🌹۲۸ دی سالروزشهادت سردار شهید اسماعیل دقایقی (۱۳۳۳ - ۱۳۶۵) گرامیباد
♦️ اسماعیل دقایقی درسال ۱۳۳۳ در استان خوزستان و در شهر بهبهان در خانوادهای که به پاکدامنی و التزام به اصول و مبانی اسلام اشتهار داشت به دنیا آمد.
♦️وی در سال دوم هنرستان که با برپایی جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی مصادف بود ، در اعتصابی هماهنگ شرکت کرد و در همان سال با هدف منفجر کردن مجسمه رضاخان ملعون، که در خیابان 24 متری اهواز نصب شده بود، به اقدامی شجاعانه دست زد و قصد خود را عملی نمود، اما متاسفانه چاشنی مواد منفجره عمل نکرد.
♦️در سال 1353 دوبار به زندان افتاد و هربار پس از چند ماه که همراه با شکنجه بدنی و عذاب روحی بود، از زندان آزاد شد.
♦️پس از آزادی از زندان، از هنرستان نیز اخراج شد، اما در همان سال در رشته آبیاری دانشکده کشاورزی «دانشگاه اهواز» قبول شد و پس از دو سال تحصیل در این رشته، دوباره در کنکور شرکت کرد و به دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران که از لحاظ فضای مذهبی، سیاسی و علمی برای او مناسبتر از دیگر مراکز علمی و آموزشی بود ، وارد شد.
♦️در دانشگاه تهران برای مقابله با جریانات التقاطی و غیراسلامی موضع قاطعی داشت و در بحثهای آنان از مواضع اصلی اسلام دفاع میکرد و در جهت ملموس و عینی ساختن حقایق اسلامی برای همگان بسیار تلاش میکرد.
♦️وی در سال 1357 ازدواج کرد و با اوجگیری نهضت خروشان و توفنده مردم مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) همچنان به مبارزه ادامه داد و در اعتصابات کارگران شرکت نفت نقش موثر و ارزندهای را عهدهدار بود و در ترور دو تن از افسران شهربانی بهبهان به طور غیرمستقیم شرکت داشت.
♦️اسماعیل دقایقی قبل از 22 بهمن به اتفاق یکی از دوستانش طبق برنامهای که داشتند به تهران آمد و با حضور در مبارزات مردمی، در فتح پادگانها نقش موثری ایفا نمود. پس از آن نیز با تلاش و جدیت تمام، در جلوگیری از غارتگری گروهکها و به هدر رفتن اسلحهها نقش بهسزایی داشت.
♦️وی علاقه وافری به ادامه تحصیل داشت، اما با توجه به ضرورتی که در عرصه انقلاب و دفاع احساس میکرد دانشگاه و تحصیل را ترک کرد و در سال 1358با یک نسخه از اساسنامه جهاد سازندگی(سابق) که دانشجویان انجمن اسلامی دانشگاهها آن را تنظیم کرده بودند؛ به «آغاجری» رفت و به اتفاق عدهای از دوستان، جهاد سازندگی را راه اندازی کرد.
♦️هنوز چند ماه از فعالیت و تلاش همه جانبه او در این ارگان نگذشته بود که طی حکمی(در اوایل مردادماه 1358) مسئول تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه« آغاجری» شد.
♦️یک سال از فرماندهیاش در این منطقه میگذشت که به دلیل لیاقت و شایستگی زیاد، برای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خوزستان شتافت و با عهدهدار شدن مسئولیت دفتر هماهنگی استان، شروع به تشکیل و راهاندازی سپاه در شهرستانهای استان نمود.
♦️قبل از تجاوز نظامی عراق، زمانی که از درگیری خرمشهر باخبر شد سریعا خود را به آنجا رساند و با انتقال سلاح و مهمات به اتفاق شهید جهان آرا نقش اساسی در آمادگی رزمی مردم منطقه ایفا کرد.
♦️به دنبال شروع جنگ تحمیلی، به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ «لشکر92 زرهی اهواز» حضور یافت و در شرایطی که با کارشکنیهای بنیصدر خائن مواجه بود در سازماندهی نیروها و تجهیز آنها تلاش گستردهای را آغاز کرد.
♦️در جریان محاصره شهر سوسنگرد توسط عراقیها، با مشکلات زیادی از محاصره خارج شد. بعدها به همراه شهید علمالهدی در شکستن محاصره سوسنگرد دلیرانه جنگید.
♦️در عملیات «فتحالمبین» نیز در قرارگاه لشکر فجر با سردار شهید بقایی که در آن زمان فرماندهی قرارگاه فجر را به عهده داشت، همکاری کرد.
♦️در سال 1362، مسئول راهاندازی دوره عالی مالک اشتر (ویژه آموزش فرماندهان گردان) شد. در زمان اجرای طرح مالک اشتر، عملیات خیبر در منطقه عملیاتی جزایر مجنون انجام شد و شهید دقایقی نیز با حضور در این نبرد فراموش نشدنی، فرماندهی یکی از گردانهای خط مقدم را به عهده داشت.
بعد از عملیات خیبر به پشت جبهه بازگشت و دوره یاد شده را در تابستان 1363 به پایان رسانید.
♦️پس از مدتی در لشکر 17 علیبن ابیطالب(ع) در کنار شهید دلاور «مهدی زینالدین» قرار گرفت و در نظم بخشیدن و سازماندهی لشکر، یار دیرینه خود را کمک کرد و با پذیرش مسئولیت طرح و عملیات لشکر، خدمات ارزندهای را به جبهه و جنگ ارائه کرد.
♦️هنگامی که فرماندهی«تیپ 9بدر» را پذیرفت، با تلاشی شبانهروزی، تمامی قدرت و امکانات خود را وقف انجام وظیفه الهی کرد و با توکل به خدا و پشتکار و جدیت در مدت کوتاهی موفقشد یگان رزم منسجم و قدرتمندی را پایهگذاری کند.
♦️اسماعیل دقایقی گردان «احرار» را از میان اسیران عراقی تشکیل داد. آنها به رغم آنکه اسیر بودند، با علاقه و اشتیاق در این گردان با ارتشی که خودشان سالها در آن ارتش بودند، میجنگیدند و بسیاری از آنها هم به شهادت رسیدند.
shabnameh728.m4a
7.26M
💠گزارش قابل تأمل نشریه آمریکایی از خروج شرکتهای غربی از عربستان سعودی
شبنامه / گزارش وال استریت ژورنال از خروج شرکتها از سعودی / ایران که تحریم و با آمریکا بی رابطه است، سعودی چرا با چنین چالشی رو به رو شده؟ / حتی اگر "سعودیِ آمریکا" در منطقه شوید باز هم؛ آسایش، امنیت، قدرت و اقتصاد شکوفا برای شما به ارمغان نخواهند آورد ... / قسمت ۷۲۸
@masjedalmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر مجید حسینی: «ايران اندازه چين دانشگاه دارد؛ چينی كه يازده تیرليارد دلار صنعت محتاج مهندس را اداره میكند!
اما ما بچه هايمان را میفرستيم به استقبال بیمهارتی و بيكاری و تعويق زندگی كه چرخ دانشگاههای خصوصی بچرخد!
بياييد بچهها را نجات دهيم از اين سناريوی سرمايه داری آموزشی!»
#عدالت_آموزشی
@masjedalmahdi
همسر شهید نواب صفوی :
بعد از افطار به آقا گفتم :
دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم حتی نان خشک!
فقط لبخندی زد!
این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم!
سحر برخاست، آبی نوشید!
گفتم: دیدید سحری چیزی نبود؛
افطار هم چیزی نداریم!
باز آقا لبخندی زد!
بعد از نماز صبح هم گفتم!
بعد از نماز ظهر هم گفتم!
تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم!
اذان مغرب را گفتند، آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود :
امشب افطارى نداریم؟
گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض میکنم؛ نداریم، نیست!
آقا لبخند تلخی زد و فرمود : یعنی آب هم در لولههای آشپزخانه نیست؟!
خندیدم و گفتم :
صد البته که هست؛
رفتم و با عصبانیت سفرهای انداختم، بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا!
هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند!
طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در!
آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند.
آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا
همه آمدند!
سلام و تحیت و نشستند.
آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند!
من هم گفتم: بله آب در لولهها به اندازه کافی هست!
رفتم و آوردم!
آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند!
در همین هنگام باز صدای در آمد.
به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم :
برو در را باز کن، این دفعه حتماً از مشهدند!
الحمدلله آب در لولهها هست فراوان!
مرحوم نواب چیزی نگفت!
یوسف رفت در را باز کرد،
وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است!
گفتم: اینها چیه؟!
گفت: همسایه بغلی بود؛
ظاهراً امشب افطاری داشتهاند،
و به علتی مهمانی آنان بههم خورده است!
آقا نگاهى به من کرد، خندید و رفت.
من شرمنده و شرمسار!
غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم.
ميل کردند و رفتند.
آقا به من فرمود :
یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تاخیر شد چهقدر سر و صدا کردی؟!
وقتی هم نعمت رسید چهقدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست!
بعد فرمود: مشکل خیلیها همین است؛
نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صداشان!
وقتِ نداشتن داد میزنند!
وقتِ داشتن بخل و غفلت دارند!
@masjedalmahdi
🌹نماز عارفانه
🌹شهید #نواب صفوی
بالاترین هدف شهید نواب صفوی، پیروی از دستور خداوند و حرکت در مسیر بندگی بود. راز و نیازهای او با خداوند، حال خاصی داشت. او هنگامی که به نماز میایستاد، به سرعت اشک از چشمانش جاری میشد و از این عالم پرواز میکرد. نماز او در حقیقت، سفر به دنیای دیگر بود. کار و تلاش و فعالیتهای خسته کننده، هرگز او را از راز و نیاز و نیایش نیمهشب باز نمیداشت. نواب صفوی از جمله راهیان شب و قهرمانان روز در میدان کارزار بود. او خود میگفت: «به خدا سوگند، هر وقت صدای «اللّه اکبر» مؤذن به گوشم میرسد، احساس میکنم دنیا در چشمانم رنگ میبازد و بیارزش میشود و دیگر جز قدرت و عظمت خداوند چیزی را حس نمیکنم».
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@masjedalmahdi
💢خاطره ای از رهبر معظم انقلاب درباره شهید نواب صفوی :
♦️سخنرانی نواب یك سخنرانی عادی نبود . بلند می شد و می ایستاد و با شعار كوبنده و با شعاری شروع به صحبت می كرد . من محو نواب شده بودم . خودم را از لابلای جمعیت به نزدیكش رسانده و جلوی نواب نشسته بودم . تمام وجودم مجذوب این مرد بود و به سخنانش گوش می دادم و او هم بنا كرد به شاه و به دستگاههای انگلیس و اینها بدگویی كردن .
♦️ اساس سخنانش این بود كه اسلام باید زنده شود . اسلام باید حكومت كند واین كسانی كه در راس كار هستند اینها دروغ می گویند . اینها مسلمان نیستند و من برای اولین بار این حرفها را از نواب صفوی شنیدم و آنچنان این حرفها درون من نفوذ كرد و جای گرفت كه احساس می كردم دلم می خواهد همیشه با نواب باشم . این احساس را واقعا داشتم كه دوست دارم همیشه با او باشم .
📚مرکز اسناد انقلاب اسلامی
@masjedalmahdi
💢نقش فداییان اسلام در ملی شدن صنعت نفت
♦️تاریخ نشان داده است که هیچ انقلاب وحرکت سیاسی، بدون فداکاری واقدام ایثارگرانه، به نتیجه نمی رسد و برای این که یک حرکت استمرار یابد و به هدف اصلی برسد، باید از موانعی بگذرد که رفع این موانع، بدون شجاعت و چشم بستن از دنیا، امکان پذیز نیست.
♦️در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت که با اقدام آیت الله کاشانی و با حمایت دکتر مصدق و چند تن از نمایندگان مجلس جرقه های آن زده شد، موانع بسیاری وجود داشت.
♦️یکی از موانع بسیار بزرگی که بر سر راه نهضت ملی شدن صنعت نفت قرار داشت و هر گونه اقدام در این مورد را سرکوب می کرد و ترس و دلهره شدیدی بین طرفداران نهضت انداخته بود، نخست وزیر وقت، رزم آرا بود، وی از مزدوران و هواداران سیاست انگلیس در ایران و فردی بسیار مستبد بود، رزم آرا چنان سختگیر و تابع انگلیس بود که حتی اشرف - خواهر شاه – از او می ترسید و نمی توانست روی حرف وی چیزی بگوید.
♦️وکلای جبهه ملی که اغلب از طرفداران نهضت ملی شدن نفت بودند هم از قدرت رزم آرا ترسناک بودند و سقوط رزم آرا را به علت حمایت شدید انگلیس از وی، غیر ممکن می دانستند و به کلی تز «ملی شدن صنعت نفت» را شکست خورده می دانستند.
♦️در این وضعیت، یک روحیه ایثار و فداکاری نیاز بود که در بین اعضای جبهه ملی وجود نداشت؛ اما جمعیتی فداکار به نام فداییان اسلام در میدان بودند که گره های کور تنها با از خود گذشتگی آنها باز می شد.
♦️جمعیت فداییان اسلام که از بدو تشکیل بارها وبارها نشان داده بودند که برای سربلندی اسلام و ملت مسلمان، حتی از جان خود نیز می گذرند، مدیریت کنترل بحران رزم آرا را به دست گرفتند.
♦️فداییان اسلام که در صراحت لهجه و شجاعت، شناخته شده بودند، به رزم آرا تذکر دادند که از مقاومت درمقابل نهضت ملی شدن نفت دست برداشته، به صفوف ملت بپیوندد. وقتی رزم آرا نصیحت فداییان را گوش نکرد، تذکر شدیدی به وی ابلاغ شد که اگر از مسیر حرکت انقلاب کنار نرود، به حکم دفاع از مال، جان، ناموس و دین مسلمین، با اسلحه به مقابله با او خواهند رفت.
♦️رزم آرا که به پشتیبانی و حمایت دربار وانگلیس پشت گرم بود و مستبدانه در مقابل هر گونه اقدامی برخورد می کرد وبرای خود آرزوهای بلندی را ترسیم می کرد، در مقابل تهدید فداییان اسلام هیچ گونه نرمشی نشان نداد و همچنان بر طبل مخالفت با ملی شدن صنعت نفت می کوبید.
♦️جمعیت فداییان اسلام برای برداشتن این مستبد مزدور از مسیر نهضت مردم، برنامه ریزی دقیقی انجام دادند و قرار شد جوانی پارسا و فداکار به نام استاد خلیل طهماسبی که در آن زمان 26 سال داشت، این لکه ننگ را از صحنه روزگار پاک کرده، نفت را به ملی شدن نزدیک تر سازد.
♦️سرانجام در 16 اسفند 1329 در یک مراسم ختم، در مسجد شاه سابق و در بین خیل جمعیت، رزم آرا به قتل رسید و شور و شادی در بین مردم و نمایندگان برپا شد و سرعت و حرکت ملی شدن صنعت نفت، شتاب شدیدی گرفت و می توان به جرات گفت که قتل رزم آرا، نهضت ملی شدن صنعت نفت را زنده کرد و جان دوباره ای به این نهضت داد.
♦️پس از قتل رزم آرا و نخست وزیری خلیل فهیمی، دیگر هیچ یک از نمایندگان وابسته انگلیس نتوانستند در مقابل ملی شدن صنعت نفت که خواسته مردم بود، از خود مقاومت نشان دهند. از این رو، لایحة ملی شدن صنعت نفت برای تصویب به مجلس تقدیم شد و تنها یک روز بعد از قتل رزم آرا، یعنی در 17 اسفند 1329 کمسیون نفت اصل ملی شدن صنعت نفت را در کشور با اکثریت آرا تصویب کرد و گزارش کمیسیون در 24 اسفند 1329 به تصویب مجلس شورا و در 29 اسفند به تصویب مجلس سنا رسید و صنعت نفت درست 50 سال پس از تأسیس آن، ملی اعلام شد.
🌹سید مجتبی نواب صفوی و دیگر یاران جمعیت فداییان اسلام با فداکاری های فراوان در عرصه جهاد برضد استبداد و استکبار، موجب سربلندی و عزت ملت ایران و مسلمانان جهان شدند.
@masjedalmahdi
🌹 وصیتنامه سیدمجتبی نواب صفوی
بسمالله الرحمن الرحیم
وصیتنامه اینجانب سیدمجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی
♦️من از مال دنیا در زندان چیز قابلی ندارم بجز اشیاء مختصری که موجود است و آنها را به خانواده و مادرم بدهید و نشانی منزل مادرم فعلا چون از منزل قبلی خود بیرون رفتهاند و در منزل برادرشان میباشند به منزل برادر ایشان خیابان امیریه چهارراه گمرک کوچه اسلحهدارباشی منزل آقای سیدمحمود صفوی وکیل پایه ۱ دادگستری میباشد.
🕊بیاری خدای توانا سیدمجتبی نواب صفوی
ساعت ۳ بعد از نیمه شب ۲۷ دیماه ۱۳۳۴
@masjedalmahdi
#27دی_ماه_سالروزشهادت #شهیدنواب_صفوی
💢اسلام درسخوان زیاد دارد، سگ ندارد که پای دشمنان را بگیرد!!
♦️قرار شد با شهید نواب برای ناهار و دیدن علامه امینی به منزل ایشان برویم.
♦️در آن دیدار علامه به نواب گفتند : من حیفم میاید شما در ایران بمانید ، شما را می کشند ، بیایید بروید نجف درس بخوانید با استعدادی که شما دارید مرجع خواهید شد
♦️ شهید نواب به علامه گفت:اسلام درسخوان زیاد دارد، سگ ندارد که پای دشمنان را بگیرد.
♦️علامه امينی چشمهايش پر از اشك شد، سرش را انداخت پايين و از اتاق بيرون رفت و ديگر صحبتي نشد.
📚 خاطرات محمدمهدی عبدخدایی
@masjedalmahdi
🌹شهید نواب صفوی: #آرزو دارم که #حکومت_اسلامی تشکیل شود، و آن زمان #بزرگترین_افتخارم این است که #رفتگر خیابانهایش باشم.
@masjedalmahdi
10.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ شبکه ۱۲ اسراییل، جریان جاسوسهای ایران در اسرائیل را بررسی میکند
📍نفتالیبنت: آگاه باشید و در شبکههای اجتماعی برای کسی اطلاعات فراهم نکنید، ممکن است ایرانیها باشند!
🔺وقتی این کلیپ را میبینید، به این فکر کنید که این وحشیهایی که خودشان مالک اینستاگرام، واتساپ، تلهگرام و توییتر هستند، با ما و مردم ما چهها میکنند⁉️‼️
#⃣ #صیانت_از_ایران
@masjedalmahdi
⬅️ لطفاً داستان «کُدخدا» را با دقت بخوانید و برای دیگران هم بازگو کنید👇👇
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچکس نبود...
روزی روزگاری، کُدخدایی بود که سرزمین به ظاهر زیبا و جذابی را ساخته بود و بر اون سلطنت میکرد که در اون سرزمین مردم همه سرزمینهای دیگه را هم مجذوب خودش کرده بود...
🎡🎢🏕🏰🕌🏞 این سرزمین زیبا همه چیز داشت. هم وسیله تفریح، هم مسجد و مدرسه و کلیسا و... . خلاصه برای همه گروههای سِنی و مذهبهای مختلف، آزادی بود!
مردم که از این همه رفاه و امکانات خوشحال بودند؛ متوجه فریب کُدخدای حیلهگر نبودند و هرروز دوستان و آشنایان جدیدشون را به این سرزمین رؤیایی دعوت میکردند و کمکم جمعیت سرزمین زیاد شد و خوشحال از امنیت و رفاهی که دارند؛ اما متوجه نبودند کدخدا تو هر اتاق و خونه و کوچه و خیابون برای این مردم بیچاره جاسوسانی گذاشته تا کوچکترین خبر مهم و غیر مهم و درِگوشی و علنی را به گوش کدخدا برسونند.
عاقلان و مصلحان که متوجه نیرنگ کدخدا بودند، دیدند نمیشه دسترویدست گذاشت؛ گفتند ما هم بهصورت افراد معمولی و ناشناس میریم داخل این سرزمین و چهرۀ واقعی کدخدای ظالم و حیلهگر را برای همه روشن میکنیم.
القصه، اومدند و وارد سرزمین کدخدا شدند و گفتند بهبه واقعاً چقدر جذابیت داره و کمکم یادشون رفت اصلاً برای چی رفته بودند اونجا و چهره خودشون را علنی کردند و برای بقیه اقوام و دوستان و مریدانشون هم دعوتنامه فرستادند که بیایید اینجا ببینید همه از همهجا اینجا جمعند؛ اما یادتون باشه ما همه میاییم اینجا تا #کدخدا را زمین بزنیم❗️
کمکم این افراد سادهدل هم به تبعیت از بزرگانشون رفتند به سرزمین جذاب کدخدا و اینها هم مثل بزرگانشون #وابسته و #دلبسته این سرزمین جدید شدند و کلاً فراموش کردند هدفشون از اومدن تو این سرزمین چی بود🤔
کدخدا هم کارشو خیلی خوب بلد بود. این افراد را شناسایی کرده بود و بهشون آزادیِ عمل میداد تا هرکاری خواستند بکنند؛ البته تا جایی که ضرری برای کدخدا نداشته باشند.
این بزرگان و شاگردان و حامیانشون هم خوشحال بودند که عجب کاری کردیم کارِستون و داریم کدخدا را به قول معروف «دُور میزنیم»، اما بندههای خدا نمیفهمیدند کوچکترین حرکت اونها #تحت_کنترل کدخداست و اینها در حقیقت عروسک خیمهشببازی دست کدخدا شدهاند☹️😔
از اونطرف یهعدۀ دیگه از اساتید و کارشناسان و طرفداراشون هم بودند که در خارج از این سرزمین بودند و حیلههای کدخدا را میدیدند و مدام تذکر میدادند که زمین دشمن جای زندگی نیست؛ ولی اونها که فکر میکردند خیلی میفهمند و مجذوب زیباییهای زمین دشمنشون شده بودند😢 مسخرهشون میکردند که شما نمیفهمید! ما اومدیم کدخدا را زمین بزنیم، همه هم اینجا هستند؛ تازه میتونیم با همه مردم این سرزمین صحبت کنیم و همه را علیه کدخدا #بسیج کنیم🤪
شما هم حاجی گرینفید! به ما گیر ندید که خودمون بلدیم چکار کنیم⁉️
کدخدا هم که میدید همونها که اول به قصد زمین زدنش بهصورت ناشناس وارد سرزمینش شده بودند؛ الآن علنی دعوت بهحضور در سرزمینش میکنند و اتفاقاً حامیِ پر و پا قرص سرزمین کدخدا هستند؛ خیالش راحت شد و بهجای اینکه خودش بخواد برای ورود به سرزمینش تبلیغ و هزینه کنه؛ این شهروندان تازه وارد کار اون را انجام میدن... خوشحال بود و به ریشِشون میخندید که چه راحت تو #تله افتادند و اگه کسی هم بخواد نجاتشون بِده دست رد به سینهش میزنن و طردش میکنن...
و این قصۀ پر غصه همچنان ادامه دارد و هنوز مسافران این سرزمین که کمکم ساکنان اصلی اونجا شدند؛ نفهمیدهاند بازی گردان اصلی این سرزمین و مردمش فقط کدخدای ظالم و حیلهگره و اگه هم فهمیدند به قدری مجذوب و وابسته این سرزمین شدند که با بهونههای مختلف خودشونو توجیه میکنن که باید بمونیم همینجا و جایی نریم و بقیه هم به دنبال خود به کام پر از زهر کدخدا میکِشونند و حتی اگر کدخدا با لگد بیرونشون کرد دوباره چهاردستوپا برمیگرداند و سعی میکنند طوری رفتار کنند که دیگه کُدخدا عصبانی نشه!!!...
💥🔥
#وقت_آن_نیست_که_بیدار_شوند؟
✍🏻 «زهراسادات امیری»، افسر آتشبهاختیار جبههٔ #انقلاب اسلامی در فضای مجازی
@masjedalmahdi