#سیره_شهدا 🌺🍃
آدم در همان برخورد اول ، مجذوب چهره معصومش می شد ، آماده به خدمت بود ، او یک فرمانده عارف بود .
کهنه ترین لباس بسیجی را به تن می کرد و هر وقت مورد اعتراض قرار می گرفت که یک دست لباس نو از انبار بردارد ، می گفت ،
تا وقتی قابل استفاده است ، می پوشم....
#شهیدمهدی_باکری
📕 امام سجاد و شهدا ، ص28
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیره_شهدا 🍃🖤🍂
کم تر شبی می شد بدون گریه سر روی بالش بگذارم ، دیر به دیر می آمد ، نگرانش بودم ، همش با خودم فکر می کردم ، این دفعه دیگه نمی یاد ، نکنه اسیر شه ، نکنه شهید شه ، اگه نیاد ، چی کار کنم ؟!
خوابم نمی برد ، نشسته بودم بالای سرش و زار زار گریه می کردم ، به من گفت ،
چرا بی خودی گریه می کنی؟ ، اگه دلت گرفته ، چرا الکی گریه می کنی ! ، یه هدف به گریه ات بده.
بعدش گفت ،
واسه ی امام حسین (ع) گریه کن ، نه واسه ی من.....
#شهیدمهدی_باکری
📕یادگاران ، ج3 ، ص26
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#خاطرات_شهدا
وقتی بهم گفت ،
ازت راضی نیستم ، انگار دنیا روی سرم خراب شده بود
پرسیدم ، واسه چی؟!
گفت ، چرا مواظب بیت المال نیستی !؟
میدونی اینا رو کی فرستاده ؟!
میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟! ، همه ش امانته؟!
گفتم ، حاجی میگی چی شده یا نه؟!
دستش راباز کرد ، چهار تا حبه قند خاکی توی دستش بود ، دم در چادر تدارکات پیدا کرده بود...
#شهیدمهدی_باکری
#شهدا_شرمنده_ایم
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#خاطرات_شهدا
وقتی بهم گفت ،
ازت راضی نیستم ، انگار دنیا روی سرم خراب شده بود
پرسیدم ، واسه چی؟!
گفت ، چرا مواظب بیت المال نیستی !؟
میدونی اینا رو کی فرستاده ؟!
میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟! ، همه ش امانته؟!
گفتم ، حاجی میگی چی شده یا نه؟!
دستش راباز کرد ، چهار تا حبه قند خاکی توی دستش بود ، دم در چادر تدارکات پیدا کرده بود...
#شهیدمهدی_باکری
#شهدا_شرمنده_ایم
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie