eitaa logo
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
7.4هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
327 فایل
'بِسم‌ِربِّ‌المَـہـدے‧عج‧🌸' مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه‌ نمےگیریم✌️🏿 #شہید‌جھادمغنیھ🎙✨ ولادٺ🌤:2مه1991طیردبا،لبنان" عࢪوج🕊:18ژانویه‌2015‌قنیطره،سوریه" نام‌جھادے📿:جوادعطوے" پشتِ‌‌سنگر↶ 『 @jihaad313 』 . . #این‌خانه‌منتظرپسر‌زهرااست♥️:)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ربِّ‌الحسن🖤(:
'🖤'°.. - امروز … بیشتر ازدیروز دوستت‌ مى‌دارم و فردا بیشتر از امروز … و این ، ضعف من نیست ‌‌، قدرت تو است باباسیدمهدی‌جان ! - •مـہــﷻـــدی غریـب تـر از حسیـــن ‹🥀›•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𖧧 . . در عشق نپرسند عرب را و عجم را ‌… ـــــ ــ روزتون شہدایی . .𓏲࣪ (: ִֶָ
(🕌🖤) . . نامِ‌ تو را … اِدامه‌ی ‌زهرا سلام‌الله‌علیها نوشته‌اند تو مادری‌ترین پسرِ خانواده‌ای !! 🖐🏿 ـ ـ ـ ـ ــــــــــ ـ ـ ـ ـ 「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ」
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
'🎞🥀' شاید ندانم از کجا و چطور ... اما دچارِ تو شدن را ... دوست دارم ! |✨ 『 @jahadesolimanie
1025_48942952397661.mp3
4.62M
به قولت عمل کن دوباره … ‌•محمود‌کریمی🎙'! 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‹📸🎞› نگاهت رو تغییر بده ، تا دنیات تغییر کنه …🎈^^'! ‌‌•
روز‌جهانی‌ثبت‌لحظه‌هامبارك
🎥(: 『 @jahadesolimanie
9.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‹🇵🇸🕌› شمر را، حرمله را، در کت و شلوار ببین !! •مجال🎙'! ||✨ 『 @jahadesolimanie
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋 رمان شب 39 ❣ "برمی گردم..." 🔷 وجودم آتش گرفته بود ... می سوختم و ضجه می زدم ... محکم علی رو توی بغل گرفته بودم ... صدای ناله های من بین سوتِ خمپاره ها گم می شد ... از جا بلند شدم ... بین جنازه شهدا ... علی رو روی زمین می کشیدم ... بدنم قدرت و توان نداشت ... 🌷 هر قدم که علی رو می کشیدم ... محکم روی زمین می افتادم ... تمام دست و پام زخم شده بود ... دوباره بلند می شدم و سمتِ ماشین می کشیدمش ... 🔸آخرین بار که افتادم ... چشمم به یه مجروح افتاد ... علی رو که توی آمبولانس گذاشتم، برگشتم سراغش ... 💢 بینِ اون همه جنازه شهید، هنوز یه عدّه باقی مونده بودن ... هیچ کدوم قادر به حرکت نبودن ... تا حرکت شون می دادم... ناله درد، فضا رو پر می کرد ... 🔵 دیگه جا نبود ... مجروح ها رو روی همدیگه می گذاشتم ... با این امید که با اون وضع فقط تا بیمارستان زنده بمونن و زیرِ هم، خفه نشن ... نفس کشیدن با جراحت و خونریزی ... اون هم وقتی یکی دیگه هم روی تو افتاده باشه ...😔 آمبولانس دیگه جا نداشت ... ❤️ چند لحظه کوتاه ایستادم و محوِ علی شدم ... کشیدمش بیرون ... پیشونیش رو بوسیدم ... - بر می گردم علی جان ... برمی گردم دنبالت ..... 🔹و آخرین مجروح رو گذاشتم توی آمبولانس ... 📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀 「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」