(📚🪴)
قال الصادق (ع) : لو ادرکته ، لخدمته ایام حیاتی .
از امام صادق (ع) سوال کردند که آیا قائم متولد شده است؟
امام در جواب فرمودند ، خیر ، اما اگر زمان او را درک می کردم، تمام عمرم را به او خدمت می کردم
حاج اقا دید که شانه های اقا هادی داره تکون میخوره و دستهاش رو گذاشته جلوی صورتش تا اشک چشم معلوم نباشه.
هادی دوباره به یاد نذری که کرده بود افتاد
نذری که فرزندش رو باید در راه مهدوی تربیت می کرد، هدفی که فرزندش خادم امام عصر (عج) بشه
حاج اقا اون شب این روایت رو بیشتر برای مردم توضیح داد و به مردم نشون داد که کار برای امام زمان (عج) اینقدر ارزشمند هست که حتی امام صادق (ع) هم چنین آرزویی دارد.
اون شب خانم رحمتی شام مختصری تهیه دید، اعتقادی به شام خوردن مفصل نداشتند ، همیشه هم اقای رحمتی به اقا هادی و خانمش می گفت اولا روایت داریم هیچوقت شام رو ترک نکنین حتی یک لقمه ، ثانیا سعی کنید شام رو هم زودتر بخورین و هم سبک تر، تا بتونین به راحتی قبل اذان صبح بلند بشین و با خدا راز و نیاز کنین.
شکم که پر باشه، هم احتمال داره نماز قضا بشه، هم اینکه عبادت واقعا حال نمیده !
راست هم می گفت اقای رحمتی، هم عبادت با شکم پر نهی شده، هم علم آموزی
از همون مسجد مستقیم رفتن طبقه پایین و شام رو چهار نفری با هم خوردن ،
آخر شب که شد آقا هادی به همسرش گفت از شعبه مرکزی بانک یه نامه اومده که به کارکنان بانک ، 50 میلیون وام 4 درصد بدن، نظرت چیه؟ بگیریم یا نه؟
نرگس خانم گفت: چرا نگیریم؟ می تونیم برای آقا #محمد_مهدی یه سیسمونی خوب و یه سری وسیله و لباس و... بگیریم.
حتما درخواست بده و بگیر ، این هم لطف خداست که تو این موقعیت و زمان ، به ما مرحمت کرده
قبل اذان صبح خروس اقای رحمتی شروع کرد به ندا سر دادن ! اعتقاد داشتن خروس حیوان خوبی هست،تو خونه باشه خوبه، اقاهادی و همسرش هم بلند شدن برای اقامه نماز شب، نیم ساعتی به اذان مونده بود، فرصت داشتن و کمی قرآن هم خوندن
یه بار از حاج اقا عسکری شنیده بودن که ایشون مستقیما از ایت الله بهجت نقل می کردن که می فرمودند:
از توصیه های استاد ما ، حضرت سید علی آقا قاضی (ره) این بود که نیمه های شب با حالت محزون ، قرآن بخونید
بعد نماز صبح، اعمالی که نیت کرده بودن تا بچه به دنیا بیاد رو انجام دادن و اندکی استراحت کردند و بعدش اقا هادی رفت سر کار
طبق توصیه دیشب همسرش رفت برای درخواست وام که یک مرتبه...
( ادامه دارد ...)
✍️ احسان عبادی
#رمان_محمد_مهدی 11
『 @jahadesolimanie 』
4_6023656778980394794.mp3
9.6M
'🌦'
روزهانونشدهکهنهترازدیروزاست
گرکُندیوسفزهرانظری،نوروزاست
لحظههادرتپشتابوتبآمدنش
آسمانچشمبهراهقدمشهرروزاست
#اللهمعجللولیکالفرج
「ⓙⓐⓗⓐⓓ」
"🥀"
از لحاظ خوشرو و خوشاخلاق بودن نمونه بود
همیشه خنده بر لب داشت و بعد از شهادت کسانی که میخواستند از شهید یاد کنند،
از خندهرو بودنش میگفتند
همچنین خیلی بخشنده و دریادل بود خاطرم نیست از کسی ناراحت و دلخور شده باشد
همیشه میگفت دنیا کوچکتر از این حرفهاست که بخواهیم ناراحت شویم و کینهای به دل بگیریم
دقیقاً با رفتار خوبش طرف را متوجه اشتباهش میکرد
خیلی از غیبت و دروغ بیزار بود
اگر گاهی پشت تلفن حرف کسی پیش میآمد، میگفت من راضی نیستم از این تلفن و در این خانه بخواهی غیبت کنی
نه خودش غیبت میشنید و نه میگذاشت کسی جلویش غیبت کند اگر در مجلسی علیرضا بود، هیچوقت غیبت نمیشد
از دروغ گفتن هم خیلی بیزار بود
حتی اگر جایی به نفعش بود که دروغ بگوید باز از این کار خودداری میکرد.
+روای:همسرشهید
#شهیدانه♥️"
#سالروز_شہادت🕊"
#شهیدعلیرضانوری🌦"
「➜• jαнαdeѕolιмαɴιe 」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
'🌦'
آمد بهار و گلرخ من در سفر هنوز
خندید و ابر چشم من از گریه تر هنوز
آمد درخت گل به بر اما چه فایده ؟
کان سرو گلعزار نیامد به بر هنوز
#أینصاحبنا🥺❤️🩹…؟!
#اللهمعجللولیکالفرج
「ⓙⓐⓗⓐⓓ」
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
(⏰🪐) 🤲 لحظه تحویل سال همه دعای فرج (الهی عظم البلاء) را به نیت تعجیل در فرج و رفع گرفتاری از مردم ق
آخرین ساعات سال است . . کجایی آقا؟
قرارمون یادتون نره رفقا(:
همگی سر ساعت دعای فرج 💕
⊰🔗💕⊱
نسیمــــــی کز سر زلف…
تو برخیزد بهــــــار است…
یاصاحبالزمان(ﷻ)❤️🩹'!
❤️⃟🎡|#بهرنـگامیـد
『 @jahadesolimanie 』
هدایت شده از شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
‧⊰🔗‧🌤⊱‧
ــــ ـ بـھ وقـت قـرار..!
تلاوت دعاے فرج به نیابت از برادر شہیدمون ، جہاد مغنیه به نیت سلامتے و تعجیل در فرج آخرین خورشید ولایت ، فرزند خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیہا 🌱 . .
هر شب، ساعت
ِ22:00⏰✨ + یک دقیقه بیشتر وقتت رو نمیگیره رفیق😉 ! ‹ اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج ›
سلام و عرض ادب خدمت همه همسنگرے ها . . همه هم مسیرے هاے مہدوے✋🏻✨
در ساعات پایانے سال ۱۴۰۱ هستیم ، خداروشکر مےکنیم که یک سال دیگه هم در خدمتتون بودیم، و سعادت خدمت در این مکتب روزیمون بود🌱؛
یک سال با هم خندیدیم و با هم گریه کردیم . . ماه رمضان و محرم و اربعین رو گذروندیم . . ، یاد ایام فاطمیه بخیر❤️🩹 از خاطرات برادر گفتیم، از صحبت هاشون، از اهدافشون، از مکتب و مسیرے که رفتن و عاقبتشون ختم به شہادت شد ، امیدوارم که فقط کمے شبیه ایشون شده باشیم(((: یاد گرفتیم و سعے بر یاد دادن کردیم . . یک سال به تجربه هامون اضافه شد و یک سال از عمرمون کم شد 🙃
ان شاءالله در سال جدید بیش از پیش نوکرے امام زمان رو بکنیم، مقدمه ساز ظہورش باشیم و سال بعد رو در کنار آقا جشن بگیریم🌤. . ان شاءالله سایه اهل بیت علیه السلام، شہدا، و حضرت آقا از سرمون کم نشه🥀✨. .
در این یک سال اگر کم و کسرے بوده، مطلبی بیان شده فراموش کردیم، در تبادلات ، پست گذارے و سوالات، گاها دیر پاسخ دادن ها.. حلال بفرمائید🌸💫!
عیدتون مبارک، التماس دعاے فرج✨🙂
『ازطرف:خدامکانالشہیدجہادعمادمغنیه📮』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹ 💚🌱 ›
.
.
بیا خرمی روزگار . . .
السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام
سلام بر تو ای بهار خلایق و خرمی روزگار!
امــسال را هـــم شـــروع کــردیم ،
فقط به امید آمدنِ تو ...
حــالِ ما فقط با تو خــوب میشود ،
ای بــهارِ حقیقی !
السَّلامُعَلَیکیاخَلیفَةَاللهِفےارضِھ!
‹ ↵#سلامباباجان🌤 ›
jihadmoghnie⁵⁹
໑♥️⛓
•
.
من اما هفت سین خانه مان را با
سکوت طولانی تو
و سیب لبخند هایت چیـدمو با دلم که مثل سیر و سرکه میجوشد برای پیروزی عملیات هایتسوره نصر میخواندم
راستی بیخیال مردم شهر!
اینجا ماهی ها برایت دلتنگ میشوند..(؛
💌¦↫#روزتون_شہدایۍ🕊✨
📿¦↫#شہیدجھادعمادمغنیھ💛!
⌈.🌱.@jahadesolimanie⌋
Hamed Mahzarnia - Sale To.mp3
6.15M
خانوادهیمنعیدتونمبارک❤️
الهی که سبد سبد حال خوب رو از خداوند هدیه بگیرید
الهی یه دنیاااا عاقبت بخیر باشید
الهی امسال سال بهترینا براتون باشه
حال دلتون خوب خوب خوبباشه
سالی که با ماه بندگی خدا
شروع شده باشهحتما
سالش خدایی میشه انشاءالله🪴
#اللهمعجللولیكالفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰🎂⊱
بسیارانسانھادیدهاَمکهپرندگانمحو
تماشاۍپروازشانبودهاَند…(:
چه خوش آن بھاري ك با
تولد تو آغاز شود جانا…💕'!
#شهیدانه♥️"
#سالروز_ولادت🧁"
#شهیدحاجقاسمسلیمانی🌦"
「➜• jαнαdeѕolιмαɴιe 」
(📚🪴)
طبق توصیه دیشب همسرش رفت برای درخواست وام که یک مرتبه دید صدای داد و بیداد یه پیرمرد کل بانک رو برداشته
دقت کرد دید یکی از اعضای مسجد محل خودشون هست که اتفاقا پدر شهید هم هست و در ماه مبارک رمضان ، ادعیه ماه رو با صدای قشنگ و محزون خودش می خونه
پیرمرد داد میزد و می گفت :
مگه نگفته بودین آخر این ماه درست میشه؟ پس کو ؟ چرا الان بازی در آوردین؟ میگین اعتبار ندارین؟ پس این همه پول چیه؟
چطور برای خودتون اعتبار و بودجه دارین؟ به ما بدبخت بیچاره ها که میرسه میگین پول ندارین...
خدا نگذره ازتون، خدا...
یهو قلبش گرفت ، همونجا کف بانک افتاد پایین، چند نفر از مشتری ها گرفتنش و روی صندلی نشوندنش، یه لیوان آب دادن دستش و کمی به صورتش پاشیدن ، حالش کمی بهتر شد
چشم هاش رو که باز کرد، حاج هادی رو دید که داره با لبخند بهش نگاه میکنه
گفت چی شده پدرجان؟ چرا عصبانی میشی؟ نا سلامتی من اینجا کار می کنم، هم مسجدی ، هم محله ای ،
بگو مشکلت رو برطرف میکنم انشالله
پیرمرد و هادی کنار رئیس بانک بودن ،
پیرمرد گفت خوبی پسرم؟ اصلا حواسم نبود شما اینجا کار می کنی،
آقای رئیس بانک این چه وضعیه؟ شما بمن قول داده بودین که تا آخر این ماه وام من جور میشه، پس چرا الان میگین اعتبار نیست؟
چرا میگین نمیشه؟
رئیس بانک گفت دست ما نیست حاج اقا، از مرکز به ما دستور دادن، من شرمنده روی گل شمام
پیرمرد گریه کرد ، با اون سن و سالش ، جلوی چندتا کوچیک تر از خودش داشت گریه می کرد
هادی گفت پدر جان ، وامت خیلی ضروری بود؟ برای چی می خواستی؟
گفت از ضروری هم ضروری تر !
برای جهزیه دخترم می خواستم، اگه الان وام نگیرم معلوم نیست چندماه دیگه قیمت ها چقدر بره بالاتر ، خودتون که می بینین قمیتها چطور هر روز دارن سر به فلک می کشن
تا گفت جهزیه ، هادی دلش ریخت
خودش این درد رو قبلا برای خواهرش کشیده بود، وقتی دقیقا خودش می خواست برای خواهرش وام جور کنه، اما نشد و خواهرش شرمنده خانواده شوهر شد و با چشم گریان عروسی گرفت
تو این فکرها بود که صدای پیامک موبایلش اونو سر جا آورد
پیامک رو که خوند ،دید دیگه اصلا ذره ای مکث جایز نیست،
سریع به پیرمرد اشاره کرد و گفت وام شما جور میشه تا اخر هفته ، غصه نخور
شماره کارتت رو بده ، خودم وام رو به کارتتون می ریزم، اقساط وام و... هم خودم بهتون خبر می دم
به هر حال شما پدر شهید هستید ، بالای سر ما جا دارین، من وام شما رو درست می کنم
پیرمرد که همینطوری هاج و واج مونده بود گفت چطور؟
همین الان همکار شما گفت نمیشه که
هادی گفت، نه حاجی جان، اتفاقا تازه پیامک اومد از مرکز که میشه ! درست شد، ضامن هم نمیخواد !
من تا آخر هفته وام رو می ریزم، شما هم اقساطش رو پرداخت کنین
انگار دنیا رو به پیرمرد داده بودن...
پیرمرد با کلی دعا و تشکر رفت ،
هادی به رئیس بانک گفت: همین الان پیامک اومد که...
( ادامه دارد ...)
✍️ احسان عبادی
#رمان_محمد_مهدی 12
『 @jahadesolimanie 』
"🥀"
زینب علاقهی زیادی به شهدا داشت!
مرا سر مزار زهره بنیانیانکه یکی از
شهدای انقلاب بود، میبُرد و میگفت:نگاه کن مادر…!
فقط مردها شهید نمیشوند!!
زنها هم شهید میشوند…!
همیشه سر قبر زهره مینشست
و قرآن میخواند…
#شهیدانه♥️"
#سالروز_شہادت🕊"
#شهیدهزینبکمایی🌦"
「➜• jαнαdeѕolιмαɴιe 」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اون از دیشب و حضور دو میلیون مردم در مشهد و هزاران نفر در کربلا، جمکران، قم و حرم شاهچراغ علیه السلام و مکان های مذهبی در لحظه تحویل سال . . اینم از جمعیت پر شور و استقبال فوق العاده مردم از حضور حضرت آقا در مشهدالرضا✨ . . بله بله میدونم همش کار خودشونه ✋🏿😂😁