eitaa logo
جهاد تبیین
19هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
6.5هزار ویدیو
327 فایل
جهاد تبیین *مطالبه گری* آرمانهای امام خمینی ره ، انقلاب شهداء عزیزمان ، منویات رهبر عزیزمان و ارائه تحلیل های روز سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و بین المللی بمنظور روشنگری و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
سوره مبارکه از کتاب ترجمه خواندنی قرآن
4_6010567234785643093.mp3
5.73M
سوره مبارکه باصدای استاد مومیوند
سوره مبارکه از کتاب تفسیر یک جلدی مبین
290-esra-ta-1.mp3
6.64M
سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی
290-esra-ta-2.mp3
3.9M
سوره مبارکه بخش دوم مفسر: استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️شهیدان خرداد خونین 1342 چند نفرند؟ در اسناد پشت‌پرده حکومت پهلوی تنها نام ۱۲۳ تن از شهیدان و زخمی‌های قیام ۱۵ خرداد ماه ۱۳۴۲ آمده است که شمار شهیدان بالغ بر ۵۳ تن است. در دیگر گزارش‌ها و اسناد پراکنده، نام برخی دیگر از شهیدان آن روزها دیده می‌شود که در لیست ۱۲۳ تن بالا نیامده است. شهربانی حکومت پهلوی شمار جنازه‌هایی را که در تاریخ ۱۵ و ۱۶ خرداد به گورستان تحویل داده‌ است، ۸۰ تن گزارش کرده، اما نام‌های آنان را نیاورده است. گزارش مورخ 18 تیر ۱۳۴۲ ساواک هم نشان می‌دهد که استواری به نام «رضا دیوانه» از کلانتری ۶ خیابان مولوی به تنهایی ۶۰ نفر از مردم بی‌گناه را کشته است.... ادامه را در آدرس زیر مطالعه کنید👇 ☀️پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 :: شهیدان خرداد خونین 1342 چند نفرند؟ http://www.15khordad42.ir/?page=post&id=1634 ارادتمند: ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷وقتی یک جوان از یه گناه میگذره!؟حتما تا آخر تماشا کنید. (عج) التماس دعا، ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷پیش بینی سالهای قبل رائفی پور چی بود!؟ چرا آن هنگام به تحلیل استاد خندیده بودند!؟ حتما تماشا کنید.... ارادتمند: ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 👇 🎈امام حسن علیه‏ السلام بخشنده و با کرامت بود و هیچ سائلى را ردّ نمى ‏کرد و هیچ امیدوارى را ناامید نمى‏ گردانید… 📚مسند امام المجتبی؛ ص۱۳۴، ج۱۸ 🌹از شمامي‌خواهم كه جنازه مرا گلباران نكنيد, چون كه پیکر "امام حسن (ع)" را تير باران كردند... در تشييع جنازه ام آواي قرآن سر‌‌ دهيد تا منافقين از صداي آن گوش شان كر و چشم شان به خاطر شما كور شود... نكند كه براي من با صداي بلند گريه كنيد و دشمن را شاد كنيد و اگر هم گريه مي كنيد آهسته، شهادت كه اصلا گريه ندارد... موقعي كه من شهيد شدم دست هايم را از تابوت بيرون بگذاريد كه بدانند من با خود چيزي نبرده ام و چشم هاي مرا باز بگذاريد كه بدانند كه من كوركورانه به جبهه نرفته ام و عكس اما عزيزمان را بالاي عكس كوچكم جلو تابوتم بزنيد كه بدانيد كه در خط امام بودم و كتاب قران روي تابوتم بگذاريد تا ببينند كه پيرو اسلام وقران بودم... ودر ضمن كسي كه امام را قبول ندارد درتشييع جنازه من شركت نكند وبر من نماز نخوانند. امام قلب من است. مادر چشم من است بدون چشم مي شود زندگي كرد بدون قلب زندگي ممكن نيست... خاطره ایی از
🌷طیب حاج رضایی و قیام 15 خرداد بررسی نقش طیب حاج رضایی در وقایع سال ١٣٤٢ و به خصوص قیام خونین پانزدهم خرداد و پاسخ به این پرسش است که چه عللی موجب روی گردانی طیب حاج رضایی از رژیم پهلوی و همراهی با نهضت امام خمینی (ره) شد؟ ☀️طیب حاج رضایی در دوران اولیه زندگی طیب حاج رضایی در سال [1]١٢٩٠ در تهران به دنیا آمد. وی فردی خوش سابقه نبود و در سال های جوانی و چند فقره درگیری و چاقوکشی و زندان را در پرونده خود داشت. در سال ١٣١٦، به اتهام درگیری با پاسبان های شهربانی به دو سال زندان مجرد محکوم شد. سه سال بعد، یعنی در سال ١٣١٩ به اتهام نزاع تحت تعقیب بود. در سال ١٣٢٢ نیز به پنج سال حبس با اعمال شاقه محکوم، و در سال ١٣٢٣ به بندرعباس تبعید شد.[2] وی که به ت دیعبش معترض بود با مأمورین درگیر می شد و در زندان بنای اغتشاش می گذاشت.[3] با طی شدن دوران محکومیت، وی در تاریخ ١٩ آبان ١٣٢٤ از بندرعباس به تهران اعزام گردیده، به دادگاه تجدیدنظر تحویل داده شد.[4] طیب پس از آزادی و پایان دوران محکومیت وارد بازار کار شد. ☀️وی ابتدا در میدان امین السلطان «درباغی»[5] می گرفت. این شغل، خود به خود و ناخودآگاه باعث درگیری و تنش در میان افراد می شد. بنابراین بسیاری از مردم به درباغی گرفتن اعتراض کردند؛ لذا این کار منسوخ شد. در حدود سال ١٣٢٦ طیب توسط حاج خان خداداد، صاحب مغازه شد و به خرید و فروش مشغول گردید.[6] ☀️چنانکه مشخص است، طیب در سال های اولیه زندگی اش چندان در بین مردم خوشنام نبود. علاوه بر اینکه وی به عنوان فردی شناخته می شد که به جرم نزاع و چاقوکشی چندین بار طعم زندان و حتی تبعید را چشیده بود، درباغی گرفتن وی در میدان امین السلطان هم از او چهره ای قلدر و یکه بزن در بین مردم ساخته بود. ☀️روابط متقابل طیب و رژیم پهلوی در اوایل دهه سی، رد پای طیب را در دو واقعۀ ٩ اسفند ١٣٣١ و کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ می بینیم که هر دو در جهت تثبیت پایه های حکومت پهلوی است. در نهم اسفند شاه به پیشنهاد مصدق قرار بود از کشور خارج شود. خروج شاه از کشور، آزادی عمل بی رتشی به مصدق می داد و وی را در اجرای سیاست هایش آزادتر می گذاشت. اما به تحریک دربار و مخالفان مصدق، عده ای از اوباش و لمپن های تهران با شنیدن خبر خروج شاه با شرکت در یک تظاهرات شاه پرستانه در جلوی کاخ محمدرضاشاه، مانع خروج وی از کشور شدند. این گروه سپس به خانه دکتر مصدق حمله کردند و وی ناچار شد از خانه بگریزد. به این ترتیب این حرکت مصدق با شکست مواجه شد. ☀️طیب حاج رضایی نیز در این جریان به نفع شاه وارد عمل شد. بنابراین با اعلام حکومت نظامی و به هنگام بازداشت وسیع عاملان واقعه، طیب نیز دستگیر شده و مورد بازجویی قرار گرفت. در برگ گزارش بازجویی های طیب پس از واقعه نهم اسفند آمده است: «طبق آنچه که از بازجویی مشهود می گردد، نامبرده در تاریخ نهم اسفند ١٣٣١ به تحریک و یا بهتر بگوییم به دستور تیمسار بازنشسته، گرزن و سپس بنا به توصیه آیت الله بهبهانی، عده ای را برداشته و به در کاخ رفته و تظاهرات کرده است.»[7] ☀️از اعترافات طیب در بازجویی اش برداشت می شود، حضور وی در تظاهرات با دستور سرلشکر گرزن نبوده است. وی وجود هرگونه برنامه ریزی قبلی را انکار می کند و حرکت خود را در راستای شاه دوستی توجیه می نماید.[8] به هر حال وی به زندان منتقل می شود تا اینکه در دهم مرداد ١٣٣٢، دادگاه متهمین جریان ٩ اسفند برگزار شده و حکم خود را درباره این افراد صادر کرد. بنا بر حکم صادره، طیب به همراه حسین رمضان یخی و احمد عشقی تبرئه شدند اما شعبان جعفری به یک سال حبس محکوم شد.[9] ☀️طیب در روز ٢٨ مرداد به نفع شاه وارد جریان شده و به فعالیت پرداخت. موفقیت کودتای ٢٨ مرداد، مرهون تلاش اوباش جنوب شهر و خودش خدمتی آنان به شاه بود. بنا به گفته میرزاعبدالله جندقی که در آن هنگام در میدان امین السلطان واسطه گری می کرده، در روز ٢٨ مرداد، چهار دسته از جنوب تهران به حمایت از شاه و بر علیه مصدق حرکت کردند. دسته اول به سرکردگی طاهر و طیب حاج رضایی؛ دسته دوم به رهبری حسین رمضان یخی؛ دسته سوم به سرکردگی محمود مسگر؛ و دسته چهارم به رهبری بیوک صابر.[10]
☀️اما باید به این موضوع که چرا طیب وارد جریان کودتا شد و از طرف کدام شخص یا ارگانی دستور می گرفت و یا تحریک می شد نیز پرداخته شود. در این مورد شاه حسینی، طیب را عاملی از عوامل سیدمحمد بهبهانی می داند و این روحانی را محرک اصلی طیب در روز کودتا معرفی می کند.[11] غلامرضا ناجتی نزی در کاتب «جنش ب میل شدن صت عن نت ف و کودتای ٢٨ مرداد» بر این امر صحه می گذارد.[12] ☀️نویسنده دیگری، اقدام طیب در ٢٨ مرداد را نوعی دیگر توجیه می کند. وی اجیر بودن طیب از طرف دربار را تأکید می کند و می نویسد: «در این روز، طیب، یکه بزن معروف، توانست صدها نفر را با پول هنگفتی که به او داده بودند، همراه خود ساخته و به همراهی شمس قنات آبادی، آنها را در پامنار و در نزدیکی خانه آیت الله کاشانی جمع کند. این افراد برای موجه جلوه دادن اقدامات خود، چنین تجمعی را در برابر خانه آیت الله بهبهانی نیز داشتند.»[13] طیب خود، پس از دستگیری اش در خرداد سال ١٣٤٢، به این که در ٢٨ مرداد، پول دریافت نموده است اعتراف می نماید.[14] از سوی دیگر، فرزند طیب، بیژن حاج محمدرضا، مداخله پدرش در جریان ٢٨ مرداد را برخاسته از عرق مذهبی وی عنوان کرده و می گوید: «بسیاری از علما و از جمله آیت الله کاشانی نظرشان این بود که بین کمونیزم و شاه باید جانب شاه را گرفت.»[15] وی معتقد است طیب وقتی دید اسلام از سوی کمونیسم مورد تهدید قرار گرفته است وارد جریان شد و این موضوع نیز که اوباش تحت رهبری طیب در این روز به روزنامه های توده ای و از جمله شهباز نیز هجوم بردند[16]، نشان دهنده تفکر ضدتوده ای طیب است. شاید یکی از دلایلی که موجب شد طیب در کودتای ٢٨ مرداد بر ضد مصدق فعالیت کند، زندانی شدن وی پس از جریان ٩ اسفند و در دوران نخست وزیری مصدق بود که شش ماه به طول انجامید و گویا این حبس برای طیب بسیار ناگوار بود. وی در این دوران به اسارت خود معترض بود و برای نشان دادن اعتراض خود دست به اعتصاب غذا نیز زده بود.[17] ☀️طیب پس از ٢٨ مرداد طیب پس از وقایع ١٣٣٢، بیشتر در بین مردم دیده می شد و دست به کارهای خیر و دستگیری از دیگران می زد. کمک کردن به افراد ناتوان، چه از نظر مالی و چه از نظر عاطفی، تلاش برای تهیه جهیزیه دختران جوان و دم بخت، حمایت از مظلومان و اجرای مراسم گلریزان[18] از اقداماتی بود که باعث تغییر چهره طیب در میان مردم گردید. چنانکه گفته شد، در دهه های ٢٠ و ٣٠، طیب همواره در صف دربار و شاه دیده می شد و به اشاره آنها وارد صحنه می گردید. اوج این حرکت در ٩ اسفند ١٣٣١ و ٢٨ مرداد ١٣٣٢، دیده شد، جایی که حکومت مصدق، صدمات جبران ناپذیری دید و در نهایت سقوط کرد و حکومت محمدرضا شاه پهلوی استوارتر گردید. پس از این جریان بود که دستگاه، با اعطای امتیازات فراوان به عوامل مزدور خود، درصدد سپاسگزاری از آنان برآمد. در این میان به طیب حاج رضایی به خاطر فعالیت هایش در ٢٨ مرداد، یک قطعه مدال درجه دو رستاخیز[19] و به گفته میرزاجندقی، یک قطعه زمین در جنت آباد اعطا می گردد.[20]
☀️اما مهم ترین امتیازی که از طرف دستگاه به طیب داده شد، امتیاز واردات و فروش موز بود. این امتیاز سود کلانی برای وی به همراه داشت و در همین دوران بود که او از نظر مالی تمکن پیدا کرد این وضع تا سال ١٣٣٩، یعنی تا هنگام تولد ولیعهد، پابرجا بود. تا اینکه در این سال اوضاع تغییر کرد و آنچه باعث تغییر وضع شد، اختلاف های طیب با سپهبد نصیری بود. این در حالی بود که از نیمه دهه سی و به خصوص از سال ١٣٣٧ به بعد، ارتباط طیب با روحانیون مخالف دربار، به ویژه آیت الله کاشانی، سوءظن دستگاه را به وی برانگیخته بود. ☀️در پی این اختلاف، نصیری تلاش می کند تا با انجام کارهای مختلف طیب را تحت فشار قرار دهد. رفته رفته طیب دچار فشار اقتصادی می شود و بار دیگر به خاطر کشیدن چک بی محل و قرضی که ادا نشده بود، راهی زندان می گردد و این بار به درخواست آیت الله سیدرضا زنجانی و به کمک احمد صدر حاج سیدجوادی، که در آن زمان دادستان تهران بود، آزاد می شود.[21] از اینجاست که دیدش نسبت به حکومت تغییر می کند و خود را مقابل شاه و حکومت می بیند. لذا در فروردین سال ١٣٤٢ و در جریان فیضیه، خود را از دربار دور کرده و زیر بار فرامین حکومت نمی رود و در جریان ١٥ خرداد همین سال نیز، نقشی منفی در مقابل دربار و شاه ایفا می کند. بنابراین، طیب حاج رضایی در اوایل دهه چهل دست از حمایت دستگاه پهلوی برداشت. بنابراین، می توان به این نتیجه رسید که در این سال ها، دستگاه، پی به دگرگونی طیب برده بود و رفتار او را به شدت زیر نظر داشت. همچنین اینکه ساواک دریافته بود که در اتفاقاتی که ممکن است در آینده رخ دهد، طیب حاج رضایی می تواند نقشی مقابل و رو در روی دربار ایفا کند. لذا باید تحت فشار و مراقبت قرار گرید. ☀️از این پس دستگاه در زندان از طیب می خواست تا شهادت دهد که با قبول مبلغی پول، حاضر شده است که قیام ١٥ خرداد را سازماندهی کرده و به راه بیندازد ☀️کاملا مشخص است که مراحل پاسخ دادن به پرسش طرح شده، نشانگر زاویه دید نویسنده نسبت به موضوع مقاله است و این تفاوت در زاویه دید، تفاوت پاسخ ها را در پی دارد. بر همین مبنا، برای پاسخ دادن به این پرسش، سعی گردیده است تا از روزنه اقتصادی و جامعه شناختی به موضوع نگریسته شود و آن دسته از عوامل که با این دو رویکرد مرتبط است مورد بررسی قرار گیرد.
☀️اما وی زیر بار نمی رود و با انکار این موضوع عنوان می کند که «من تا به حال هزار بار خودم را به خاطر سلطنت به خطر انداختم، حال یک بار هم به خاطر دین این کار را کردم و اگر مرا هم بکشید چنین چیزی را نمی گویم.[22] من در زندگی جنایات زیادی کرده ام ولی هرگز حاضر نیستم به خاطر چند صباحی بیشتر زیستن، دامان مرجع تقلیدی را لکه دار سازم. من در ٢٨ مرداد پول گرفتم و کودتا راه انداختم نه در ١٥ خرداد.»[23] به این ترتیب، وی منکر گرفتن پول از امام خمینی (س) در جریان ١٥ خرداد می شود و بنابراین با تلاش های نصیری حکم طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی که به ترتیب سه و دو سال حبس بود، تغییر کرده و به اعدام تبدیل شد.[24] ☀️طیب پس از وقایع ١٥ خرداد هرگز حاضر نشد شهادت دروغ بدهد و به گرفتن پول از امام خمینی (س) اشاره نماید. حاج مهدی عراقی در مورد جوانمردی طیب سخن رانده و حرکت وی در ٢٨ مرداد را ناشی از ترس او از توده ای ها عنوان می کند و از زبان امام خمینی (س) در مورد فعالیت وی در این روز می گوید: «این ها اگر یک روزی کارهایی کرده اند، از روی آن عرق دینی بوده برای مقابله با توده ای ها و کمونیست ها.»[25] بنابراین می توان گفت، طیب حاج رضایی در ٢٨ مرداد از توده ای ها احساس خطر می کرد لذا وارد جریان شد. همچنین وی دل خوشی نیز از دولت مصدق نداشت. اما در سال ١٣٤٢ پی به ماهیت رژیم برد و در مقابل آن قرار گرفت. ☀️از سوی دیگر، رابطه طیب با نهاد روحانیت پس از وقایع ٢٨ مرداد شدیدتر شد و قوت گرفت. هر چند وی پیش از ٢٨ مرداد نیز با روحانیونی چون آیت الله بهبهانی رابطه داشت، اما در این دوران، روابط او با دیگر روحانیون و از جمله آیت الله کاشانی که توأم با تغییر در رفتار وی بود موجبات سوءظن دربار به او را فراهم نمود.[26] چنانکه ساواک پی به «تغییر لحن»[27] طیب برده و او را به شدت تحت تعقیب قرار می دهد. ☀️طیب در این سال ها با آیت الله حاج سیدرضا زنجانی نیز که از سران نهضت مقاومت ملی بود، ارتباط داشت و به گفته حسین شاه حسینی، ارادت خاصی نیز به آیت الله زنجانی داشته است. این ارتباط از زمانی آغاز می شود که طیب در اواخر دهه سی به خاطر کشیدن چک بی محل، روانه زندان می شود و با تلاش های آیت الله زنجانی آزاد می گردد.[28] ☀️در حدود سال ١٣٤٠، طیب به همراه عده ای دیگر، بر اساس دستوری که از علما داشتند، «گلستان جاوید» را که گورستان بهاییان، واقع در منطقه مسگرآباد بود، تخریب می کنند.[29] ☀️زمینه های شکل گیری قیام پانزدهم خرداد👇 چنانکه گذشت، طیب پس از ٢٨ مرداد، اندک اندک مسیرش را از دربار جدا کرد و در اوایل دهه چهل به طور کامل، با روحانیت همراه و همسو گردید. پانزده خرداد ١٣٤٢، یکی از آن وقایعی است که نشان داد طیب از گذشته خود و خدماتش به دربار پهلوی راضی نیست و اینک به فکر «پایین آوردن شتری است که خود بالا برده است.»[30] ☀️شاه که پس از علنی کردن انقلاب سفید، با مخالفت روحانیون و در رأس آنها امام خمینی (س) مواجه شده بود، در فروردین ١٣٤٢، آنان را بیش از پیش از خود رنجاند و به مخالفین اصلی خود بدل کرد.[31] از همینجا، اولین نشانه های مخالفت طیب با دربار و سرپیچی از آن دیده شد. ☀️در فروردین ١٣٤٢ حادثه مدرسه فیضیه به وقوع پیوست و ضرب و شتم طلاب و اهانت به روحانیت باعث انزجار هر چه بیشتر مردم از حکومت پهلوی شد. در این حادثه خونین نیز رد پای لومپن های اجیر شده توسط دربار دیده می شود. بنا به شهادت حاج مهدی عراقی رژیم برای این منظور طیب و گروهش را در نظر گرفته بود، اما طیب با دست رد زدن به سینه دربار، مخالفت خود را به آنان ثابت نمود.[32]
☀️پس از واقعه مدرسه فیضیه، شاه در یک سخنرانی در چهارم خرداد ١٣٤٢ در کرمان، روحانیون را به خاطر حمایت نکردن از سیاست های شاه و از جمله انقلاب سفید، مرتجعین سیاه نامید و از آنان به شدت انتقاد کرد.[33] این در حالی بود که پس از رفراندوم، شکاف بین دربار و دولت از یک سو، و روحانیت از یک طرف، روز به روز عمیق تر می شد. در این موقع، حتی روحانیونی که همیشه از سلطنت طرفداری می کردند، مخالفت خود را به طور علنی با شاه و دولت ابراز نمودند. از جمله این روحانیون باید از آیت الله بهبهانی نام برد. وی در میان بازاریان تهران و ساکنین جنوب شهر نفوذ و قدرت زیادی داشت.[34] و به درخواست او بود که طیب در نهم اسفند و ٢٨ مرداد به نفع دربار به فعالیت پرداخته بود.[35] ☀️چند روز بعد از سخنرانی شاه در کرمان، در روز ١٣ خرداد که مصادف با دهم محرم بود، امام خمینی (س)، با ایراد یک سخنرانی کوبنده و آتشین، شاه را بازیچه دست قدرت های بیگانه دانست و با تشبیه کردن جریان فیضیه به حادثه کربلا، از رژیم انتقاد کرد. ایشان در ادامه صحبت هایش، در خطاب به شاه گفت: «من به شما نصیحت می کنم آقای شاه، من به تو نصیحت می کنم دست از این اعمال بردار من میل ندارم که اگر روزی ارباب ها بخواهند تو بروی مردم شکرگزاری کنند... من نمی خواهم تو این طور باشی، من میل ندارم تو مثل پدرت بشوی، نصیحت مرا بشنو، از علمای اسلام بشنو، اینها صلاح ملت را می خواهند، اینها صلاح مملکت را می خواهند، از اسرائیل نشنو، اسرائیل به درد تو نمی خورد. بدبخت، بیچاره، چهل و پنج سال از عمرت می رود، یک کمی تأمل کن، یک کمی تدبیر کن، یک قدری عواقب امور را ملاحظه کن، کمی عبرت بگیر، عبرت از پدرت بگیر، اگر راست می گویند که تو با روحانیت مخالفی، بد فکری می کنی، اگر دیکته می کنند و به دست تو می دهند در اطراف آن فکر کن. چرا بی تأمل حرف می زنی ؟ آقای شاه! اینها می خواهند تو را بهایی معرفی کنند که من بگویم کافری تا از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند...» چنانکه ملاحظه می شود، ایشان در این سخنرانی، در حضور مردم، شاه را با الفاظی چون «بدبخت»، «بیچاره» و «تو» مورد خطاب قرار داده و باعث شکستن بت بزرگ گردید.[36] ☀️عملکرد طیب در نیمه خرداد ١٣٤٢👇 پس از سخنرانی پرشور امام در روز عاشورا، مردم در روزهای ١٣ و ١٤ خرداد که همزمان با ایام محرم بود، در تهران و چند شهر دیگر از جمله تبریز و قم، به راهپیمایی پرداختند. در میان این جمعیت، عکس هایی از امام خمینی (س) دیده می شد.[37] سپس مردم، اجتماعی را در مسجد حاج ابوالفتح تهران برگزار کردند. ☀️تظاهرات در این مسجد قبلا برنامه ریزی شده بود و به گفته حاج مهدی عراقی، جمعیت مؤتلفه تصمیم داشتند در روز عاشورا از این مسجد به سمت دانشگاه تهران حرکت نمایند. ☀️اما در این بین مشکلی وجود داشت و آن مشکل این بود که در این مسیر، همه ساله، دو دسته سینه زنی حرکت می کردند و بنابراین، این احتمال وجود داشت که رژیم بخواهد با توسل به این دو دسته، مانع حرکت مردم به سمت دانشگاه تهران شود. این دو دسته، یکی دسته مربوط به طیب و دیگری دسته حسین رمضان یخی بود. ☀️مهدی عراقی می گوید: «برای اینکه جلوی سوءاستفاده رژیم از این دسته ها را بگیریم تصمیم گرفتیم تا با طیب حاج رضایی و حسین رمضان یخی صحبت نموده و آنها را در مورد نیات خود مطلع کنیم. لذا ابتدا از طریق برادر بزرگ تر طیب، یعنی مسیح، با وی ارتباط برقرار کردیم و قضیه را با او در جریان گذاشتیم. وی نیز ضمن موافقت با ما گفت که: «رژیم در جریان فیضیه نیز می خواست از ما استفاده کند که قبول نکردیم. حالا هم همینطور است.» سپس در همان موقع طیب دست در جیب خود کرده و صد تومان به پسرش اصغر داد تا عکس امام را تهیه کرده و در تکیه نصب نماید.» شهید مهدی عراقی در ادامه به اینکه موفق شده بودند حسن ی رمضان یخی را نیز با خود همراه کند اشاره کرده و از زبان حسن ی رمضان یخی می گوید: «خودم هم روز عاشورا با بچه ها آنجا می آییم. آخه مار (رضاشاه) خودش چیه که توله اش (محمدرضا) چی باشه.»[38] ☀️با وجود این تمهیدات، دربار برای جلوگیری از این اجتماع، باز هم عده ای از لومپن ها را وارد جریان ساخت تا با دادن شعارهای شاه پرستانه به ضرب و شتم مردم و سپس متفرق کردن آنها بپردازند. رژیم که پس از جریان مدرسه فیضیه از طیب ناامید شده بود، این بار به سراغ ناصر جگرکی رفت تا از او و گروهش استفاده نماید. ناصر جگرکی به همراه دویست نفر از اراذل و اوباش، وارد مسجد شدند تا منظور خود را عملی کنند، اما با تیزهوشی مردم، این گروه در بین متظاهرین حل شدند و نتوانستند توطئه خود را عملی کنند.[39]