📌 وقتی داعشیها هم به حاج قاسم پناه آوردند
🔹️ حاج بهرام دریکوند از همراهان و رفقای شهید سلیمانی: طی یک عملیات داعش در محاصره قرار گرفت، زن و بچه، پیر و جوان و خلاصه اینکه نیروی زیادی را داعش به همراه داشت که همگی اینها در مرز بین سوریه و عراق گیر افتاده بودند.
◇ یک ماه تمام در منطقه ماندند ، پیام دادند میخواهند جمعیت همراه (غیر نظامی) را به یونان بفرستند، اما تنها به یک شرط که حاج قاسم قول دهد که از آنها محافظت کند.
◇ سردار ضمانت داد و تا انتهای مسیر راه را برایشان باز گذاشت تا زن و بچهها و برخی افراد سالمند و مریض بتوانند از مهلکه نجات پیدا کنند،بعضی هاشان هم با لباس زنانه فرار کردند.
◇ یکبار دیگر در جنوب حلب شهرک صنعتی وجود داشت که نیروگاه برق نیز در آن منطقه بود، داعش هم در این مکان مستقر شده بود.
◇ در یکی از روزها وقتی با دوربین منطقه را رصد میکردیم، دیدیم که حدود ۹۰ داعشی در یک نقطه جمع شدهاند.
◇ فهمیدم که در حال نماز خواندن هستند، اما به حاج قاسم نگفتیم که وقت نماز است، فقط گفتم که چند ده نیروی داعشی در یک نقطه متمرکز شدند که در صورت حمله میتوانیم تلفات سنگینی را از دشمن بگیریم.
◇ همین که با حاج قاسم مطرح شد ، ساعت را پرسید و گفت الان وقت نماز است، ما برای نماز میجنگیم و اگر به داعشیها در حال نماز خواندن شلیک کنیم که دیگر آرمان برای ما معنی ندارد.
🔹️ صبحانه ای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ لینک ورود👇
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌جوان ایرانی، پایهگذار حشدالشعبی عراق
🔹هنگامی که فرماندهی «تیپ 9بدر» را پذیرفت،گردان «احرار» را از میان اسیران عراقی تشکیل داد. آنهـا به رغم آنکه اسیر بودند، با علاقه و اشتیاق در این گردان با ارتشی که خودشـان سالها در آن ارتش بودند، میجنگیدند و بسیاری از آنها هم به شهادت رسیدند و حالا بسیاری از تربیت شدگان شهید دقایقی امروز به یاد او سازمان بدر را که در عـراق با داعش میجنگد پایهگذاری کرده اند.
◇یکی از مجاهدین عراقی میگفت:
در یک زمستان سرد، با شهید دقایقی در چادری بودم. او متوجه شد یکی از مجاهدان در خواب از سرما میلرزد. با اینکه هوا سرد بود و خود او نیز به پتو نیاز داشت، پتوی خـود را روی آن مجاهد انداخت. سپس گفت: مجاهدین عراقی ودیعه های امام در دست من هستند و من باید از آنها نگهداری کنم.
◇الان خانه هر مجاهد عراقی که بروی، سه عکس میبینی: «امام خمینی، شهید صدر و شهید اسماعیل دقایقی»
◇در واقع او را باید مبدع فرهنگ بسیجی در میان عراقی ها نامید.همـان چیزی که به عنـوان حشدالشعبی در میان عراقی ها نام گرفته است.
◇#شهید_اسماعیل_دقایقی:
متولد ۱۳۳۳ در بهبهان،قبل از پیروزی انقلاب به مبارزه با رژیم پهلوی میپرداخت و در جریان همین مبارزات، دو بار دستگیر و زندانی شد.
◇او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در تأسیس جهاد سازندگی و سپاه پاسداران در آغاجری و تشکیل تیپ بدر نقش داشت.او بعد از سالها مجاهدت،در #۲۸دیماه۱۳۶۵ در عملیات کربلای۵،هنگام مأموریت شناسایی و به شهادت رسید.
✍ فرازی از وصیتنامه شهید:
«در راه امام حسین (ع) رفتن، حسینی شدن را میخواهد.»
#سالروزشهادت
@sobhaneh_ba_shohad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ناگفتههای #شهید_ابومهدی_المهندس معاون حشدالشعبی از بنیانگذار تیپ بدر در عراق شهید سرلشکر اسماعیل دقایقی
🔹 شهید ابومهدی مهندس از فرماندهان ارشد نیروهای بسیج مردمی عراق الحشد الشعبی درباره خصوصیات #اخلاقی و #فرماندهی شهید دقایقی در لشکر بدر گفته است :
◇ شجاعت شهید دقایقی فقط به حضور او در جبهه محدود نبود.
◇ یکی از نشانههای شجاعت او نحوه تعامل با برادران مجاهد عراقی و اعتماد سازی متقابل با نیروهای مجاهد بود.
◇ در حقیقت با آمدن شهید دقایقی یک نوع اعتماد متقابل بین او و سایر نیروهای مجاهدین عراقی به وجود آمد.
◇ صداقت و راستگویی اسماعیل خیلی روشن و آشکار بود. انسان مخلص و فداکاری بود انسانی متدین بود که هیچ وقت قرآن از دست او زمین گذاشته نمیشد.
◇ هر جا که میرفت قرآن همراه داشت. در هر فرصتی که فراهم میشد قرآن را باز میکرد و قرآن میخواند.
◇ از همه مهمتر شهید اسماعیل دقایقی به مجاهدین عراقی با چشم برادر نگاه میکرد و نه به عنوان افراد بیگانه.
◇ هر چند که روش فرماندهی او قاطع و مقرراتی بود، ولی شکی نیست که مجاهدین عراقی نیز به او مانند یک برادر نگاه میکردند.
◇ مجاهدین عراقی قبل از اینکه مطیع دستورات او باشد، او را مانند پدر و برادر خود میدانستند. با این وصف دل همه را به دست آورده بود.
📎 پ.ن: «اسماعیل دقایقی»، فرمانده تیپ «بدر» جزء اولین شهدای مدافع حرم بود که رزمندگان عراقی «بدر» بعد از شهادت ایشان میگفتند:
«شهید مال ماست باید ببریمش عراق.»
#شهید_سردار_اسماعیل_دقایقی
#شهادت_کربلای۵_شلمچه
#فرمانــده_تیپ۹بــدر
#سالروز_شهادت
@sobhaneh_ba_shohada
✨شهیدان را نیازی به گفتن و نوشتن نیست ، آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستن....☁️ باز هم ساعت به وقت قرار تپش قلبهاست ❤️ برای شنیدن عاشقانه هایی که شهیدان خلق کردن... سلام دوستان✋"علی مرتضوی" هستم متولد ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۳ خوشحالم که امروز تو جمع دلهای شهدایی تون هستم😍
ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ می فرمایند:👇
برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد ؛ یا در حرم اباعبدالله(ع) یا در مجلس ابا عبدالله (ع) …
💥 شهید علی مرتضوی تمام آرزویش رسیدن به کربلا و زیارت امام حسین (ع) بود ولی دست تقدیر الهی برایش "شهادت" را رقم زده بود... شهید مرتضوی در مجالس ارباب آنچنان عزاداری خالصانه می کرد و طوری با عشق و حرارت برای امام حسین(ع) اشک می ریخت که تمام افراد را تحت شعاع قرار می داد و خیلی ها با گریه و زاری علی, برای مولا گریه می کردند... اگر بخواهیم اولین خصوصیت شهید مرتضوی را برای شما بگم یک کلام است
🌷باشنیدن نام امام حسین(ع) و حضرت زهرا (س) می لرزید، فریاد می کشید, گریه می کرد و اشک می ریخت...😰
"علی عاشقی بود که همه عاشقش بودند."
💥 او عاشق اباعبدالله الحسین (ع) بود...
برای امام حسین (ع) می سوخت و با تمام وجود اشک می ریخت. از روی سوز و از روی اعتقاد اشک می ریخت و وقتی دعا می خواند و قبل از همه و بیشتر از همه، خودش گریه می کرد... و به قول آیت الله بهجت (ره)👈 با سیدالشهدا (ع) راه صد ساله را یک شبه رفت.
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا #ناصر_کاوه
#سالگرد_شهادت
1401.10.05-Panahian-HeiatSarallah-AbaadMasuliatEjtemae-02-32k.mp3
11.86M
🔉 ابعاد مسئولیت اجتماعی
📅 جلسۀ دوم | ۱۴۰۱/۱۰/۰۵
🕌 هیئت ثارالله قم
🎤#استاد_پناهیان
📝مسئولیت اجتماعی، پایه تربیت دینی
هدایت شده از عبدالله مروتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبرا حلال کنید ما را ،
این کلیپ تا جایی میتونید پخش کنید .
فرزند شهید ،در محضر رهبر عزیز
گوش بدید چی میگه.🇮🇷
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#پایان_مماشات
هدایت شده از جهاد تبیین
🌷امشب #سالگرد_رحلت_پدر عزیز و مهربانم #مرحوم_اسماعیل_کاوه است.
شادی روح امام، شهدا و همه درگذشتگان، خصوصا، مرحوم اسماعیل کاوه، پدر
#شهیدکاظم_کاوه بخوانید، فاتحه مع الصلوات....🙌ارادتمند: #ناصرکاوه
🚩 سلام: بارها و بارها گوش کنید, امید دارم که خدا به حق ابوفاضل(ع) گناهان همه را بیامرزد👌🙏التماس: دعا
عبد گنهکارت دلش بیقراره
بندهات به غیر از تو کسی رو نداره
خدایا از بس که مهربونی تو
دلیل این اشکامو میدونی تو
عمر داره میشه تباه خدایا ببخش
خستم از بار گناه خدایا ببخش
هر بار صدات کردم به دادم رسیدی
حاجت روام کردی بدیمو ندیدی
به این عبد بیمقدار و ناقابل
نظر کن جان آقام ابوفاضل
از همه تشنه ترم خدایا ببخش
جان سقای حرم خدایا ببخش
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم رو به رو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت