابراین دو كبوتر در همان لانه قبلی ماندند تا این که تابستان فرا رسید و لانه آنها خشک تر شد و زندگی خوشی را در مزرعه سپری کردند . آنها هر چقدر برنج و گندم می خواستند می خوردند و مقداری از آن را نیز برای زمستان در انبار ذخیره می کردند . یک روز ، متوجه شدند که انبارشان از گندم و برنج پر شده است . با خوشحالی به یكدیگر گفتند : " حالا یک انبار پر از غذا داریم . بنابراین ، این زمستان هم زنده خواهیم ماند . "
آنها در انبار را بستند و دیگر سری به آن نزدند تا این که تابستان به پایان رسید و دیگر در مزرعه دانه به ندرت پیدا می شد . پرنده ماده که نمی توانست تا دور دست پرواز کند ، در خانه استراحت می کرد و کبوتر نر برای او غذا تهیه می کرد . در فصل پائیز وقتی که بارندگی آغاز شد و کبوترها نمی توانستند برای خوردن غذا به مزرعه بروند ، یاد انبار آذوقه شان افتادند . دانه های انبار بر اثر گرمای زیاد تابستان ، حجمشان کمتر از حجم اولیه شان شده بود و کمتر به نظر می رسید . کبوتر نر با عصبانیت به پیش جفت خود بازگشت و فریاد زد : " عجب بی فکر و شکمو هستی ! ما این دانه ها را برای زمستان ذخیره کرده بودیم ، ولی تو نصف انبار را ظرف همان چند روز که در خانه ماندی ، خورده ای ؟ مگر زمستان و سرما و یخبندان را فراموش کردی ؟ " کبوتر ماده با عصبانیت پاسخ داد :
" من دانه ها را نخوردم و نمی دانم که چرا نصف انبار خالی شده ؟ "
کبوتر ماده که از دیدن مقدار کم دانه های انبار ، متعجب شده بود ، با اصرار گفت : " قسم می خورم که از همان روزی که این دانه ها را ذخیره کردیم ، به آنها نگاه نکردم . آخر چطور می توانستم آنها را بخورم ؟ من در حیرتم چرا این قدر دانه های انبار کم شده است . این قدر عصبانی نباش و مرا سرزنش نکن . بهتر است که صبور باشی و دانه های باقی مانده را بخوریم . شاید کف انبار فرو رفته باشد یا شاید موش ها انبار را پیدا کرده اند و مقداری از آنها را خورده اند . شاید هم شخص دیگری دانه های ما را دزدیده است . در هرصورت تو نباید عجولانه قضاوت کنی . اگر آرام باشی و صبر کنی ، حقیقت روشن می شود . "
کبوتر نر با عصبانیت گفت : " کافی است ! من به حرف های تو گوش نمی دهم و لازم نیست مرا نصیحت کنی . من مطمئن هستم که هیچکس غیر از تو به اینجا نیامده است . اگر هم کسی آمده ، تو خوب می دانی که آن چه کسی بوده است .
اگر تو دانه ها را نخوردی باید راستش را بگویی . من نمی توانم منتظر بمانم و این اجازه را به تو نمی دهم که هر کاری دلت می خواهد بکنی . خلاصه ، اگر چیزی می دانی و قصد داری که بعد بگویی بهتر است همین الان بگویی ." کبوتر ماده که چیزی درباره کم شدن دانه ها نمی دانست ، شروع به گریه و زاری کرد و گفت : " من به دانه ها دست نزدم و نمی دانم که چه بلایی بر سر آنها آمده است " و به کبوتر نر گفت که صبر کن تا علت کم شدن دانه ها معلوم شود . اما کبوتر نر متقاعد نشد ، بلکه ناراحت تر شد و جفت خود را از خانه بیرون انداخت .
کبوتر ماده گفت : " تو نباید به این سرعت درباره من قضاوت کنی و به من تهمت ناروا بزنی . به زودی از کرده خود پشیمان خواهی شد . ولی باید بگویم که آن وقت خیلی دیر است و بلافاصله به طرف بیابان پرواز کرد و پس از مدتی گرفتار دام صیاد شد . "
کبوتر نر ، تنها در لانه به زندگی خود ادامه داد . او از این که اجازه نداد جفتش او را فریب دهد ، خیلی خوشحال بود . چند روز بعد هوا دوباره بارانی و مرطوب شد . دانه های انبار ، دوباره چاق تر و پرحجم تر شدند و انبار دوباره به اندازه اولش پر شد . کبوتر عجول با دیدن این موضوع ، فهمید که قضاوتش درباره جفتش اشتباه بوده و از کرده خود خیلی پشیمان شد ، ولی دیگر برای توبه کردن خیلی دیر شده بود و او به خاطر قضاوت نادرستش تا آخر عمر با ناراحتی زندگی کرد .
پندها:
زود قضاوت نكنید. زود به انتهای قضیه نرسید و یكه به قاضی نروید یا در میان صحبتها مدام دنبال درست و غلط نگردید. قبل از نتیجه گیری كردن در مورد حرفهای دیگران كمی فكر كنید ؛ خصوصا اگر میدانید این صحبت فقط از یك احساس زود گذر نشات میگیرد.
@sahebzaman_ir
با حاجی رفیق بودیم؛
عین برادر ...
وقتی هوای سوریه به سرمان زد
با رئیس دانشگاه فرهنگیان کرمان، رفتیم سراغش
گفتیم: حاجی، ما میخایم بیایم سوریه!
گفت: برای چی ؟!
گفتیم: همه دارن میرن، ماهم میخایم بیایم.
ما اینجا توی کرمان،
همه جا پیش شما هستیم
اونجا چی؟
خندید و گفت:
تو که توی دانشگاهی، این آقا هم همینطور
امروز جبهه دانشگاه مهمتر از سوریه ست!
برید اونجا کار کنید
بچه های مردم رو نجات بدید، راهنمایی کنید.
داوطلب سوریه زیاد داریم
هر وقت نیاز شد،خبرتون میکنم ...
نام شهید: سردار حاج قاسم سلیمانی
تاریخ تولد: 1335
محل تولد: کرمان، روستای قنات ملک
محل شهادت: فرودگاه بغداد
تاریخ شهادت: 1398.10.13
مزار: گلزار شهدای کرمان
#شهیدسردارحاجقاسمسلیمانی
#کتابسلیمانیعزیز
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
💢موانع بر سر اجرای عدالت علی(ع)
♦️علی(ع) در اجرای حاکمیت اصیل اسلامی با دشمنان خارجی یا مشرکین درگیری نداشت.
♦️چند جبهه داخلی که همگی لباس اسلام پوشیده و ادعای سابقه در کنار پیامبر بودن را دارند، در مقابل او ایستاده اند.
♦️معمول ترین دشمن علی(ع) در دوران خلافت را، معاویه و عمروعاص می دانند و آنها را در صدر قرار میدهند.
♦️اما در همین دسته بندی ها، در درون سپاه امام هم افراد تاثیرگذاری حضور دارند که معاویه بدون آنها نمیتوانست به موفقیت در صفین دست پیدا کند.
♦️آن شخص کسی نیست جز اشعث بن قیس. منافقی باهوش، قدرتمند، اهل خطابه و سخنور که به تنهایی در ماجرای صفین توانست در سپاه حضرت، شکاف ایجاد کند.
♦️اشعث تا قبل از خلافت حضرت علی(ع) ولایت آذربایجان را عهدهدار بود و سالی صد هزار درهم از خراج آن دیار را به او می رسید.
♦️پس از قتل خلیفه و پیوستن مردم به علی ( ع ) وی نیز به آن حضرت پیوست و در جنگ صفین نیز شرکت کرد
♦️در یکی از شبهای جنگ صفین که اعراب بسیاری کشته شده بودند افراد قبیله خویش را جمع کرد و به بهانه دلسوزی بدانها گفت : امروز دیدید که چقدر از جمعیت عرب کشته شد ؟! به خدا سوگند که در عمرم چنین کشتاری به چشم ندیدهام .اگر بنا باشد جنگ به این صورت ادامه یابد ، عرب نابود گردد ،و با این سخنان خود در آنها ایجاد تزلزل کرد .
♦️این خبر به گوش معاویه رسید و همین امر انگیزه او شد که قرآنها را بر نیزه کند و امیرالمؤمنین را به حکمیت بخواند .
♦️علت این کارشکنی آن بود که علىبنابىطالب(ع) پس از جنگ جمل، یعنى حدود 6 ماه پس از آغاز خلافتش، او را از ولایت آذربایجان عزل كرد و از وى خواست تا اموال حكومتى را در كوفه به حضرت تحویل دهد.
این تصمیم بر اشعث ناگوار آمد ، بهطورى كه بر آن شد تا به معاویه بپیوندد؛ ولى قومش او را بازداشتند ، زیرا ترك شهر و قوم و پیوستن به معاویه را سزاوار نمىدانستند.
📚الامامة والسیاسة / ج1 / ص112
♦️در روانشناسی منافق حضرت امیر میفرمایند: منافق شخصی مغرور، ریاست طلب و حسود است.
♦️حالا همین صفات را می توان در اشعث بن قیس دید.
♦️او در جنگ صفین در سپاه امام على(ع) بود و از سوى حضرت فرمانده جناح راست لشكر عراق شد. در این جنگ ، به مالك اشتر كه اصالتى یمنى داشت و از سرداران برجسته سپاه على(ع)بود، حسادت می ورزید و در كسب پیروزیهاى نخستین با او به رقابت مىپرداخت ودر نهایت خیانت کرد ولشکر حضرت را متفرق کرد
📚واقعة صفین / ص180
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
✅ تکرار سه فتنه زمان حضرت علی(عليه السلام) – در زمان ما
1- فتنه رنگی جمل
سهم خواهی- حبس خانگی – انحراف توسط فرزند – ناکثین
2-فتنه مذاکره
با شیطان بزرگ زمانه - و فریب خوردن ابوموسی اشعری -قاسطين
3-فتنه القای ناکارآمدی
القای عدم عدالت- توسط مذهبی های احمق – مارقین یا خوارج
در فتنه اول:
یاران نزدیک پیامبر (طلحه و زبیر) که بعد از پیامبر خیلی ثروتمند شده بودند - وقتی دیدند نمی توانند در حکومت علی (ع) به پست و مقام برسند با همراهی خانواده پیامبر (یعنی عایشه) علیه جانشین پیامبر (یعنی علی ع) شورش کردند– و خیلی ها در این وسط کشته شدند – زبیر از اولین یاران پیامبر و علی (ع) بود – ولی پسرش او را منحرف کرد - و بعد از جنگ به شکل بدی کشته شد- علی (ع) از کشته شدن دوست قدیمی اش (یعنی زبیر) در حال انحراف خیلی ناراحت شد – این فتنه رنگی بود و به جمل (یعنی شتر سرخ) شهرت یافت- در آخر با اینکه عایشه موجب فتنه و قتل خیلی ها شده بود حضرت علی (ع) عایشه را به حبس خانگی محکوم کرد تا فتنه دیگری نشود و مردم بیشتری در این وسط کشته نشوند
به نظر شما زبیر زمان ما چه کسی بود؟
در فتنه دوم:
سپاه حضرت علی(ع) با سپاه شیطان بزرگ زمان (یعنی معاویه) در جنگ بود و چون معاویه در حال شکست بود پیشنهاد مذاکره داد – برخی یاران حضرت علی فریب خوردند و پیشنهاد مذاکره را باور کردند – حضرت قبول نکرد و فرمود به آنها اعتماد نکنید – ولی مردم با سرگردگی بعضی منافقین داخلی حضرت علی (ع) را مجبور کردند – حضرت پذیرفت ولی کس دیگری را برای مذاکره فرستاد (مالک اشتر) – مردم گفتند مالک را نمی خواهیم او جنگ طلب است – ما فرد باسواد و صلح طلب را میفرستیم (ابوموسی اشعری) – چند مدت مذاکره طول کشید – تا اینکه ابوموسی فریب خورد و ابتدا شرایط را اجرا کرد و انگشتر را درآورد – ولی معاویه و عمروعاص تعهدات را اجرا نکردند – بعد از اینکه مردم دیدند مذاکرات شکست خورده به جای اینکه پشیمان شوند – گفتند ما اشتباه کردیم چرا علی قبول کرد پس علی هم اشتباه کرده باید توبه کند
به نظر شما ابوموسی زمان ما چه کسی است؟
اما فتنه سوم:
برخی از یاران حضرت علی(ع) (یعنی مذهبی های بی بصیرت) به این نتیجه رسیده بودند که حکومت حضرت ناکارآمد و ناعادلانه است – آنها در نتیجه جنگ های متعدد و تخلف های برخی مدیران به این نتیجه رسیده بودند – آنها حضرت علی(ع) اعتراض میکردند و قصد داشتند ایشان را وادار به توبه کنند – آنها خود را از حضرت علی (ع) عادل تر و دین شناس تر می دانستند - شروع به اعتراض کردند – سه خصوصیت عجیب خوارج این بود که آنها همه را فاسد می دانستند – و برای ولی مسلمین (یعنی علی ع) تعیین تکلیف میکردند – خود را عدالت طلب و دین دار واقعی می دانستند و جلوتر از امام حرکت میکردند – و در آخر باقیمانده خوارج حضرت علی (ع) را کشتند
♦️♦️♦️مواظب باشید
این فتنه قصد القای ناکارآمدی و بی عدالت را دارد و همچنین ناامید کردن بچه های مذهبی – توسط افراد به ظاهر مذهبی و عدالت خواه -
ولی رهبر عزیز انقلاب در تمام سخنرانی ها دارند به مردم امید می دهد و تاکید میکند به آینده امیدوار باشیم.
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
رمان واقعی بنام فرار از جهنم
نوشته #شهید_مدافع_حرم
#سید_طاها_ایمانی، در ۶۷قسمت
از سرگذشت پر پیچ وخم یڪ تازه مسلمان امریڪایی، قبل از تشرف به اسلام و بعداز آن،
که در جنگ میان شیطان و فرشته و بهشت وجهنم،در آخر بر شیطان پیروز شده
و راه بهشت را در پیش می گیرد…
به عبارتی میتوان گفت این داستان واقعی به نوعی ثابت ڪننده امڪان تغییر در انسان می باشد
که همه چیز حتی خویهای حیوانی شخص نمیتواند مانع تغییر و رسیدن به انسانیت شود
ومیتوان باوجود تمام مشڪلات و سختیهای پیش رو و زمینه وجود گناه و دوری از انسانیت
بازهم انسان زیست؛ و فراموش نڪرد که خدا همه جا با مااست…
خودتون بخونید قضاوت با شما …
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
رمان واقعی بنام فرار از جهنم نوشته #شهید_مدافع_حرم #سید_طاها_ایمانی، در ۶۷قسمت از سرگذشت پر پیچ
#قسمت_اول_داستان_دنبالهدار
فرار از جهنم:
🔵اتحاد، عدالت، خودباوری
من متولد ایالت لوئیزیانا، شهر باتون روژ هستم. ایالت ما تاثیر زیادی در اقتصاد امریکا داره همیشه در کنار بزرگ ترین سازه های اقتصادی، بزرگ ترین جمعیت های کارگری حضور دارن ...
هر چقدر این سازه ها بزرگ تر و جیب سرمایه دارها کلفت تر میشن ... فلاکت و فاصله طبقات هم بیشتر میشن ... و من در یکی از پایین ترین و پست ترین نقاط شهری به دنیا اومدم ...
شعار مدارس و دانشگاه های ما اتحاد، عدالت، اعتماد و خودباوریه ... این چیزیه که از بچگی و روز اول، هر بچه ای توی لوئیزیانا یاد می گیره ... ما در سایه اتحاد، جامعه ای سرشار از عدالت بنا می کنیم و با اعتماد و خودباوری به خودمون کشور و آینده رو می سازیم ... ولی از نظر من، همه شون یه مشت مزخرفات بیشتر نبود ...
برای بچه ای که در طبقه ما به دنیا بیاد ... چیزی به اسم عدالت و آینده وجود نداره ... برای ما کشوری وجود نداشت تا بهش اعتماد کنیم ... برای ما فقط یک مفهوم بود ... جنگ ... جنگ برای بقا ... جنگ برای زنده موندن ...
بله ... من توی منطقه ای به دنیا اومدم که جولانگاه قاچاقچی ها و دلال های مواد مخدر، دزدها، آدمکش ها و فاحشه ها بود ... منطقه ای که هر روز توش درگیری بود ... تجاوز، دزدی، قتل و بلند شدن صدای گلوله، چیز عجیبی نبود ... درسته ... من وسط جهنم متولد شده بودم ... و این جهنم از همون روزهای اول با من بود ...
من بچه ی یه فاحشه دائم الخمر بودم که مدیریت و نگهداری خواهر و برادرهای کوچک ترم با من بود ...
من وسط جهنم به دنیا اومده بودم ...
✍ادامــــــه دارد ...
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
#قسمت_اول_داستان_دنبالهدار فرار از جهنم: 🔵اتحاد، عدالت، خودباوری من متولد ایالت لوئیزیانا، شهر ب
قسمت دوم داستان دنباله دار فرار از جهنم:
🔵یک روز شوم
صبح ها که از خواب بیدار می شدم ... مادرم تازه، مست و بدون تعادل برمی گشت خونه ... حالی که تمام وجودش بوی گندی می داد روی تخت یا کاناپه ولو می شد ... دوباره بعد از ظهر بلند می شد ...قهوه، یکم غذا، آرایش و ....
من، هر روز صبحانه بچه ها رو می دادم ... در رو قفل می کردم که بیرون نرن و می رفتم مدرسه ... بعد از ظهرها هم کار می کردم تا کمک خرج زندگی باشم ....
پول بخور و نمیری بود اما حالم از پول های مادرم بهم می خورد ... گذشته از این، اگر بهشون دست می زدم بدجور کتک می خوردم ... ولی باز هم به زحمت خرج اجاره خونه و قبض هامون و هزینه زندگی درمیومد ....
همه چیز رو به خاطر بچه ها تحمل می کردم تا اینکه اون روز شوم رسید ... سر کلاس درس نشسته بودم ... مدیر اومد دم در کلاس و معلم مون رو صدا زد ... همین طور که با هم حرف می زدن زیر چشمی به من نگاه می کردن ... مکث می کردن ... و دوباره ... ..
تمام وجودم یخ کرده بود ... ترس و دلهره عجیبی رو تا مغز استخوانم حس می کردم .... معلم مون دم در کلاس ایستاده بود ... نگاه عمیقی به من کرد ... استنلی لازمه چند لحظه باهات صحبت کنم ...
از جا بلند شدم ...هر قدم که به سمتش می رفتم اضطرابم شدید تر می شد ... اما اون لحظات در برابر تجربه ای که در انتظارم بود؛ هیچ چیز نبود ...
✍ادامــــــه دارد ....
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
💢شهادت مرزبان میناب در درگیری با قاچاقچیان سوخت
🔹 بنابر اعلام پایگاه خبری شهدای ناجا صبح امروز یک نفر از مرزبانان رشید و غیور دریابانی ناجا حین انجام وظیفه و ماموریت توقف شناورهای حامل کالای قاچاق سوخت به شهادت رسيد.
🔹بر اساس این گزارش؛ ستوانسوم "محمد احمدی سکل " به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه
2⃣8⃣
روزی از #شهیدجهادعمادمغنیه پرسیدم که تا کنون چند مرتبه #رهبر_معظم_انقلاب را دیده ای؟ وی پاسخ داد: «شاید پنج یا شش مرتبه» از او پرسیدم قبل از #شهادت پدرت یا پس از #شهادت ایشان؟ وی گفت: «اولین دیدار قبل از #شهادت پدر بود، من و دوستان وارد اتاق #آقا شدیم، فردی مرا به ایشان معرفی کرد و آقا فرمودند:« مراقب پدرت باش خیلی برای من عزیز است» دفعه بعد که پس از #شهادت پدرم به دیدار #رهبر_معظم_انقلاب رفتم ایشان با لحن شوخی به من فرمودند: «مگر به تو نگفته بودم مراقب پدرت باش؟».
این نشان از اهمیت این #پدر و #پسر می دهد که در آن طرف مرز ها بار #ولایت را بر دوش می کشند.
راوی: سید کمیل باقر زاده
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهیدجهادعمادمغنیه
#رفیق_شهیدم
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
⭕️ وقتی سلفی حقارت رو گرفتن، سلفی شجاعت محسن حججی اومد
وقتی یه نفرو بیخودی میخواستن قهرمان کنن، قهرمانای خان طومان برگشتن
وقتی چالش حقارت اومد، چالش غیرتِ مردی اومد که برای ناموس و هم وطنش، مقابل اراذل و اوباش ایستاد!
آتئیست ها به اینا میگن شانس، ما میگیم جورچین الهی!
#شهید_محمد_محمدی
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
در دوران جنگ تحمیلی صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانان ایرانی در یک مصاحبه تلویزیونی به خبرنگار خارجی گفت: «به هر جوجه کلاغ ایرانی که بتواند به ۵۰۰ مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود حقوق یک سال خود را جایزه خواهم داد.»
تنها دو ساعت و نیم بعد از این مصاحبه صدام، عباس دوران و حیدریان و علیرضا یاسینی نیروگاه بصره را بمباران کردند.
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
[ امـامبہماآموختکہ"انٺظـاردرمبارزہاسٺ"
واینبزرگترینپیاماوبود،وپسازاو،اگربازهم
امیدی مارازندہمی داردهمیناستکہبرای
ظهـورآخـرین حجـٺحق#مبـارزه کنیم:)
امامماراآموختکہ"عرفـانرابامبـارزہجمعکنیم "
وخودبهٺـرینشاهدبودبراینمدعـاکہعرفان
عین مبارزه است...
#انٺـظـاردرمبـارزہاسـٺ . . .
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
⚠️هییچ گناهی رو دست کم نگیر
(قطام لبخند زد و دلبری کرد
و وقتی ابن ملجم دلباخته اش شد،مهریه اش را خون علی(ع) قرار داد)
#لبخند_حرام
#نگاه_حرام
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحنه ای عجیب از واق واق کردن نظامیان آمریکایی برای غذا خوردن
آمریکا با این احمقا میخواست به آسیا مسلط بشه!!؟
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
🌸🍃 #حاج_اسماعیل_دولابی_ره :
اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد
#حدیث_سرو
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
خداوندا!
تو را شکـرگزارم؛
که پس از عبد صالحت خمینـی عزیز،
مرا در مسیـر عبـد صالح دیگرے،
که مظلـومیتش اعظم است بر صالحیتش،
مردے که حکیــم امروز اسلام و تشیّـع
و ایران و جهانسیاسیاسلام است،
خامنهاے عزیز؛
که جانم فداےی جان او باد؛
قرار دادے.
#وصیتنامه #سپهبد_سلیمانی
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 همسر نابینا
🔰 #آقای_قرائتی
#پیشنهاد_دانلود
شاد باشید
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
💠 #حدیث_روز 💠
🔰 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):
💢 مَن أحسَنَ تَدبيرَ مَعيشَتِهِ رَزَقَهُ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى .
✍🏻 هر كس براى گذرانِ زندگانى خويش، به درستى برنامه ريزى كند ، خداى ـ تبارك و تعالى ـ روزى اش مى بخشد .
📚 اُسد الغابة : ج ۵ ص ۳۳۶ ح ۵۲۹۴
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
خنده هـايت . . .
آنچنان جادو ڪند جانِ مرا
هر چه غـم آيد سـرم
هرگز نبينم آفتى !
#صبحتون_شهدایی
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie