فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفندی برای کمک نکردن به بیماران صعبالعلاج!😳
#دیرین_دیرین
📆 به مناسبت ۱۸ اردیبهشت، روز بیماریهای خاص و صعب العلاج
@jahadetabeen8
🌷🌷مبحث ۱۱۵۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ شمسی
با نام و یاد آرامبخش خدا و عرض سلام💖
بندگی خدا یا ...؟!
💝 آیتالله محی الدین حائری شیرازی (ره) :
🙊🖤🙈شیاطین میگویند:
« انسان آزاد است »
و با این آزادی ،
انسان را بندۀ همه چیز میکنند!!
💐 اما أنبیاء می فرمایند :
« انسان بنده است »
و با این بندگی ، او را از بندگی دیگران آزاد میکنند.
-------------------------------------------------
شرح و توضیح :
🦋 بالاترین مقام انسان ، مقام بندگی است .
ما در تشهد نمازمان ،
ابتدا شهادت به بندگی پیامبر عزیزمان میدهیم
و بعد ،شهادت به رسالت آن بزرگوار ؛
«أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ»
شهادت ( گواهی) میدهم براستی اینکه: ( حضرت) محمد بنده او ( خدا) و فرستاده اش است
🔹 قرآن می فرماید:
عیسای مسیح در گهواره که به زبان می آید ، اول خود را ،بنده خدا
و بعد خود را صاحب کتاب (انجیل)
و بعد خود را فرستاده خداوند،
معرفی می کند ؛
قَالَ:
إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ
آتَانِيَ الْكِتَابَ
وَجَعَلَنِي نَبِيًّا
ﻧﻮﺯﺍﺩ [عیسی ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﮔﻬﻮﺍﺭﻩ ] ﮔﻔﺖ :
بی ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻣﻦ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍﻳﻢ ،
ﺑﻪ ﻣﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ
ﻭ ﻣﺮﺍ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
(مریم ٣٠)
🌴یعنی لازمه تعالی انسان،
خاصه مقام پیامبری، به ترتیب :
الف: بندگی خداوند
مانند مقام لقب ،،اسرائیل،،
برای حضرت یعقوب (ع)
،،اسرا ،، در زبان عبری، یعنی بنده
،،ئیل،، در زبان عبری، یعنی خدا
😭نکته :
هر چند رژیم صهیونیستی غاصب، این لقب ارزشمند حضرت یعقوب را دزدیده است!!!
و نیز مقام ،،عبدالله،، برای پیامبر مکرم اسلام( ص)
عبد : در زبان عربی یعنی : بنده
الله: در زبان عربی یعنی: خدا، خداوند
و مقام ،،بنده خدا ،، در زبان فارسی
مثلا، وصیت عارف واصل ،حضرت آیه الله بهجت:
روی سنگ قبرم بنویسید :
(عبد) که الان روی سنگ قبر مطهرش در حرم حضرت معصومه این واژه رهایی بخش از ماسوی الله و پاره کننده زنجیرهای تنومند شیاطین ، نوشته شده است! رضوان الله علیه
ب: دادن کتاب چگونه زیستن، قانون مکتوب هدایت و زیست انسانی
ج: رسائی به مقام نبوت، پیام گیری از مرکزیت مدیریت معنوی جهان( خدا) و به تبع آن پیام دهی به بندگان خدا
و چقدر زیباست که ما در شبانه و روز ،حداقل ۱۰ بار جمله:
إِيَّاكَ نَعْبُدُ
[ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ] ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ بندگی میکنیم
(حمد ۵)
را با افتخار در نمازمان عرض میکنیم🌴
آری!
بنده خدا باشیم تا هرگز بنده صاحبان قدرتهای نامشروع و دارندگان سیم و زر و زور و تزویر و ریا و شهوت و مقام و مال و... نباشیم!!! 🤲
🌷سیروس کامران ماوردیانی گیلانی🌷
فتنه 2023 جاسوسان دنبال مبارزه با حساب با نقشه و برنامه .mp3
10.36M
🎙فتنه 2023 : کشف حجاب کننده ها دنبال آزادی بانوان ایرانی از حجاب اجباری نیستند!
➖بانوی بزرگواری که کشف حجاب کردی!!
این صوت را حتما گوش بده
🧨چون اتفاقات عجیبی داره می افته که اینها هیچ کدام حتی به دنبال حذف حجاب اجباری نیستند!
🧨نقشه های عجیبی برای شما کشیدند!
😱مراقب باشید قربانی نقشه این دشمنان نشوید!!
🧟♂️جاسوسان دنبال مبارزه با حساب با نقشه و برنامه
➖➖➖
🟢بفرست برای افراد محترمی که کشف حجاب کردند🟢
➖➖➖
@jahadetabeen8
#⃣ #جهاد_تبیین
صدا ۰۱۰.m4a
40.56M
🔹تحلیل وضعیت پوشش.
🔹اسناد برهنگی؛ هرزگی؛ حرامزادگی.
🔹شعار زن. زندگی. آزادی از کجا آمد؟
🔹وضعیت آمریکا و اروپا که بخاطر برهنگی به جاهای وحشتناکی رسیده اند.
🔹🔹🔹
🔴 محمود قاسمی.
کارشناس سیاسی.
@jahadetabeen8
2_144140477178531091.mp3
1.97M
🎙 فتنه اکبر و خبرگان آخر در نگاه دشمن
@jahadetabeen8
🎤شیخ قمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام علیکم بماصبرتم •••• بدونه شرح/به کلیپ فوق دقیق توجه کنید/الهی که جان ناقابل بنده ناچیز فدای یک لحظه عمر گرانقدر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی باد:آمین یارب العالمین؛ ارادتمند: ناصرکاوه
☀️عاشق امام زمان(عج) بود
🌷باید تأکید کنم که مسلماً ذکر و یاد امام مهدی(عج) در رفتارهای ایشان تاثیر فوق العادهای داشت. به عنوان مثال من گاهی میدیدم که ایشان نیت شان را از پرداخت صدقه، سلامتی امام زمان(عج) عنوان میکرد و معتقد بود که این نیت، موارد دیگر را نیز دربر میگیرد و بالاترین مسئلتها است. بنابراین، دعای فرج و دعا برای سلامتی امام عصر(عج) همیشه ورد زبان ایشان بود. امکان نداشت بدون دعای فرج، شروع به خواندن دعا، قرآن (حتی سورهای از قرآن) یا زیارت عاشورا کند؛ اگر هم فراموش میکرد، تلاوت را قطع میکرد و بعد از دعای فرج، ادامه میداد. گویا احساس میکرد که بدون دعای فرج اعمال اش مقبول نیست و باید آن مقدمه و آن دعا برای سلامتی حضرت حجت(ع) همیشه وجود داشته باشد. این مسئله برای ما هم عادت شده و حتی بچهها نیز از ایشان یاد گرفتهاند که همیشه اعمال و دعاهایمان را با دعا برای سلامتی امام عصر(عج) آغاز کنیم.
بسیار دیده بودم که ایشان در شرایط و موقعیتهای مختلف، نشسته یا ایستاده، در حال تماشای تلویزیون یا حین راه رفتن، گویی ناخودآگاه چیزی از ذهن و دلشان میگذشت و دست بر سر میگذاشت و به امام زمان(عج) سلام میداد. نمیدانم در آن شرایط چه چیزی به دل ایشان خطور میکرد ولی این برای من همیشه جای تعجب بود که چطور همیشه و در هر حال، ارتباط شان برقرار است. اینگونه نبود که فقط در موقعیتهای خاص به یاد حضرت (عج) بیفتد یا دیگران به ایشان یادآوری کنند، بلکه در هر شرایطی در زندگی روزمره گویا این ارتباط حفظ میشد...
☀️مراسم عروسی بدون گناه
🌷عروسی ما ۱۸ فروردین ۸۶ همزمان با میلاد پیامبر اکرم (ص) بود. جشن عروسی در یک سالن برپا شد. مراسم عروسیمان به لطف خدا ذرهای گناه نداشت. دلمان می خواست شب اول زندگی مان همراه با نور معنویت باشد و اهل بیت (ع) مهمان مجلسمان شوند. آن شب نمازمان را قبل از آمدن مهمانها در اتاق عقد سالن، اول وقت خواندیم. آقا جواد جلو ایستادند و من به ایشان اقتدا کردم و بعد مراسم همراه با مولودی برگزار شد. آن شب آقا جواد برخلاف آنچه مرسوم است، به مجلس خانمها نیامدند. از قبل قرارمان همین بود. گفته بودند: «من اصلا در مجلس خانمها پا نمیگذارم. اصلا نمیپسندم. هم خانمها به سختی میافتند و هم من معذبم». عکسی از ایشان را که همان روز در عکاسی گرفته بودیم، آماده کردند و در مجلس خانمها گرداندند. کتاب زندگی به سبک شهدا، ناصرکاوه
راوی : همسر شهید مدافع حرم، جواد الله کرمی #سالگرد_شهادت ۱۹ اردیبهشت
☀️روضه پهلوی شکسته نشنیدم!
🌷«در حین خونریزی که میخندید گفتم: حسن چیزی نمیخوای بگی؟ فقط گفت: خوشحالم که یک سر سوزن از درد خانم فاطمه زهرا (س) رو چشیدم.» حسن همیشه به من میگفت: دوست دارم یک سر سوزن از دردی را که حضرت زهرا (س) درک کردند، قسمت من هم بشه. به من میگفت: شما دهه فاطمیه که روضه میرید چکار میکنید؟! من نمیتونم تو روضه بشینم! نمیتونم قبول کنم، قلبم نمیپذیره. روضه که شروع میشه، میام بیرون. میگفت: هنوز تا این سن، روضه حضرت زهرا (س) رو نشنیدم، نمیتونم بشنوم. گوشامو میگیرم و از مجلس میام بیرون. نمیتونم بشنوم که با ناموس خدا چکار کردن. حسن در نهایت به آرزویش رسید.
کتاب شهدا و اهل بیت، ناصرکاوه
برشی از زندگی شهید حسن قاسمی دانا
راوی: شهید سیدابراهیم صدرزاده
☀️مردم دار بود!؟
🌷حسن خیلی شوخ طبع بود و در کنار کمکهایش آنقدر شوخی میکرد و ما را میخنداند که فراموش میکردیم مریض داریم. بعد از شهادتش متوجه شدم به سه دختر یتیم جهیزیه داده. درآمد خوبی داشت. من میگفتم: تو چرا پسانداز نمیکنی؟ میگفت: چرا، جایی که لازمه پسانداز میکنم. چند دختر یتیم را به سرپرستی قبول کرده بود. ماشین، یک موتور تریل و یک سلاح شکار داشت، اهل شکار بود. چند ماه قبل از شهادتش یک روز آمد منزل و گفت: سند ماشینو میخوام. گفتم: میخوای چکار؟ گفت: لازم دارم. ماشین را برد و فروخت. گفتم: چرا فروختیش؟ گفت: لازم بود. من هم که معمولا خیلی سؤال نمیکردم، دیگر چیزی نگفتم. بعد از شهادتش یکی از دوستانش آمد و گفت: همسر من باردار بود و به مشکل برخورده بودیم، هزینه بیمارستان هم زیاد بود. خیلی به این در و آن در زدم که بتوانم وامی تهیه کنم، اما نشد. از دوستانم کمک خواستم، اما باز هم کار به جایی نبردم. یک روز به حال درد دل به حسن گفتم: نزدیک زایمان همسرمه و به مشکل مالی برخوردم. حسن سوئیچ ماشین را به من داد و گفت: همین الان ماشین رو بفروش و هزینه کن. گفتم: من دارم با تو درد دل میکنم و اصلا توقعی ندارم. سوئیچ را برگرداندم. حسن هم خودش ماشین را فروخت و پولش را به من داد. آن شخص بعد از شهادت حسن گفت: میخواهم این پول را به شما برگردانم. گفتم: او خودش این پول را به شما هدیه کرده، پس من هم آن را نمیگیرم.
کتاب زندگی به سبک شهدا، ناصرکاوه
شهید مدافع حرم حسن قاسمی دانا
راوی مادر شهید
#سالکردشهید ۱۹ اردیبهشت
📌 نگرانی شهید «احمد یوسفی» از پاسخ به نگاه فرزندان شهدا
🔹️ فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی در بخشی از خاطرات خود که در کتاب «پاییز آمد» به رشته تحریر درآمده به زندگی مجاهدانه همسرش و سختی دل کندن از او اشاره دارد.در این کتاب میخوانید:
◇ گفتم: احساس میکنم احمد دارد از من و على دور میشود. ما را نمیبیند. زنجان واقعا به وجود احمد نیاز دارد. سپاه اصرار داشت نرود جبهه، اما او آنقدر بالا و پایین کرد که آخر رفت.
◇ برادرم علاء گفت: «چه انتظار داشتی؟ همین است دیگر، احمد زنجان بمان نیست. تا الان هم توی قفس نگهش داشته بودند.»
◇ شهادت دوستانش کمرش را شکست. با بغض به من میگفت: فخری میترسم بمانم روزی بیاید فرزندان شهدا مرا با انگشت نشان بدهند بگویند این احمد یوسفی است. همرزم پدر ما بود. پدر ما شهید شد و او هنوز زنده است.»
◇ چند وقت پیش از شهادت احمد ، (شهید) رحمان آمده بود به خوابم. گفت: «فخرالسادات خانم من یک امانتی پیش شما دارم آن را بدهید با خود ببرم.»
◇ گفتم: «رحمان جان تا من یادم هست تو امانتی پیش من نداری.» اصرار کرد که دارم.
◇ خوابم را که برای احمد تعریف کردم. گفت: «امانتی من هستم!»
◇ برادرم علاء گفت: «فخری جان زندگی با احمد فرصتی است که خداوند در اختیار تو قرار داده تا خودت را بسازی. تا بفهمی مکتب حسین چه میگوید. جنس رنج و درد عاشورائیان را بشناسی.»
#شهید_احمد_یوسفی
#پائیز_آمد
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال صبحانهای باشهدا را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671