eitaa logo
جهاد تبیین ۸
18.8هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
8.1هزار ویدیو
411 فایل
جهاد تبیین *مطالبه گری* آرمانهای امام خمینی ره ، انقلاب شهداء عزیزمان ، منویات رهبر عزیزمان و ارائه تحلیل های روز سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و بین المللی بمنظور روشنگری و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
8.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩واقعا بی نظیر است 👈نوحه خواب میدیدم منو اشک و حرم کربلایی حسین طاهری ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── آه از دوری آه از دوری! هر شب هستم حرم تو ♬♫♪ !~~! ولی میبینم که دوباره؛ خوابم انگار! وای از تکرار من میترسم بمیرم نبینم حرم تورو از این غم میمیرم ♬♫♪ !~~!  بی تو هر بار خواب میدیدم که به پای ضریح تو؛ اشکای نم نم بارون میشه ♬♫♪ !~~!  من تو رویام میدیدم که دلم توی صحنِ تو آقا؛ مهمون میشه خواب میدیدم منو اشک و حرم؛ تا سحر میمونیم تنهای تنها ♬♫♪ !~~!  من میگفتم همه درد و دلاموُ؛ کنار ضریحت با تو آقا آقام آقام دوسِت دارم کاری کردی تو با این دلِ خسته ♬♫♪ !~~!  تا نفسی هست؛ از داغِ تو خون میبارم تو رویاهام میبینم؛ که میام و رو قدمای تو آقا جون سر میذارم ♬♫♪ !~~!  من دل تنگم؛ برا نیمه شبای حرم دمِ ایوون باز بی تابم هر شب آقا؛ به امید زیارتِ تو توی رویاهام میخوابم ♬♫♪ !~~!  من دلتنگم؛ شب و روزمو فکر حرم میدونی پر کرده آقا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوره مبارکه از کتاب ترجمه خواندنی قرآن
سوره مبارکه از کتاب تفسیر یک جلدی مبین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 روایتی از انهدام آمبولانس مجروحان 🔹️ هنوز آمبولانس چند متری دور نشده و حرف قاسم تمام نشده بود که در مقابل چشمان ناباور ما، گلوله‌ای مستقیم را دیدیم که از سمت چپ از تانکی عراقی شلیک شد و عجولانه از پهلو، از درِ عقب پشت راننده وارد شد و در حالی که وحشیانه از طرف دیگر خارج می‌شد، بدن‌های تکه‌تکه را که بعضی در حال سوختن بودند، هرکدام را به طرفی پرت کرد. ◇ با منهدم شدن آمبولانس و در پی آن آتش گرفتنش، امکان جلو رفتن نبود. جالب آن بود که راننده آمبولانس و پسرخاله‌اش که در کنارش نشسته بود، هر دو سالم به بیرون پرت شدند. ◇ اجساد شهدا در جاده پخش شدند و عراق از شادمانی زدن آمبولانس پر از مجروح، با خمپاره ۶۰ آن‌جا را زیر آتش گرفت، تا کسی نتواند جلو برود. ◇ یک آن از همان فاصله ۴۰-۵۰ متری، متوجه تکان‌خوردن‌های مشکوکی شدم. با خودم گفتم: امکان دارد کسی از آن‌ها زنده باشد و به کمک نیاز داشته باشد. ◇ بی‌خیال خمپاره‌ها شدم و با ذکر وجعلنا به طرف آمبولانس دویدم. ◇ کنارش که رسیدم، سریع روی زمین دراز کشیدم. سعی کردم در فرصت اندک، با چشمانم اطراف را بکاوم و هر که را زنده است، پیدا کنم. ◇ تنهای تنها، کنار آمبولانسی که می‌سوخت، دراز کشیده بودم، ولی هیچ ندیدم جز تکه‌های بدن که در حال جان دادن بودند؛ دست‌ها، پاها و سرهایی که به اطراف پاشیده شده بودند. ◇ آنچه از دور دیده بودم، چیزی نبود جز تکان‌های غیرارادی دست‌وپای قطع‌شده شهدایی که بدنشان متلاشی شده بود.» ◇ آمبولانس_شهدا 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada