eitaa logo
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
7.4هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
327 فایل
'بِسم‌ِربِّ‌المَـہـدے‧عج‧🌸' مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه‌ نمےگیریم✌️🏿 #شہید‌جھادمغنیھ🎙✨ ولادٺ🌤:2مه1991طیردبا،لبنان" عࢪوج🕊:18ژانویه‌2015‌قنیطره،سوریه" نام‌جھادے📿:جوادعطوے" پشتِ‌‌سنگر↶ 『 @jihaad313 』 . . #این‌خانه‌منتظرپسر‌زهرااست♥️:)
مشاهده در ایتا
دانلود
طرح جدید| وصیت کرده بود که ... 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹امروز روز تولد شهید ابومهدی المهندس هست. ولادتت مبارک سردار دلها. 🔹او عراقی بود اما در دفاع مقدس حق و باطل را شناخت و در مقابل رژیم بعث برای ایران جنگید. در سیل خوزستان شبانه روز برای رفع مشکلات مردم تلاش کرد و تجهیزات و نفرات حشدالشعبی را در اختیار مردم ایران گذاشت. او فرقی بین ایران و عراق نمیدید و یک امت میدانست و به ایران و عراق خدمت های بزرگی کرده است. ما همه مدیون تو هستیم. 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
ختم قرآنی شماره 3⃣ ✅ به نیابت از () ☑️ طرح قرآنی یک ختم، به نیابت از یک شهید، جهت تعجیل در فرج مولا حضرت صاحب الزمان عج ، رفع بلای کرونا و شفای بیماران جهت مشارکت به آیدی @nabi313 پیام ارسال نمایید تا جزء خود را دریافت نمایند. 💯 شرکت کنندگان محترم بعد از گرفتن جزء‌مورد نظر از قرآن کریم و اعلام مشارکت ، پنج روز تا یک هفته وقت دارند تا جز خود را به اتمام رسانند. 👌🏻 همه شرکت کنندگان می توانند با این روش به سادگی در مدت ۵ روز با خواندن یک جزء از قرآن کریم، در ثواب کامل یک ختم قرآنی سهیم باشند جزء1: ✅ جزء2: ✅ جزء3: ✅ جزء4: ✅ جزء5: ✅ جزء6: ✅ جزء7: ✅ جزء8: ✅ جزء9: ✅ جزء10: ✅ جزء11: ✅ جزء12: ✅ جزء13: ✅ جزء14: ✅ جزء15: ✅ جزء16: ✅ جزء17: ✅ جزء18: ✅ جزء19: ✅ جزء20: ✅ جزء21: ✅ جزء22: ✅ جزء23: ✅ جزء24: ✅ جزء25: ✅ جزء26: ✅ جزء27: ✅ جزء28: ✅ جزء29: ✅ جزء30: ✅
🕊🌿 میخواستم بزرگ بشم ، درس بخونم ، مهندس بشم ، خاکمو آباد کنم ، زن بگیرم ، مادر و پدرمو ببرم کربلا ، دخترمو بزرگ کنم ، ببرمش پارک , توی راه مدرسه با هم حرف بزنیم ، خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم ، خوب نشد..!! . باید می رفتم از مادرم , پدرم , خاکم , ناموسم , دخترم , دفاع کنم ، رفتم که دروغ نباشه ، احترام کم نشه ، همدیگرو درک کنیم ، ریا از بین بره ، دیگه توهین نباشه ، محتاج کسی نباشیم ... تخریبچی نوجوان « اللهم عجل لولیک الفرج » 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
او چید را ز گلـــــزار از سمت زمین رفت به میدان سعادت از خاک رها گشت، دلش سوی کجا رفت؟ انگــــار به دنبال دل آیـــنه هـــا رفت @jahad_moghneye @jahadesolimanie
📡💡⛓️ جنگ نرم مرد میخواهد،محڪم و استوار... خواهرم،برادرم،خیلی حواست به سنگرت باشد. چادرت،ایمانت،غیرتت؛ درست همه و همه را هدف گرفته اند؛همه را... دشمن جنگ نرم را از جنگ سخت جدی تر گرفته است؛ مبادا تو به بازی بگیری که باخته ای. جنگ نرم،جنگ نرم،جنگ نرم را جدی بگیرید. 🥀 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
زندگینامه و خاطرات 4⃣4⃣ اولین بار اسم او را در سالن مسجد قائم، در طول توزیع جوایز که رقابت در میان از شرکت کنندگان شده بود شنیدم، برنده و در شهید مطهری . با شنیدن نامش همه ما ایستادیم و در حالیکه بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بودیم ، با شور و حرارت تشویق میکردیم ، در اثر شنیدن نام جوان دانشجویی که روح را در بین ما زنده کرد. 👈 نام . 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
قسمت های چهل و هشتم و چهل و نهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 دست خدا . حال احد کم کم خوب شد …
های پنجاه و پنجاه و یک داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 وسوسه . حدود هفت ماه از مسلمان شدنم می گذشت … صبح عین همیشه رفتم سر کار … ولی مشتری اون روز خیلی خاص بود … آدمی که در بخش بزرگی از خاطرات قبلم شریک بود… . - اوه … مرد … باورم نمیشه … خودتی استنلی؟ … چقدر عوض شدی … کین بود … اومد سمتم … نمی دونستم باید از دیدن یه دوست قدیمی بعد از سیزده، چهارده خوشحال باشم یا نه؟… بعد از کار با هم رفتیم کافه … شروع کرد از زندگی و دزدی های مسلحانه و بزرگش، دلالی و قاچاق اجناس مسروقه تعریف کردن … خیلی خودش رو بالا کشیده بود … . - هی استنلی، شنیده بودم رفتی توی کار مواد و خوب خودت رو کشیدی بالا اما فکرش رو هم نمی کردم یه روزی استنلی بزرگ رو گوشه یه تعمیرگاه ببینم که داره ماشین بقیه رو درست می کنه … همیشه فکر می کردم تو زودتر از من به پول و ثروت میرسی … شایدم من یه روز ماشین تو رو درست می کردم … نفس عمیقی کشیدم … ولی من از این زندگی راضیم … - دروغ میگی … تو استنلی هستی … یادته چطور نقشه می کشیدی؟ … تو مغز خلاف بودی … هیچ کدوم به گرد پات هم نمی رسیدیم … شنیده بودم بعد از ورود به اون باند، خیلی زود خودت رو بالا کشیده بودی و با بزرگ ترها می پریدی … حالا می خوای باور کنم پاک شدی و کشیدی کنار؟ … اصلا از پس زندگیت برمیای؟ … - هی گارسن … دو تا دام پریگنون … نگاه عمیقی بهش کردم و به طعنه گفتم … پولدار شدی … ماشین خریدی … شامپاین 300 دلاری می خوری … بعد رو کردم به گارسن … من فقط لیموناد می خورم … - لیموناد چیه ؟ … مهمون منی … نیم خیز شد سمتم … برگرد پیش ما … تو برای این زندگی ساخته نشدی استنلی… کلافه شده بودم … یه حسی بهم می گفت دیدن کین بعد از این همه سال اصلا جالب نیست … شروع کرد از کار بزرگش تعریف کردن … پول و ثروت … و نقشه دقیق و حساب شده ای که کشیده بود … نقشه ای که واقعا وسوسه انگیز بود .. 🔵 من ترسو نیستم  برای لحظاتی واقعا وسوسه شده بودم … اما یه لحظه به خودم اومدم … حواست کجاست استنلی؟ … این یه انتخابه… یه انتخاب غلط … نزار وسوسه ات کنه … تو مرد سختی ها هستی … نباید شکست بخوری و به خدا خیانت کنی… . حالا جای ما عوض شده بود … من سعی می کردم کین رو متقاعد کنم که اون کار درست نیست و باید دزدی رو بزاره کنار … و بعد از ساعت ها … - باورم نمیشه … تو اینقدر عوض شدی … دیگه بعید می دونم بتونی به یه گربه هم لگد بزنی … تو یه ترسو شدی استنلی … یه ترسو … - به من نگو ترسو … اون زمان که تو شب به شب، مادرت برات غذای گرم درست می کرد … من توی آشغال ها سر یه تیکه همبرگر مونده دعوا می کردم … اون زمان که پدرت توی کارخونه تا آخر شب، کارگری می کرد تا یه سقف بالای سرتون باشه، من زیر پل و کنار خیابون می خوابیدم … و هنوز زنده ام … تو درست رو ول کردی و برای هیجان اومدی سراغ این کار … من، برای زنده موندن جنگیدم … . - فکر کردی با یه نقشه و بررسی موقعیت … و پیدا کردن یکی که برات پول شون کنه؛ می تونی از اونجا دزدی کنی … اون مغازه طلا فروشی بالای شهره … قیمت ارزون ترین طلاش بالای 500 هزار دلاره … فکر کردی می خوای سوپر مارکت محله مون رو بزنی که پلیس ده دقیقه بعد بیاد جنازه ها رو ببره؟ … - محاله یکی تون زنده برگردید … می دونی چرا؟… چون اونهان که حقوق پلیس ها رو میدن … چک های رنگارنگ اونها به شهردار و فرمانداره که دولت فدرال می چرخه … پس به هر قیمتی، سیستم ازشون دفاع می کنه … فکر کردی مثل قاچاق مواده که رئیس پلیس ولستون، خودش مدیریت قاچاق توی دستش باشه و سهم هر کدوم از اون گنده ها برسه … تازه اونجا هم هر چند وقت یه بار برای میتینگ های تبلیغاتی یه عده رو میدن دم تیغ … . - احمق نشو کین … دست گذاشتن روی گنده ها یعنی اعلام جنگ به شهردار و فرماندار … فکر کردی بی خیالت میشن… حتی اگر بتونی فرار کنی که محاله … پیدات می کنن و چنان بلایی سرت میارن که دیگه کسی به دست گذاشتن روی اشراف فکر نکنه … . اما فایده نداشت … اون هیچ کدوم از حرف های من رو قبول نمی کرد … اون هم انتخاب کرده بود … وقتی از کافه اومدم بیرون … تازه می فهمیدم که خدا هرگز کسی رو رها نمی کنه … حنیف واسطه من بود … من واسطه کین … مهم انتخاب ما بود … آنچه در آینده خواهید دید … و من عاشق شدم … حسنا، دانشجوی پرستاری بود  ✍🏻 ادامه دارد ... 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie