🌹طنز جبهه😜 (23):👇
🌷دلخوری_از_حاج_همت!
(بمناسبت فرا رسیدن هفته بسیج😳)
🌷یک روز که فرماندهان ارتش، در یک قرارگاه نظامی برای طراحی یک عملیات، همه جمع شده بودند، حاج همت هم از راه رسید، امیر عقیلی، سرتیپ دوم ستاد «لشکر ۳۰ پیاده گرگان»، حاجی را بغل کرد و کنارش نشست، امیر عقیلی به حاج همت گفت: «حاجی! یک سوال دارم، یک دلخوری خیلی زیاد، من از شما دلخورم.» حاج همت گفت: «خیر باشد! بفرمائید! چه دلخوری؟»
🌷امیر عقیلی گفت: «حاجی! شما هر وقت از کنار پاسگاههای ارتش، از کنار ما که رد میشوی، یک دست تکان میدهی و با سرعت رد میشوی. اما حاجی جان، من به قربانت بروم، شما از کنار بسیجیهای خودتان که رد میشوی، هنوز یک کیلومتر مانده، چراغ میدی، بوق میزنی، آرام آرام سرعت ماشین ات را کم میکنی، بیست متر مانده به دژبانی بسیجی ها، با لبخند از ماشین پیاده میشوی، دوباره باز دستی تکان میدهی، سوار میشوی و میروی. رد میشی اصلاً مارو تحویل نمیگیری حاجی، حاجی به خدا ما هم دل داریم.»
🌷حاج همت اینها را که از امیر عقیلی شنید، دستی به سر امیر کشید و خندید و گفت: «برادر من! اصل ماجرا این است که از کنار پاسگاههای شما که رد میشوم، این دژبانهای شما هر کدام چند ماه آموزش تخصصی میبینند که اگر یک ماشین از دژبانی ارتشیها رد شد، مشکوک بشوند؛ از دور بهش علامت میدهند، آروم آروم دست تکان میدهند، اگه طرف سرعتش زیاد بشه، اول علامت خطر میدهند، بعد ایست میدهند، بعد تیر هوایی میزنند، آخر کار اگر خواست بدون توجه دژبانی رد بشود، به لاستیک ماشین تیر میزنند.
🌷....ولی این بسیجی هایی که تو میگی، من یک کیلومتر مانده بهشان مرتب چراغ میدم، سرعتم رو کم میکنم، هنوز بیست متر مانده پیاده میشوم و یک دستی تکان میدهم و دوباره میخندم و سوار میشوم و باز آرام از کنارشان رد میشوم. آخر این بسیجیها مشکوک بشوند، اول رگبار میبندند. بعد تازه یادشان میاد که باید ایست بدهند. یک خشاب و خالی میکنند، بابای صاحب بچه را در میآورند، بعد چند تا تیر هوایی شلیک میکنند و آخر که فاتحه طرف خوانده شد، داد میزنند ایست." 👈این را که حاجی گفت، قرارگاه از خنده منفجر شد.
#کتاب_گلخندهای_آسمانی #ناصرکاوه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
✍️ پاسدار و بسیجی که باشی،
جنگ باشد تیر میخوری،🙈
و صلح باشد فحش ...😱
💢 پاسدار و بسیجی که باشی ،
می فهمی نمیتونی عادی باشی ،
عادی بگذری ،
عادی زندگی کنی...👌
💢 پاسدار و بسیجی که باشی،
یه دنیا دشمن واسه خودت تراشیدی...😭
💢 پاسدار و بسیجی که باشی،
توی مدرسه و دانشگاه تمام دردت اینه،
چرا باید درسی رو بخونی که با بنیانش مشکل داری ،
چرا باید به حرف های استادی گوش بدی،
که بیرحمانه هر روز آرمانهای تو را می کوبه،😱
و همه او را روشنفکر میدانند؛😭
و فرنگ رفته!!🙈🙈🙈
💢 بسیجی که باشی،
دوستات با کنایه ازت میخوان بگی چقدر پول میگیری واسه فعالیتهات تو سپاه و بسیج؟😭
پولی که اصلا وجود ندارد .👌👍👌
💢 پاسدار و بسیجی که باشی،
و در حال ذکر ،
یعنی ریاکاری و بدنبال منافع !!
و کسی چه میداند تو برای پاسدار و بسیجی بودن،
تمام منافعت را زیر پا گذاشتی....👌👍👌
💢 پاسدار و بسیجی که باشی ،
آدمی ،
و ممکنه گاهی بلغزی،
و امان از لغزشت،
که با لغزش تو تمام اسلام زیر پا می رود !!! 🙈
آبروی پاسدارها و بسیجیهای دیگر هم می رود!!
ولی با لغزش پسر همسایه او فقط جوان است ،
و جوانی کرده و دلش پاک است....🙊😱🙊
♻️ پاسدار و بسیجی که باشی،
معمولی نیستی ...👌
خاصی !!!!
💢خلاصه پاسدار و بسیجی که باشی...
💢 تهمت اگر بزنند؛
در جستجوی حقیقتند !😱😱😱
جواب اگر بدهی دروغگویی ! 🙊🙊🙊
💢مسخره ات بکنند انتقاد است ! 😢😢😢
جواب بدهی بی جنبه ای ! 😭😭😭
💢 تهدیدت اگر بکنند؛
دفاع کرده اند ! 🙈🙈🙈
تهدید اگر بکنی خشنی...😳😳😳
💢 راهپیمایی اگر بکنن
حق آنهاست؛🙊
و عقیده خودشان است! 😱
راهپیمایی اگر بکنی،
ساندیس خوری،😱
یا به زور آمدی...🙊
💢 پاسدار و بسیجی اگر باشی،
میشوی افراطی ! 🙈
اما دیگران میشوند؛
آزادی طلب و روشنفکر ...😱
💢 پاسدار و بسیجی اگر باشی،
هر گاه فتنه منافقین و جنگ با داعشیها بشه،
باید سینه سپر کنی برای مردم ،👌👍👌
جنگ و فتنه که تموم شد؛
تبدیل به یک تندرو ،🙊
خشونت طلب و افراطی میشی .😭
✅ پاسدار و بسیجی اگر باشی ،
کلیپ های ساختگی خروج پول از کشور
و اختلاس ها را به نام تو میگذارند .🙈😱🙈
✅ با افتخار میگویم:
من یک پاسدار و بسیجیم .👌👍👌
و در نهایت...
سربلندی اون پاسداران و بسیجیانی که اصلا اسمشون برده نمیشه،
و در عین گمنامی باید بزرگترین کارها رو انجام بدن ،
حتی دریغ از یک نام ،
همونایی که وقتی شهر نسبتا آرام است؛
در تلاطم فتنه حضور دارن.👌👍👌
🌹برای سربلندی تمامی پاسداران و بسیجیان مخلص جان برکف وسربازان ولایت صلوات🌹
خواهروبرادرخوبِ بسیجیام ،
هفته و روز شما پیشاپیش خجسته و مبارک باد🤲🤲🤲❤️💚❤️
همیشه پیروز باشید.🤲🤲🤲
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 نطق آتشین دکتر احسان ارکانی، نماینده جوان و انقلابی
🔺 امیدواریم دوباره بعضی کلاهبرداران سیاسی آدرس غلط ندهند و به جای کار و نوکری برای مردم، دنبال افیون مذاکره با آمریکا برای حل مشکلات کشور نباشند
🔺 به #کاسبان_مذاکره عرض میکنم: آقایان خوش خیال، آقایان ساده لوح، کجای عالم با آدم ضعیف و تنبل و ترسو مذاکره میکنند؟
🔺 مذاکره و دیپلماسی به جز #ظرافت، قدرت و عقل هم لازم دارد
🔺 در این مملکت روزی بدون نیاز به آمریکا، ۳ میلیون خانواده صاحب خانه شدند اما ترامپهای داخلی مسکن مهر را مزخرف خواندند و آن را تعطیل کردند
🔹 اف بر چنین مسئولینی؛ مسئولی هم بخواهد کار کند بیچارهاش میکنند، مثل رئیس سازمان خصوصی سازی که تحت فشار مقامات ارشد دولت عزل شد، چون کار میکرد و تحت نفوذ نبود
⛔افشاگری علیه"دشمنان داخلی"👇
@doshmandakheli
💢به مناسبت فرا رسیدن هفته بسیج(1)👇
💥آرام بخواب بسیجی من!
📣در میان این بیابان بی سر و صدا و آرام، میان این همه مین پاکسازی نشده و سیم خاردارها، در میان هور و داخل آبهای جزیره مجنون و یا میان برف هایی که در زمستون 66 در عملیات ببت المقدس در سرمای 30 درجه زیر صفریخ زدی، آرام بخواب عزیز من!
📣میان این خاکریزهای آرام و خاموش، بدور از زرق و برق شهرها، بین این تکه های انفجاری، میان کانالهای انبوه از مهمات, آرام بخواب همراه من، ای عزیزتر از جان!...آرام بخواب که آسایش و راحتی شما فقط در بطن بیابیانها و کوه های سر به فلک کشیده است!
💥بسیجی بی سر من!
📣همین جا که هستی، باش. اصلا طرف شهر نیا، وگرنه آنچنان دلت می گیرد که از آمدن پشیمان می شوی. شما اینجا خوابیده اید و در شهر، همه دنبال مال و مَنال دنیا می روند. شما اینجا آسوده اید و در شهر، برای پست و مقام، پول و بنز و ویلا و...، بر سر هم میزنند.
📣عزیز من! سالهاست در سرمای زمستان و گرمای تابستان بیابان فکه آرمیده ای. سالهاست که سر از سجده نماز عشقت برنداشته ای و من، پس از آن روز تلخ پذیرش قطعنامه که که از اینجا رفتم، دگربار پس از سالها دوری، به دیدار تو آمده ام. با چشمانی پُراشک،😰 بر سر این خاکریز، بین خمپاره ها و گلوله های آرپی چی، مهماتی که این طرف و آن طرف افتاده اند، نشسته ام و به تو می نگردم.
💥ای استخوان های در هم شکسته!
📣 هنوز چفیه خونی پوسیده ات برگردنت به عنوان "پرچم هدایت" ما خاکیان بر روی سیم خادار شلمچه مانده، با من سخنی بگو!... شما را به خدا، ای خفتگان بیابانهای فکه!... یکی تان با من سخنی گوید. یکی تان با من حرف بزند. والا می میرم. این دل دیگر طاقت این همه ریا و نیرنگ، دروغ و مال پرستی و مقام خواهی مردم شهر را ندارد. اینجا به پناه جویی آمده ام. پناهم دهید.
💥ای جمجمه های پراکنده!
📣یکی تان به زبان آید و با من حرف بزند. بگوئید که مناجات شبانه تان چگونه می گذشت. از دعاهای کمیل و توسل تان حرفی نزنید. از ترکشها و نیروها. منورها و مین ها حرفی نزنید، که خود با شما و همرزمتان بودم. از اینها نگوئید که حالا ما باید چه کنیم؟
تکلیف چیست؟
📣ای طلاییه داران شعار "عمل به تکلیف"، ما چه کنیم؟... در این میانه که هرکس به فکر دنیای خویش است پا روی سر دیگران می گذارد تا بالاتر رود، ما چه کنیم؟
#قسمتی_ از_رنجنامه_ فراق_ یاران(1)
#ناصرکاوه
💢به مناسبت فرا رسیدن هفته بسیج(2)👇
💥آی تخریبچی تکه پاره شده بر روی مین!
📣آی استخوانهایی که هنوز روی سیم خاردارهای حلقوی مانده اید!... آی بدنهای ته کانال خفته!... آی اجساد زیر خاکریزها مانده!... با من حرف بزنید.... لااقل شما دو نفر پدر و پسر که در آغوش یکدیگر شهید شدید و حالا، حتی جداسازی اسکلت تان هم مشکل است.
لااقل یکی تان با من حرف بزند... ای پلاکهای بی صاحب!... ای اجساد بدون پلاک!👈 بیائید باهم درد دل کنیم.
💥خدایا!... به این دل امان بده تا حرفش را بزند... به این حلقوم رمقی دِه تا درد سالها جدایی از این خاکریزها را فریاد کند.فکه ای ها و شلمچه ای ها!... آی ساکنین بیابانهای رقابیه!. این دل، بی شما پر درد است. حرفی بزنید تا مرهمی بر آن نشیند.
📣آن حنجره ای که تیر کالیبر، تکبیرت را قطع کرد!... با من حرف بزن. بگو این دل دیوانه را به کجا برم تا آرام گیرد... آی دیده بانی که کنار دوربینت افتاده ای!... به من بگو با این دوربین کجا را می جستی؟... خطوط دشمن را یا زردی گنبد طلای کربلا را؟
💥حال که بامن حرف نمی زنید، پس گوش فرا دهید تا من حدیث سالها فراق با شما را باز گویم!👈 تو! ای استخواهایی که کنار بی سیم افتاده ای!... تو که هنوز چفیه پوسیده خونی ات دور استخوانهای گردنت مانده، با تو هستم!
📣آی "بسیجی یک لا قبای خمینی"😭 کسانی که نان خشک در جبهه می خوردید، روی خاک می خوابیدید!📣 ببینید که ما برای به دست آوردن پست و مقام و بنز و ویلا چه می کنیم😞 من به اینجا آمده ام تا خبری از شما به افسردگان شهر برسانم... من اینجا آمده ام تا ببینم شما که همه کارها را زود تمام می کردید و برمی گشتید، چرا این همه سال اینجا مانده اید؟... مگر کاری مهمتر یافته اید؟
📣من اینجا به تفحص پیکرهای شما، که به جست وجوی جسد گمشده ی دل خویش آمده ام که آخر جنگ همین جا سُکنی گرفت و شما ای سیزده پیکری که دست در دست هم پیدا شدید!... ببینید که یاران، هنگام یافتن تان چگونه آه و فغان می کنند.
📣شما را به خدای شهیدان!... ما را مَدد رسانید تا در این مرحله سخت که بعضی به بهانه سازندگی و اقتصاد، به اِنهدام معنویت رضایت داده اند، از هدر رفتن خون پاک شهدا جلوگیری کنیم. از خدا بخواهید تا تَه مانده آن جام که به شما نوشاندند را، به ما بچشانید. ما را بخوانید تا به شما ملحق شویم و از این همه مِحنت و رنج رها شویم!...
#قسمتی_ از_رنجنامه_ فراق_ یاران(2)
#ناصرکاوه
💥بمناسبت فرا رسیدن هفته بسیج :👇
🌹مشارکت زنان در دفاع مقدس(1)
📣از مشارکت سیاسی اجتماعی زنان معاصر ایران و از حضور آنان در دفاع از کشور، بسیار سخن گفته شده اما کمتر، مصداقی از آن ارائه گردیده است. حوادث پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه دفاع مقدس نیز از این قاعده مستثنی نیست. آیا سخن از مشارکت زنان، یک تعارف سیاسی است؟ اگر تعارف نیست مصداق های آن چیست؟ کتاب حاضر می کوشد گوشه ای از فعالیت های همه جانبه زنان را در دفاع مقدس به مثابه یکی از مهم ترین وقایع این مرز و بوم به تصویر بکشد.
📣پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زنان هنوز نیاسوده و خستگی یک مبارزه طولانی علیه رژیم پهلوی را از تن بیرون نکرده بودند که بار دیگر بر خود تکلیف دیدند برای دفاع از انقلاب، به ایفای نقش های تازه تر و مؤثرتر در عرصه های جدیدتر بپردازند، از این رو، شرکت در بحران هایی را که در گوشه و کنار کشور، بویژه در کردستان بر پا شد، جزء وظیفه خود دانستند، ولی آنچه بعد از حدود یک سال پس از پیروزی، زنان را به کمک و مساعدت بیشتر طلبید، دفاع مقدس است که هشت سال نظاره گر رشادت های زنان و مردان این مرز و بوم بود، بنابراین، و به علت گستردگی فداکاری زنان در عرصه دفاع مقدس، احصاء همه آن ایثارگری ها ممکن نیست، و در هر نوشته ای و در این نوشته تنها می توان به بخش کوچکی از آن اشاره کرد:
🌹نقش رزمی:👇
📣اولین مسئولیتی که زنان در دفاع مقدس، به صورت خودجوش و همپای مردان بر عهده گرفتند، جنگیدن با دشمن بعثی در جنوب و مزدوران داخلی در کردستان بود، حتی آنان، کوکتل مولوتف ساختند، تا به جنگ تانک های عراقی بروند که قصد داشتند از مرز شلمچه بگذرند. البته تهیه و به کار بردن کوکتل مولوتف، ابتدایی ترین کار رزمی خواهران و زنان به شمار می آمد، بعدها آن ها خود را به سلاح مجهز کردند تا مردانه با دشمن بجنگند، از جمله:👇
📣در قبرستان خرمشهر زن 65 ساله ای را دیدم که تفنگ ام یک بر دوش داشت. گفتم: مادر چه می کنی؟ گفت: پسر و دخترم آنقدر جنگیدند تا شهید شدند و اینجا خفته اند. می روم راه شان را ادامه دهم، هر چه او را منع کردم، نپذیرفت و گفت: باید از دینم دفاع کنم. این تنها وظیفه شما پسرانم نیست، بلکه وظیفه من هم هست، جنگید و سرانجام با ترکش خمپاره شهید شد.
📣زنان رزمنده در خرمشهر، کارهای دیگری را نیز بر عهده داشتند که مراقبت از تسلیحات، تسلیح رزمندگان، نگهبانی از پیکر شهداء، توزیع سلاح بین رزمندگان از آن جمله بوده است. در جبهه های دیگر هم وضع به همین صورت بود. مثلاً: در گیلان غرب، یک زن، چند سرباز عراقی و در شادگان، چهار شیر زن، هشت سرباز بعثی را به اسارت درآوردند.... خانم فاطمه نواب صفوی، به همراه گروه چریکی شهید چمران و در ناحیه سوسنگرد، اسلحه به دست گرفت و جنگید.... یک زن سوسنگردی با آرد مسموم نان پخت و با آن تعدادی از عراقی ها را از پای درآورد و باز در این شهر مادر شهید الحانی، یازده سرباز عراقی را به خانه اش دعوت می کند، به آنها غذا می دهد، و زمانی که آن ها به استراحت پرداختند و به خواب رفتند، در اتاق را قفل می کند و بسیجی ها را با خبر می سازد، و خود او هم با چوب دستی به جان بعثی ها افتاد. داستان این زن شجاع را مقام معظم رهبری، این گونه نقل کرده است:
"به خاطر دارم در سوسنگرد خانم عرب مُسنی زندگی می کرد که همسرش نابینا بود. ایشان با وجود این که چهل پنجاه سال داشت، خیلی شجاعانه و در حقیقت مردوار از شهر دفاع می کرد. معروف بود که با چوب دستی، چند سرباز عراقی را از پا انداخته است..."
#کتاب_مرواریدهای_بی_نشان
#ناصرکاوه
💥بمناسبت فرا رسیدن هفته بسیج :👇
🌹مشارکت زنان در دفاع مقدس(2)
📣صحنه های رزم زنان، اگرچه اندک بود، ولی اولاً تا پایان دفاع مقدس کم و بیش ادامه یافت، و ثانیاً، تأثیر عمیقی بر روحیه رزمندگان داشت. به علاوه، زنان نقش های اطلاعات رزمی فراوانی را انجام دادند. خانم حورسی از مدافعان خرمشهر در این باره می گوید: «ما از آن لحظه ای که به نیروهای شناسایی ملحق شدیم، کار شناسایی دشمن، خنثی کردن بمب، شناسایی ضد انقلاب و پیدا کردن رد پای آن ها در شهر و روستاها را دنبال کردیم. نوع دیگری از کار اطلاعاتی و امنیتی را خواهران بسیجی انجام می دادند، مثلا آن ها در لباس امدادگر و پرستار به شناسایی منافقینی دست می زدند که به صورت ناشناس به بیمارستان ها سر می زدند، تا به تعداد شهداء و مجروحان جنگ و... دست پیدا کنند، و آن را در اختیار عراق قرار دهند.
🌹حمایت عاطفی
📣در جنگ، نقش پشتیبانی روانی و عاطفی جنگجویان را به زنان واگذار شد تا با روحیه دادن به سربازان، جنگ با موفقیت به پایان برسد. در جنگ تحمیلی نیز، زنان ایرانی، خودجوش وظیفه حمایت روحی از رزمندگان را به دوش گرفتند، و آن گونه که امام خمینی(ره) هم فرمودند: به موجب عواطفی که بانوان ابراز کردند، برای جبهه، کارهای بسیار مفیدی را انجام دادند. از این رو، دفاع مقدس، نمونه های بی شمار و در عین حال، کم نظیری از پشتیبانی های معنوی خانم های ایرانی را به ثبت رسانده است، مانند:👇
در گیلان غرب، فرمانده یک گردان رزمی با دیدن رشادت های یک زن روستایی، از عقب نشینی منصرف می شود و نیروهای خود را علی رغم فرمان بنی صدر، به شهر باز می گرداند... فهیمه بابائیان پس از شهادت همسر اولش، چنان بر همسر دوم تأثیر روحی می گذارد که همسرش به جبهه می رود... یک مادر تهرانی، وقتی تزلزلی در فرزند رزمنده اش می بیند، به سومار می رود وبه فرزندش می گوید: اگر از جبهه برگردی، شیرم را حلالت نمی کنم!رزمنده ای می گفت: خواهرم به من آموخت که چگونه می توانم به تنهایی یک لشکر باشم... مادر همسرم به من خبر داد: اگر تو به جبهه بروی، من بچه هایت را نگه می دارم و افتخار کن که در این زمان به سربازی می روی... مادری خطاب به فرزندش می نویسد: علی جان می دانی چقدر دوستت دارم، اما صلاح می دانم پس از مراسم چهلم برادرت، به جبهه برگردی... خانمی وضع جانبازی مرا دید و پذیرفت به همسری من درآید و سختی های زندگی با یک جانباز را به جان و دل خرید... تشویق ها و طرز تفکر همسرم باعث شد، فشارهایی که به واسطه نبودن دست و پا، بر من وارد می شود را به خوبی تحمل کنم...
#کتاب_مرواریدهای_بی_نشان
#ناصرکاوه