8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
علّت شدّت گرفتن گرفتاریها قبل از ظهور
و کلید طلایی حل و فصل آنها
💠استاد انصاریان
🔸در نگاه #امیرالمومنین(علیه السلام)، ارزش و جایگاه انسان بهشت است؛ پس خودت را با هیچ چیز مثل پول و مقام معامله نکن که ضرر میکنی بلکه اینها را نردبانی برای بالا رفتن قرار بده.
🎤استاد#انصاریان
🌹 @dobare_zendegi 🌹
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
اهمیت اداء حق دیگران(داستانی بسیار تکان دهنده)
🔸جا دارد این داستان را چندین بار با دقت و توجه بخوانیم
✍ مرحوم محدث نوری (ره) در کتاب دارالاسلام نقل می کند که: در نجف اشرف کنار صحن،عطاری بود و به عنوان آدم زاهد و عابدی میان مردم شناخته شده بود
همه روزه در ساعت معینی،مردم مقابل مغازه اش جمع می شدند و او آنها را موعظه می کرد،شاهزاده ای از اهالی هندوستان در نجف مجاور شده بود.جعبه ای داشت که جواهر بسیار گرانبهای خود را در آن ذخیره کرده بود.سفری برایش پیش آمد و خواست جعبهی جواهرات خود را که تنها ثروت و سرمایه اش بود در نزد کسی به امانت بسپارد. پیش خود گفت: امین ترین کس همین مؤمن زاهد و عابدی است که مورد اعتماد مردم است
🔸با کمال اطمینان خاطر،جعبهی جواهرات خود را به او سپرد و رفت.وقتی برگشت و از او جعبه را خواست او با خونسردی تمام منکر شد و گفت: اصلا من تو را نمی شناسم!شاهزادهی هندی بیچاره شد و به حرم مطهر رفت و شکایت نزد آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) برد و گفت:آقا من از شهر و دیار خود دل کندم،مجاور حرم شما شدم که سعادت دنیا و آخرتم تأمین گردد و تمام ثروت و سرمایه ام همین جعبه بود که به این مرد عابد و زاهد سپردم و او اکنون منکر شده و یک دینار آن را هم به من نمی دهد و من هیچ سند و شاهدی در دست ندارم جز خدا و شما.حال از شما پولم را می خواهم! پس از گریه و زاری فراوان خوابش برد،حضرت در خواب به او فرمودند: فردا اول صبح از دروازهی شهر بیرون برو،ببین اول کسی که از شهر خارج می شود کیست، جعبه جواهراتت را از او بخواه،او رفت و دید اول کسی که از شهر بیرون آمد پیرمردی هیزم شکن است که برای آوردن هیزم به صحرا می رود! پیش خود گفت: این که درست نیست من بروم از او جعبهی خود را بخواهم! مجددا به حرم مطهر رفت و متوسل شد و گریه و زاری کرد. باز شب در خواب همان دستور را دریافت کرد او فردا رفت و دید باز همان پیرمرد،اول کسی است که از شهر خارج می شود!فکر کرد: آخر من از این پیرمرد هیزم شکن بیچاره جعبهی جواهر بخواهم؟ تا سه شب این جریان تکرار شد و آخرش گفت:لابد راهکار همین است ناچار نزد پیرمرد رفت و جریان را از اول برای او تعریف کرد. او قدری فکر کرد و گفت: بسیار خوب! فردا بیا مقابل مغازهی همان شخص،در همان ساعتی که مردم برای موعظه اجتماع می کنند؛ من جعبه را به تو می رسانم
🔸فردا همان ساعت در کنار مغازهی عَطّار حاضر شد. پیرمرد هم آمد و به آن عطار گفت: تقاضا می کنم امروز کار موعظه را به من واگذار، اجازه بده امروز من مردم را موعظه کنم.او هم پذیرفت. پیرمرد در مقابل مردم ایستاد و گفت: مردم!من فلان آدم هستم و کارم هیزم شکنی است.من از حق الناس شدیدا می ترسم، قصه ای دارم که برای شما می گویم. من چندی پیش از یک مرد یهودی صد دینار قرض کردم و قرار شد ظرف ۲۰ روز و هر روز پنج دینار قرضم را ادا کنم.پنجاه دینار آن را در ظرف ده روز و روزی پنچ دینار ادا کردم. روز یازدهم رفتم دیدم نیست و مغازه اش بسته است. چند روز رفتم نبود. گفتند به بغداد رفته است. مدتی گذشت و دسترسی به او پیدا نکردم. یک شب در خواب دیدم قیامت برپا شده و موقع حساب و کتاب هست و مردم برای حسابرسی احضار می شوند! من هم رفتم، حساب مرا رسیدند و حسابم خوب بود و گفتند بهشتی ام.بنا شد که از پل صراط عبور کنم و به بهشت بروم. سر پل صراط که رسیدم دیدم خیلی ترسناک است! شعله هایی از زیر پل صراط بالا می زند! ترسان و لرزان حرکت کردم چند قدم که رفته بودم ناگهان دیدم از میان جهنم، یک شعلهی آتش بیرون پرید و سر راه من ایستاد! دیدم عجب! همان مرد یهودی طلبکار است!گفت: پنجاه دینار از تو طلب دارم، بده تا بگذارم بروی.گفتم: من آمدم، تو نبودی. التماس کردم.گفت:ممکن نیست تا ندهی حق عبور نداری. من گریه ام گرفت و گفتم: اینجا که من چیزی ندارم به تو بدهم.گفت پس بگذار من سر انگشتم را به یک عضو تو بچسبانم و راه بدهم. ناچار راضی شدم.سینه ام را باز کردم. تا سر انگشت خود را روی سینهی من گذاشت، سوختم و از سوزش آن از خواب پریدم! دیدم سینه ام زخم شده است! مدت ها است که مداوا می کنم و هنوز زخم سینه ام خوب نشده است، آنگاه سینهی خود را باز کرد و به مردم نشان داد. آه و ناله و فغان از مردم بلند شد. آن مرد عطار هم ترسید و شاهزادهی هندی را در خلوت خواست و جعبهی جواهرات او را تحویل داد و عذرخواهی کرد
🔸جدا باید از حق الناس ترسید-تا زنده ایم آن را ادا کنیم نگذاریم که به فردای قیامت بکشد که بیچاره میشویم،خدا نکند که با حق الناس وارد عالم قبر و قیامت شویم❌
🔸خوشا بحال کسانی که حق الناسی گردنشان نیست
❇️نشر این پیام صدقه جاریه است
آیت الله العظمی جوادی آملی:
دنیا جاده ای یک طرفه به سوی قیامت است که در آن درنگ شدنی نیست؛ اگر در مسیر زندگی، با تقوا حرکت کنیم، ندای حق به گوشمان میرسد که راه پیشرفت باز است: «يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»[سوره زخرف آیه ۷۱] و چنانچه بی تقوایی پیشه کنیم، به آنجا میبرند که میخواهند:«خُذُوهُ فَغُلُّوهُ»[سوره حاقه آیه۳۰].
کتاب سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی (تحریر نهج البلاغه) ج۲ ص۱۵۱
11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اجرای زیبای دختران شهدا برای دختران ایران
سرود زیبای دختران شهدا با نام دختر ایرانم در برنامه حسینیه معلی
دختر ابوبکر البغدادی: پدرم شب ها همسر مشخصی داشت اما روزها با همه بود و با قرعه کشی با همسرانش رابطه جنسی داشت و قرعه کشی برعهده من بود اما هیچ وقت اسم مادرم را در قرعه کشی نمینوشتم.
▪️
هدایت شده از خبرگزاری فارس
قتل خانوادگی در کرمان با ۱۲ کشته
🔹رئیس دادگستری کرمان: بامداد امروز فردی ۳۰ ساله در روستای مزرعه و امام ادوری از توابع شهرستان فاریاب با انگیزۀ اختلاف خانوادگی با کلاشینکف ۱۲ نفر از اعضای خانوادۀ خود شامل ( پدر، برادر، زن برادر و ... ) را به قتل رساند.
🔹متهم در حال حاضر متواری است. دستورات قضایی جهت دستگیری او صادر شده.
@Farsna - Link
9.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ ویژه
✅ در انتخابات مثل حضرت فاطمه سلام الله علیها عمل کنیم...
🎙استاد پناهیان
🇮🇷 #انتخابات
#انتخاب_مردم
#ایران_قوی
📸 یکی می گفت: با دیدن این عکس مطمئن شدم که باید #انتخابات رأی بدم.
🇮🇷 #ایران_قوی
📸 کار زیبای یک راننده تاکسی؛
چون گِله داریم رای می دهیم...
🇮🇷 #انتخابات
#انتخاب_مردم
#مشارکت_حداکثری